عباد محمدی: «آویزان بودن» و «آویزان شدن» در ادبیات عمومی جامعه جزو واژههای رایج است و مخاطب آن نیز مشخص است. افراد آویزان آن دسته افرادی هستند که یا خود نمیتوانند مسائلشان را پیگیری کنند یا به طور افراطی یک رفتار زننده را تکرار میکنند. «چهره سیاسی آویزان» از جمله نوواژههایی است که از ادبیات عمومی بهره میبرد اما مفهومپردازی کمی پیرامون آن انجام شده است. در عرف «فرد آویزان» شاخصههای معین و مشخص دارد اما در این گزارش تلاش شده تا بدانیم «آویزان شدن» و «آویزان بودن» در عرصه سیاسی چه معنا و مفهومی پیدا میکند؟ مهمترین شاخصهای که تاکنون پیرامون «چهره سیاسی آویزان» طرح شده، این است که این نوع رفتار در عرصه سیاسی مانع «پیشرفت» میشود.
عرصه سیاسی محیطها و مجالهای مختلفی را برای «پیشرفت» فراهم میکند. مهمترین و اثرگذارترین جایگاه سیاسی کشور که زمینه «پیشرفت» جامعه و ملت را فراهم میکند، دولت است و رئیسجمهور در بالاترین نقطه این جایگاه قرار دارد. اگر هر بخشی از این نهاد «آویزان» قدرتها، چهرهها، کارشناسها، دولتها و... باشد آن هنگام میتوانیم بگوییم «پیشرفت» در آن سازمان با اخلال همراه است و حتی ممکن است زمینهساز پسرفت نیز باشد. برای نمونه کشور در دوران حسن روحانی یک پسرفت را تجربه کرد، چرا که روحانی معتقد بود «بدون آویزان شدن به فلان قدرت معروف و کشور بزرگ نمیشود پیش رفت؛ یا خیال میکرد که همه راههای پیشرفت از آمریکا میگذرد» و این توهم موجب شد وی قادر به دیدن و شناختن ظرفیتهای مهم درونی کشور نباشد و طبعا قادر به برنامهریزی برای استفاده از آنها نبود.
حالا ایران در شرایطی قرار گرفته است که میتواند یک رئیسجمهور آویزان را تجربه کند یا اینکه یک رئیسجمهور آگاه به ظرفیتهای کشور و قادر به برنامهریزی را انتخاب کند. انتخابات ریاستجمهوری در حالی دور اول خود را پشت سر گذاشت که مسعود پزشکیان و سعید جلیلی باید در دور دوم با یکدیگر رقابت کنند. یکی از نکاتی که بحث آن توسط جامعه مطرح است، این است که چه کسی در کلاس ریاستجمهوری میتواند سکان مدیریت کشور را برعهده بگیرد. نگارنده معتقد است مسعود پزشکیان کاملا بر مدل آویزان بودن و آویزان شدن در حال کنش سیاسی است، لذا در ادامه برای تصمیمگیری جامعه دلایل این مساله را تشریح خواهم کرد. پس سوال اصلی این است: بر اساس چه انگارهای میتوانیم بگوییم «مسعود پزشکیان» همان «چهره آویزان» در سپهر سیاسی کشور است؟ برای درک این موضوع، کنش انتخاباتی و اخلاق فردی این نامزد حاضر در عرصه رقابت را از منظر اجتماعی و الگوی مدیریتی مورد بررسی قرار دادهایم تا این مسیر برای ما تا حدود بسیاری روشن شود.
* آویزان به این قدرت و آن قدرت شدن!
از جمله موضوعاتی که پزشکیان در مناظرهها به کار میبرد این بود که «اگر مشکل ارتباط با دنیا را حل نکنیم از قافله علم عقب میافتیم» و همین ادبیات را نسبت به «افایتیاف» و «برجام» هم بهکار میبرد. پزشکیان با نادیده گرفتن ظرفیت کشور در امور مختلف، ارتباط جهانی را منحصر به چند کشور غرب میداند. همین اشتباه در دولت حسن روحانی وجود داشت و کشور سالها معطل چرخش نگاه غربیها ماند و در نهایت نیز به آن خسارت عظیم و شرایط فلاکتبار ختم شد. حالا پزشکیان در سیاست خارجهی خود «آویزان غربیها» شده است، چرا که احساس میکند «کشور عقبمانده است» و راهحل «پیشرفت» آویزان شدن به قدرتهای غربی است. در حالی که پیشتر تأکید کردیم که مسیر پیشرفت از «آویزان بودن» نمیگذرد، البته او همین ادبیات را نسبت به واردات کارشناس نیز مطرح میکند. وی در گفتوگوهای مختلف تأکید دارد «گفتم مشاور بیاوریم». نگاه وی نوعی آویزان مشاوران دیگر کشورها شدن است، درحالیکه بین نخبههای کشور این ظرفیت وجود دارد که مجموعهها را به بهترین حالت و کارآمدترین شرایط مدیریت کنند. به نظر میرسد آنچه مانع حضور این قشر جوان خلاق در سطوح مدیریتی شده است، سالها استفاده دولتهای اصلاحطلب از چهرههای ناکارآمد است، مسیری که پزشکیان در ستاد خود در پیش گرفته است و نهایت خلاقیت وی در رفع مشکلات «آویزان شدن به مشاورهای خارجی است».
* آویزان به دولت روحانی شدن!
