printlogo


کد خبر: 286921تاریخ: 1403/4/11 00:00
یادداشت روز
انتخاب رئیس‌جمهور برپایه به‌روزترین تحولات جهانی

علی بهادری‌جهرمی*: اگر تا دهه گذشته جنبش عدم تعهد، به ‌عنوان یک سازمان فرامنطقه‌ای با نهادهای غربی مرزبندی مشخص داشت، اکنون نهادهای متعدد دیگری هم مانند بریکس و شانگهای در عین مرزبندی پررنگ با سازمان‌های غربی، در معادلات منطقه‌ای و جهانی، فعالانه ایفای نقش می‌کنند. توجه به این تحولات سازمانی و نهادی در عرصه بین‌الملل، برای انتخاب رئیس‌جمهور در ایران هم پراهمیت است.
1- ساختارهای قدیمی که در عرصه بین‌المللی پس ‌از جنگ دوم جهانی و ذیل سازمان ملل متحد تشکیل شده‌اند، نیازمند بازنگری و اصلاح متناسب با شرایط کنونی جهان هستند. نسل‌کشی 9 ماه اخیر در غزه و ناتوانی نهادهای قضایی و سیاسی بین‌المللی در توقف این نسل‌کشی، از آخرین شواهدی است که ناکارآمدی نهادهای بین‌المللی را عیان کرده است. اکنون دیگر بخش عمده‌ای از حامیان قبلی نهادهای بین‌المللی هم به این مسأله اذعان می‌کنند. علاوه بر این، بسیاری از سیاستمداران غربی هم با روشن‌تر شدن ابهاماتی پیرامون اجرای تصمیم نهادهای بین‌المللی و استمرار سیاست‌های غیرقانونی و بی‌اعتنایی به نهادهای بین‌المللی، ناگزیر شده‌اند اقلاً در بیان، به این تناقضات اعتراف کنند.
2-  روابط پیچیده اقتصادی کشورها با یکدیگر، ملاحظات سیاسی آنها را هم تحت‌الشعاع قرار داده است. از آن طرف، تحدیدها و فشارهای متعدد اقتصادی برخی کشورها علیه سایرین و تبدیل آن به یک اهرم سیاسی در عرصه روابط بین‌الملل منجر به گسترش مخالفت با این اقدامات خلاف حقوق و حرکت به سمت نوعی اجماع‌سازی علیه این قبیل سوءاستفاده‌ها شده است. در چنین فضایی، معاهدات دو و چندجانبه نقش بسزایی یافته است. به بیان دیگر، در فضایی که ساختارهای سابق قدرت و بازیگران دهه‌های 50 تا 70 میلادی در عرصه نهادهای بین‌المللی، نحیف‌تر از همیشه شده‌اند و نمی‌توانند تصمیمات خود را عملیاتی کنند، معاهدات دو و چندجانبه در کنار سازمان‌های نوظهور منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، نقش بسیار فعال‌تری را در معادلات فراملی ایفا می‌کنند.
3- با در نظر داشتن این 2 مقدمه، این ادعا به تایید کارشناسان زیادی رسیده که جهان در حال حرکت به سمت چندجانبه‌گرایی است. در چنین فضایی، بنا نهادن سیاست خارجی بر پایه‌های قدیمی قدرت و تاکید بیش ‌از اندازه بر نهادهایی که کارکرد سابق خود را ندارند، عقبگرد به حساب می‌آید. 
به بیان دیگر، تحولات جدید در عرصه منطقه‌ای و بین‌المللی، ایجاب می‌کند برای تنظیم سیاست و روابط خارجی، به‌جای عطف 100 درصدی توجه به چند کشور خاص که سابق بر این اصلی‌ترین کنشگران فعال بین‌المللی به حساب می‌آمده‌اند، سایر کشورها، نهادهای نوظهور و پیمان‌های چندجانبه مورد توجه جدی قرار گیرند. 
درک ناصحیح از فضای حاکم بر تحولات منطقه‌ای و جهانی، موجب تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی غلط در داخل کشور هم می‌شود. علاوه بر این، تکیه بر نظم‌های سابق قدرت و برنامه‌چینی برای پیشبرد سیاست خارجی بر پایه این نظمِ نحیف‌شده، خسارت‌های چندنسلی هم برای ایران و ایرانیان در پی خواهد داشت: سرگرم شدن در زمینی که عملا مهلت بهره‌برداری از آن تمام شده است، فرصت بازیگری در زمین‌های بکر و مناسبی را که اکنون در حال پا گرفتن است، سلب می‌کند؛ از این فرصت سلب‌شده، سایرینی که مترصد ایفای نقش فعال در نظم آینده جهان هستند، کمال بهره‌برداری را خواهند کرد. آن زمان دیگر در نظم شکل‌گرفته جدید در جهان، جایی برای ایفای نقش فعال ایران باقی نخواهد ماند. این همان خسارت محض و عقب‌ماندگی چندنسلی است.
البته که می‌توان و باید از همین حالا و با انتخاب درست رئیس‌جمهوری که درک صحیحی از تحولات منطقه‌ای و جهان داشته باشد و سیاست خارجی خود را بر پایه به‌روزترین فعل و انفعالات فراملی بنا نهاده باشد، جلوی تحمیل این خسارت محض را بر ایران گرفت.
سخنگوی دولت *

Page Generated in 0/0047 sec