«وطن امروز» گزارش میدهد؛ بررسی اظهارات اقتصادی مسعود پزشکیان در دور نخست انتخابات ریاست جمهوری
گروه اقتصادی: مسعود پزشکیان، نماینده مردم تبریز، آذرشهر و اسکو در مجلس شورای اسلامی است که در سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۴ وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی دولت هشتم بود و با شعار «دولت عدالت، قانون و انصاف» به صحنه انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم وارد شد.
او طی سالهای اخیر در گفتوگوهای مختلف به بیان برخی دیدگاههای اقتصادی خود پرداخته است که در این گزارش سعی شده به این دیدگاهها اشاره شود.
از آنجا که اقتصاد اولویت ایران است و پزشکیان و جلیلی به دور دوم انتخابات ریاست جمهوری راه یافتهاند، چشم افکار عمومی به دیدگاههای اقتصادی نامزدهای ریاستجمهوری دوخته شده و اکثر مردم به دنبال آن هستند که انتخاب خود را بر اساس نگاههای اقتصادی نهایی کنند.
همانگونه که از اظهارات پزشکیان در مناظرات برمیآید، او خود بارها گفته که از اصول اقتصاد چیزی نمیداند و معتقد است باید نظرات اقتصادی را به اقتصاددانان سپرد، ولی در نگاه خود به اقتصاد این موضوع را در نظر ندارد که آیا میتوان به هر نظریه اقتصادی متکی بود و آیا امکان ندارد که مثل دهههای گذشته اقتصاددانان پیشنهاداتی را اجرایی کنند که زوایای آن در بلندمدت به زیان کشور تمام شود؟
* پزشکیان با پرچم چه کسانی به میدان آمد؟
پزشکیان در حوزه اقتصادی با پرچمداری افرادی مثل محسن هاشمی و حسن عابدیجعفری که در کابینه میرحسین موسوی عهدهدار وزارت بازرگانی بود یا عباس آخوندی، وزیر اسبق راه و شهرسازی که پرونده ترک فعلهای او از یاد و خاطرهها پاک نمیشود، به میدان انتخابات آمد.
مسعود پزشکیان از ارز ۴۲۰۰ تومانی که همین کابینه مدعی حمایت او به کرسی نشاندند، به عنوان رانت یاد میکند. وی معتقد است این ارز در اختیار هر کس قرار بگیرد، باعث ایجاد رانت میشود و اگر قرار است دولت پول بدهد و یک عده با رانت، پول را در جای دیگری خرج کنند، همان بهتر که این کار انجام نشود. این در حالی است که پرچمدار مبارزه با این رانت دقیقاً در جبهه مقابل تفکر پزشکیان قرار دارد.
وی معتقد است دولت میتواند گروههای هدف را شناسایی کند تا این ارز به صورت مستقیم و بدون واسطه در اختیار افرادی که واقعاً به آن نیاز دارند، قرار بگیرد ولی پاسخ نداد چرا دولت متبوع او این اقدام را زمانی که بر سر کار بود، عملیاتی نکرد.
به عقیده او، مشکل اصلی که ما با آن مواجه هستیم، نداشتن یک نقشه راه است. ظاهراً در تئوری میگوییم اما در عمل چنین نقشهای را رسم نکردیم و در جایی هم که چنین برنامهای مینویسیم یا نقشه راهی را طراحی میکنیم، افرادی که برای اجرای این نقشه انتخاب میکنیم، مهارت، علم و برنامه کافی برای اجرای چنین برنامهای را ندارند.
* دیدگاه پزشکیان درباره بنزین
دیدگاه پزشکیان در رابطه با مساله بنزین، حاشیهساز است. وی با وجود اینکه در ویدئوهای موجود در سالهای قبل به وضوح اعلام کرده بود موافق افزایش قیمت بنزین است ولی امروز ادعا دارد متحول شده و در نظر دارد با اختصاص سهمیه بنزین به کسانی که خودرو ندارند، کار را پیش ببرد و معتقد است کسانی که خودرو ندارند، در صورت دریافت سهمیه بنزین دولتی و فروش آن به نرخ آزاد میتوانند تا حدودی فشار شرایط تورمی و افزایش قیمتها را برای خود کاهش دهند. این در حالی است که این طرح در جزیره کیش و چند نقطه از کشور به صورت پایلوت آزموده شد، شکست خورد و کنار گذاشته شد.
او امروز برعکس سالهای گذشته مدعی است اگر دولت قیمت بنزین را به فرض مثال ۱۰ تا ۲۰ هزار تومان اعلام کند و سهم هر فرد ۱۵ لیتر بنزین باشد، ۱۵۰ تا ۳۰۰ هزار تومان پول به او تعلق گرفته است و سهم یک خانواده 5 نفره از بنزین ماهانه حدود یک میلیون و ۲۰۰ هزار تا یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان میشود، در حالی که توضیحی درباره فشار افزایش قیمت بنزین بر تورم ندارد.