حلقه راهبری شکلگرفته پیرامون پزشکیان نیز از آن دست موضوعات قابلتوجه است. حضور پرشمار اعضای کابینه یازدهم و دوازدهم در ستاد تبلیغاتی پزشکیان آنقدر عیان و واضح است که دیگر نیازی به بازگویی و بازخوانی اسامی نیست. افرادی که جامعه، سابقه مدیریتی آنها را در طول 8 سال فلاکتبار چشیده است همه امور تبلیغاتی پزشکیان را در دست گرفتهاند. حضور پرشمار اعضای کابینه حسن روحانی در ستاد تبلیغاتی پزشکیان به این جهت است که «وی از ظرفیت شبکه و نیروهای کنشگر سیاسی» برخوردار نیست و برای پیشبرد اهداف تبلیغاتی خود آویزان دولت روحانی شده است، البته پزشکیان به این موضوع اذعان میکند. وی در جریان مناظرات در پاسخ به انتقادها گفت: «هر کس بیاید ستاد بنده میپذیرم، چون میخواهم رای بگیرم».
* آویزان به تصمیم کارشناسهای دست دوم شدن!
یکی دیگر از جنجالهای پیرامون پزشکیان این مساله است که وی بارها تأکید کرده کارشناس نیست. «من متخصص نیستم»، «من کارشناس نیستم»، «من کارشناس هر چیزی نیستم!»، «کارشناسی درباره بحثهای خارجی خداوکیلی کار من نیست!» از جمله بحثهایی است که توسط وی در برنامههای مختلف تکرار شده است. حامیان پزشکیان تلاش کردند به جامعه اینگونه القا کنند که وی دارای یک نگاه بهرهورانه از ظرفیت کارشناسان است اما این موضوع مخاطرات فراوانی دارد. نخست آن است که اگر تجربه و فهم کارشناسی در امور اجرایی در یک فرد وجود ندارد، باید سلامت نفس داشته باشد و از عرصه رقابت خارج شود. مدیریت کشور محل آزمون و خطا نبوده و نیست و این فرصت در حال حاضر وجود ندارد که یک فرد که خود نیز بر عدم توانایی کارشناسیاش اذعان دارد، مسؤولیت اجرایی را بر عهده بگیرد. نکته مهم بعد این است که رئیسجمهور باید بتواند تصمیم نهایی را بگیرد. پزشکیان نشان داده در این مساله نیز «آویزان کارشناسان» است. مشکل آنجایی بحرانی میشود که اطراف ایشان را افرادی مانند «محمد فاضلی» گرفتهاند. وی که از بدیهیات رفتاری به دور است و با فریبکاری قصد دارد خود را مظلوم و متضرر از سیاستهای دانشگاه نشان دهد، در میزگرد فرهنگ (!) به عنوان کارشناس حضور داشت.
* آویزان به چهرههای ازکارافتاده شدن!
هشدار مهم این است که خود پزشکیان در قامت یک نامزد انتخاباتی، توان و پتانسیل کافی برای جذب آرا را نداشته و ندارد. او در ۲ هفته گذشته نشان داده نه برنامهای دارد، نه کارشناس است و نه توان مدیریت بحث را دارد. آمار را نمیتواند به درستی ارائه کند و بحث را در کلاس ریاستجمهوری پی بگیرد. همین نقاط ضعف نیز منجر شده است که افرادی دیگر در برنامههای تبلیغاتی به جای وی برنامه ارائه کنند یا اینکه چهرههای سیاسی و ازکارافتاده چون حسن روحانی به معرفی وی بپردازند. آنجا که محمدجواد ظریف به میدان میرود تا با داد و بیدادهای سیاسی توجهها را به سمت خود جلب کند، در واقع در حال پوشاندن ضعفهای پزشکیان است. سوی دیگر ماجرا خود این کاندیدا ایستاده است، وی برای آنکه تصویر عمومی خود را اصلاح کند، آویزان چهرههای از کار افتاده شده است. میدانیم یک رئیسجمهور برای آنکه بتواند امور اجرایی کشور را پیگیری کند و به سرانجام برساند باید استقلال، اقتدار و قدرت تصمیمگیری کافی داشته باشد، همچنین این فرد باید بتواند در شرایط مختلف اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، جامعه را در سطح ملی هدایت و راهبری کند نه اینکه موجهای اجتماعی و فشارهای سیاسی او را با خود ببرد، لذا رئیسجمهور یک فرد اپوزیسیون نیست که با کلیدواژههای «نمیشود، نمیگذارند، نمیتوان» بخواهد کشور را اداره کند، بلکه وی باید «مسؤولیتپذیر» باشد. بررسی ادبیات پزشکیان این گزاره را تقویت میکند که وی توان لازم برای اداره کشور را نداشته و از همین جهت خطر تکرار یک رئیسجمهور آویزان برای جامعه ایرانی وجود دارد.
در نهایت باید به این مساله اندیشید که ریاست بر جمهور فقط انتخاب بر اساس یک هیجان برآمده از حمایت چند چهره ازکارافتاده نیست، رئیسجمهور باید پس از انتخاب شدن، در سطح سازمان ملل توان گفتوگو داشته باشد و در جمع نمایندگان دیگر کشورها از موضع قدرت حاضر شود. رئیسجمهور باید بتواند در قامت رئیسجمهور ایران با دیگر کشورها وارد مذاکره شود. رئیسجمهور در جمع هیات دولت باید بتواند سیاستورزی کند و وزرا را برای پیشبرد امور کشور راهبری کند. ما مدیریت منفعل حسن روحانی را در دوره دوم وی تجربه کردیم. برخلاف پزشکیان اغلب چهرههای اصلاحطلب خود را کارشناس میدانستند و مدعی امر سیاست بودند ولی در نهایت نشان دادند آویزانهای سیاسی هستند. به نظر میرسد بعید است جامعه در حال حاضر به یک رئیسجمهور آویزان بیندیشد. شما میتوانید رای خود را به این فرد اختصاص دهید اما باید بدانید از این نامزد ریاستجمهوری نباید دیگر انتظار «پیشرفت» را داشت.