printlogo


کد خبر: 286767تاریخ: 1403/4/7 00:00
دفاع از سیاست دینی در تجربه‌ جمهوری اسلامی

علیرضا ملااحمدی: پیام حمایت استاد بزرگوار جناب حجت‌الاسلام‌والمسلمین مرتضی جوادی‌آملی از یکی از نامزدهای ریاست‌جمهوری حاوی نکات مهمی است که راقم این سطور به ‌عنوان یکی از شاگردان کوچک ایشان اجازه می‌خواهد به رسم ادب خدمت ایشان معروض دارد.
1- جناب استاد به‌نیکی پیچ‌وخم‌های صحنه‌ واقعی سیاست و حکمرانی را یادآور شده‌اند و توجه مضاعف به ابعاد این مساله را با بهره‌مندی از ۴ دهه تجربه‌ زیسته‌ جمهوری اسلامی برای آینده‌ ایران اسلامی، لازم دانسته‌اند. این همان «واقع‌بینی» است که تا پیوست «آرمان‌خواهی» نشود، بار سنگین مسؤولیتی که انقلاب اسلامی ایران به دوش کشیده، به سرمنزل مقصود نخواهد رسید.
2- استاد به‌درستی یکی از ماموریت‌های نظام جمهوری اسلامی را این امر خطیر عنوان کردند که «سیاست را در لباس دین به جامعه‌ بشری بنمایاند» اما در ادامه نتیجه گرفتند: «اما در واقع امر برعکس شد و سیاست، سلطه و چیرگی خود را به رخ کشید».
آیا حقیقتا جمهوری اسلامی در این ماموریت شکست خورد و نتوانست بر قواعد سیاست‌ورزی کثیف غربی چیره شود؟ از میان ده‌ها مؤلفه‌ ناقض این تلقی، فقط به 2 مورد اشاره می‌کنم.
الف- می‌دانیم که در اندیشه حضرت امام خمینی(ره) رکن اساسی اسلامی‌ بودن حکومت «جمهوریت» است و لذا این تنها شکلی بود که آن ‌حضرت برای تحقق «اسلام» شایسته‌اش دانستند. اکنون سوال این است: آیا همین که پس از 46 سال هنوز و همچنان تمام مردم کشور از حق یکسان برای انتخاب رئیس‌جمهور (و همه‌ دیگر مناصب اساسی کشور) برخوردارند، مصداق بارز و تام «جمهوریت» نیست؟ همین اقدام جناب استاد برای معرفی نامزد اصلح به عموم مردم، آیا معنایی جز این دارد؟
ب- مهم‌ترین رسالت یک نظام توحیدی چیزی جز «تربیت انسان‌های موحد با ایمان‌های راسخ» نیست. حال سوال این است: کجای تاریخ این مرز و بوم و حتی در کجای تاریخ اسلام (‌جز صدر اسلام) را می‌توان سراغ گرفت که مردان بزرگی مانند شهید سلیمانی و سربازانش چون حججی، صدرزاده و علی‌وردی و نظائرشان (رضوان‌الله علیهم) آن هم در این حجم کثیر که در تاریخ جمهوری اسلامی شاهدیم، مردان پولادین و موحد تربیت شده باشند؟ همانانی که حضرت امام ایشان را «فتح‌الفتوح انقلاب اسلامی» عنوان فرمودند.
اکنون آیا منصفانه و رواست که با مشاهده‌ چند فقره فساد و تبعیض و ضعف مدیریت در تجربه‌ 46 ساله چنان قضاوتی انجام شود؟ آیا این ۲ مورد کافی نیست تا نتیجه بگیریم جمهوری اسلامی توانسته در این سطح بنیادین سیاست را مقهور حیات دینی و ایمانی کند؟
هیچگاه فریادهای حضرت امام(ره) در «منشور روحانیت» را فراموش نمی‌کنیم که پس از دوران پرهزینه‌ دفاع ‌مقدس که عده‌ای نظام را رمی به تجربه‌ای خسارت‌بار و بی‌ثمر کرده بودند، ایشان از برکات معنوی و تاریخی و تمدنی آن تجربه (برخلاف همه‌ تلخی‌هایش) گفتند و آیندگان را از سطحی‌نگری بر حذر داشتند.
3- اما عجیب‌ترین و سوال‌برانگیزترین بخش پیام استاد آنجا بود که فرمودند «باید اجازه و فرصت داد کار و شأن زمینی به زمینیان سپرده شود و امر الهی به او و اولیای الهی وانهاده شود و از تصاحب ولایت الهی و غصب شؤون او پا پس کشید». راقم این سطور به عنوان یک شاگرد، هیچ‌گونه نتوانستم معنای این عبارت را فهم کنم! حقیر نمی‌دانم این سخن چگونه با نظریه‌ «ولایت مطلقه‌ فقیه» که در زمانه‌ ما حضرت آیت‌الله العظمی جوادی‌آملی مدظله‌العالی منادی آن بوده و هستند و حضرت امام خمینی(ره) میراث تمدنی اسلام و ایران را برای تحققش به میدان آوردند، قابل جمع است!
آیا فحوای این سخن غیر از همان سکولاریسمی است که بشر مدرن پیش گرفت و امروز به چنین منجلاب کثیفی مبتلا شده که شاهدیم؟
اگر این فرمایش صادق است پس حضرت استاد چگونه و بر چه اساس این پیام را صادر فرمودند و سعی کردند اصلح مدنظرشان را به مردم معرفی کنند؟! به نظر می‌رسد مقصود ایشان مطلب دیگری بوده و این عبارت حاصل سهو بوده است.

Page Generated in 0/0072 sec