* مقایسه نظر 2 نامزد دور دوم در موضوع تعامل با جهان
یکی از مهمترین موضوعاتی که پزشکیان و جلیلی در آن اختلاف نظر مشهودی دارند، حوزه سیاست خارجی و حضور ایران در کنوانسیونهای بینالمللی است. در حالی که جلیلی بر اقتصاد مقاومتی و غیرفعالسازی اهرم فشار اقتصادی کشورهای دیگر با استفاده از آن تأکید دارد، پزشکیان بهبود وضعیت اقتصادی کشور بدون ارتباط با دنیا (ارتباط با غرب) را غیرممکن میداند و در این موضوع با حسن روحانی همعقیده است.
جلیلی بارها بر ناکارآمدی توافق برجام در دهه ۹۰ تأکید کرده و معتقد است این توافق هیچ دستاورد اقتصادیای برای ایران به همراه نداشته است. از سوی دیگر اما پزشکیان از حامیان امضای برجام در آن زمان بوده و گویا هنوز هم بر اعتقاد خود اصرار دارد.
* نظر پزشکیان درباره خصوصیسازی
به نظر پزشکیان، اصلیترین چالش اقتصادی کشور، اجرا نشدن صحیح اصل ۴۴ قانون اساسی و دستور مقام معظم رهبری در رابطه با تقویت بخش خصوصی و تعاونیهاست و میگوید: در مواردی به خصوصیسازی معتقد نیستم. مثلاً اعتقاد دارم در حوزه بهداشت و درمان خصوصیسازی غیرقابل اجراست اما در بقیه حوزهها بازار آزاد را قبول دارم. این در حالی است که این کاندیدا به خصوصیسازیهایی که در دولت متبوعش اتفاق افتاد و موجب تعطیلی کارگاهها و کارخانههایی نظیر هفتتپه، هپکو، ارج و... شد، هیچ اشارهای نمیکند و توضیح نمیدهد چطور حامیان کنونی او در دورههای قبل موجب بیکار شدن عده زیادی از کارگران ایران شدند.
***
متن نامه بسیج دانشجویی دانشگاههای آذربایجان شرقی به مسعود پزشکیان
برای دستیابی بهتر به نگرش مسعود پزشکیان در موضوعات مدیریتی میتوان به نامه مسؤولان بسیج دانشجویی دانشگاههای آذربایجان شرقی نیز اشاره کرد که در آن آمده است:
جناب آقای دکتر پزشکیان! نماینده محترم مردم تبریز، آذرشهر و اسکو، سلام علیکم؛ مواضع اخیر جنابعالی در مراسم روز دانشجو در دانشگاه تبریز و علوم پزشکی و ترک این برنامه بهانهای شد تا درباره اظهارات و سلوک سیاسی شما مداقهای کرده و نظرتان را به مواردی که به تفصیل در ادامه میآید جلب کنیم.
جنابعالی 3 دهه از عمر 40 ساله انقلاب اسلامی را مسؤولیت داشتهاید و علیالقاعده باید در مقام یک مسؤول همواره پاسخگوی عملکرد خودتان باشید اما شوربختانه همیشه ژست اپوزیسیون به خود گرفتهاید و در جایگاه یک مدعی و مطالبهگر ایستادهاید. ابهام اینجاست: اگر مسؤولان بهجای عمل به وظایف، صرفاً مطالبهگری پیشه کنند، چه کسی باید مطالبات را عملی کند؟! مضاف بر اینکه در جایگاههایی مسؤولیت داشتهاید که اصلاح امور وظیفه شما و در حیطه اختیاراتتان بوده است.
با این اوصاف تصویری که از شما در ذهن مردم نقش بسته، فرافکنی و فرار به جلو با نقد به جای پاسخگویی است. علاوه بر این، مواضع محکم و متقنی درباره موضوعات مختلف ندارید و یکی به میخ میزنید و یکی به نعل، شاید بتوان شخصیت شما را مجموعهای از پارادوکسها و تناقضها تصور کرد.
به برخی تناقضات در مواضع شما طی سالهای اخیر اشاره میکنیم، گو اینکه اگر بخواهیم تناقضات شما در همه سالهای مسؤولیتتان را بگوییم، مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد.
۱- در 3 دهه اخیر خواستهاید چهرهای منصف و عدالتخواه در اذهان شکل بدهید و پوشیه عدالت بر چهره گفتمان خود انداختهاید، حال آنکه کدام مدعی عدالت، برای اجرای قانون درباره مفاسد شورا و شهرداری از ابتدا ابهامزایی کرده و در مقابل اجرای رأی قطعی دادگاه سنگاندازی میکند؟!
