printlogo


کد خبر: 286793تاریخ: 1403/4/7 00:00
خودم انتخاب کردم
ای بابا! باز هم انتخابات؟!

 
رئیس‌جمهور را که ما مردم انتخاب می‌کنیم، نمایندگان مجلس و خبرگان رهبری را هم که ما رای دادیم، دیگر شورای شهر و روستا را کجای دلم بگذارم؟
از سال ۵۷ که در همه‌پرسی شرکت کردیم و اختیار مملکت را در دست گرفتیم حداقل سالی یکبار را پای صندوق رای‌گیری رفته‌ایم. نمی‌دانستیم قرار است ما هم مسؤول باشیم و هم مسؤولان مملکت را انتخاب کنیم.
مسؤولیت سخت است. این را از من بشنوید که دوسال مبصر کلاس بودم و قبل از آن هم مسؤول آب‌خوری مدرسه. 
بعدها هم مسؤول کتابخانه شهر شدم. پوستم کنده شد تا کتاب‌های امانت داده شده را جمع کردم و تحویل نفر بعد دادم.
حالا شاید شما بگویید انتخابات که خیلی خوب است اما نمی‌دانید اگر انتخاب درستی نکنیم مجبوریم چند سال زجرش را بکشیم. 
از زیر بار این مسؤولیت هم هیچکس نمی‌تواند شانه خالی کند چه رئیس باشی چه لاستیک‌فروش، ملوان باشی یا چوپانی در رشته‌کوه‌های زاگرس.
هنوز یادم نرفته یکبار کسی انتخاب شده بود که به صندلی ریاستش چسبیده بود! لامصب هرروز روی صندلی می‌نشست و به ریش ماهایی که از صبح تا بوق سگ در صف مرغ و روغن مایع و رب گوجه فرنگی بودیم می‌خندید.
ولی گذشته از این حرف‌ها همین که مثل برزیل و آرژانتین و استرالیا انتخابات اجباری نداریم خیلی خوب است.
شاید خنده‌دار باشد ولی مردم همین کشورها اگر یک روزی با انتخابات حال نکنند و یا دل‌شان نخواهد بروند رای بدهند باید گواهی پزشکی بیاورند تا دولت حق شهروندی‌شان را سلب نکند!
ما ایرانی‌ها شاید چیزهایی نداشته باشیم ولی همین‌که زور بالای سرمان نیست حال‌مان خوب است.
 از حق هم نگذریم کدام مملکتی‌ است که قانون اساسی خود را به رای بگذارد؟
این غر‌زدن‌ها هم شیرینی زندگی‌ است، شما جدی نگیرید.

Page Generated in 0/0063 sec