شما مدرس نهجالبلاغه هستید و آنگونه که نشان میدهید به مبانی عدالت اسلامی آشنایید اما در موارد مختلف از امثال آخوندی حمایت میکنید که آشکارا عدالت اسلامی را قبول نداشته و سنگ لیبرالیسم را به سینه میزند. پرواضح است شما در لفظ از عدالت سخن میگویید اما در عمل از مدیرانی حمایت میکنید که اساساً با این واژه بیگانهاند و اینجاست که تناقضها رخ مینمایاند. در این فقره بحث ما با شما مال و منال آخوندی نیست که بحث را تقلیل داده و بگویید «پولهایی که آخوندی گرفته معلوم است» بحث بر سر حمایت از تفکری است که اعتقادی به مقوله عدالت ندارد.
۲- در جلسه اخیر گفتهاید «متأسفانه وقتی به قدرت میرسیم به جناح خودمان میپردازیم و سایر اقشار و گروهها فراموش میشوند» لیکن مصادیق زیادی وجود دارد که ادعایتان را نقض میکند. به عنوان مثال در حادثه قطار تبریز – مشهد به جای پیگیری مطالبات مردم، سمت وزیر وقت راه و شهرسازیِ ایستادید و تمام قد از او حمایت کردید. در موردی دیگر؛ 4 سال از طرح تحول سلامت ایراد گرفتید و آن را برخلاف اصول عدالت خواندید با این حال باز سر بزنگاه و در جریان رأی اعتماد وزرا به حمایت از قاضیزادههاشمی پرداختید. با این وضع شایسته نیست بپرسیم از منظر شما باندبازی و ترجیح منافع حزبی بر منافع مردم چه شاخصههایی غیر از آنچه در عمل شما دیده شده خواهد داشت؟!
۳- گفتهاید «مشکل از ساختار است» اما توجه ندارید که این حرف کلی است و باید در جزئیات، ریز شد و قضاوت کرد. شما در حوزه تخصصی خودتان، هم مدیر کل بودهاید، هم وزیر و هم عضو کمیسیون و حال نایب رئیس مجلس اما چرا در این حوزه بخصوص که تخصص هم دارید تاکنون و بعد از 30 سال نتوانستهاید ساختارها را اصلاح کنید و به بیعدالتی در این حوزه پایان دهید؟! اینجاست که نباید جای مطالبهگر و پاسخگو عوض شود.
4- جنابعالی در روند مذاکرات و تصویب برجام در مجلس شورای اسلامی همواره حامی آن بودید و به رغم نداشتن سواد تخصصی در این حوزه به اذعان خود، عضو کمیسیون ویژه برجام در مجلس هم شدید، لکن حال که برجام توسط آمریکا پاره شده و وعدههای موهوم برجامی رنگ باختهاند، هیچ وقت در قبال چرایی حمایت از برجام پاسخی ندادهاید و جالبتر آنکه باز این روزها مانند تجربه حمایت از برجام، گشایش امور کشور را به تصویب لوایح بینالمللی گره میزنید و بیهیچ تخصصی از لایحه CFT و... حمایت میکنید و مخالفان آن را تخطئه میکنید. چه تضمینی وجود دارد که این لوایح نیز مانند برجام هزینه یکطرفه برای ملت به بار نیاورند؟!
5- دیگر اینکه شما در سخنرانیهای اخیر گفتهاید هر کسی بسیجی بوده، بعدها به پست و مقام رسیده است، حال آنکه از ابتدای انقلاب تاکنون بسیجیجماعت همواره سنگ زیرین انقلاب بوده و دور از هیاهوی قدرتطلبی سیاسیون و البته کم نیستند کسانی که ادعای بسیجی بودن داشتهاند و آن را نردبانی برای پیشرفت خود در مسیر قدرتطلبی کردهاند. بسیجیِ تراز انقلاب اسلامی شهید حاج عباس عبداللهی است که همچنان پیکر پاکش به وطن بازنگشته است. بسیجی صادقِ انقلاب عدالت اکبری است. بسیجی مجاهد انقلاب فرهاد نعمتی است که در اردوی جهادی و بر اثر حادثهای تلخ در مناطق محروم جان خود را فدا کرد. اینان کدام منصب و جایگاه را دارا بودند جز عشق به مردم و ولایت؟
علیایحال؛ آقای دکتر پزشکیان! تذبذب در گفتار مذموم است، بدا به اینکه تذبذب و چندگانگی در عمل مشاهده شود. این جمع آمادگی دارند از نزدیک حرفها را به شما انتقال دهند و حرفهای شما را نیز بشنوند، حتی اگر گوشها آشنا به این کلمات و حرفها باشند.