printlogo


کد خبر: 286975تاریخ: 1403/4/13 00:00
دیدگاه
به یک رئیس‌جمهور خوب رأی بدهیم

جعفر علیان‌نژادی: این روزها در میان برخی گفتارهای کف خیابانی، حرف از انتخاب بین بد و بدتر است. نفس وجود این گفتار در جامعه حکایت از کاهش معنای انتخابات نزد برخی اقشار اجتماعی داشته و نشان می‌دهد الگوی رای‌دهی بخشی از جامعه همچنان سلبی است. آنها نهاد دولت را نه یک امر تسهیل‌گر، بلکه مداخله‌گر می‌دانند، بنابراین معنای انتخابات برای آنها این است که باید بین مداخله کمتر و مداخله بیشتر یکی را انتخاب کنند. 
طبیعی است این نگاه منفی، دلایل و ریشه‌های خاص خود را دارد که در این یادداشت مد نظر نگارنده نیست. این نحوه نگریستن به صحنه انتخابات، هم به عنوان یک آسیب قابلیت مساله‌مندی داشته و هم قابلیت نقد و تخاطب دارد. اکنون که در آستانه انتخابات مرحله دوم ریاست‌جمهوری قرار داریم، فرصتی برای آسیب‌شناسی، فهم و حل مساله در کوتاه‌مدت نداریم اما فرصت نقد و آگاهی‌بخشی در کوتاه‌مدت ممکن است، هر چند میزان اثرش چندان پایدار نباشد. 
نقد اول: اساسا انتخاب به خودی خود امری منفی و سلبی نیست، بلکه به معنای وجود امکانی برای یافتن راهی بهینه و عبور از وضع فعلی به وضعی بهتر است. اگر چنین نبود اساسا میل به انتخاب به وجود نمی‌آمد. عبور از یک دولت مداخله‌گر به دولت تسهیل‌گر، یک انتخاب ایجابی و نه سلبی است. اساسا انتخاب بین یک «دولت بی‌اعتقاد به بازی دادن مردم و قیم‌مآب» و یک «دولت معتقد به تسهیل‌گری و مشارکت واقعی مردم» است.
نقد دوم: در میان 2 نامزد موجود، آن نامزدی قائل و ملتزم به نقش مردم است که به دنبال رای ایجابی باشد، نه رای سلبی؛ کسی که به دنبال بسیج جامعه برای نه گفتن به نامزد دیگر نیست. در مقابل، نامزدی که به صورت مداوم به وضع بد مردم ارجاع می‌دهد و تغییرات مثبت انجام شده را نمی‌بیند، ذهنیت مردم را گرفتار انتخاب بین بد و بدتر می‌کند. او پس از رای آوردن نیز مردم را به وضع بد عادت می‌دهد.
نقد سوم: انتخاب بین بد و بدتر، به معنی عادت به حداقل‌ها و رفتن به سراشیبی بدترین وضعیت است. طبیعی است وقتی ذهن خود را گرفتار انتخاب بین بد و بدتر کنیم، در نتیجه انتخاب بدی خواهیم کرد. انتخاب بد یعنی انتظار داریم وضع‌مان بدتر نشود، یعنی به حداقل‌ها رضایت داده‌ایم. رضایت به حداقل‌ها، نوعی انفعال و عقب‌نشینی است. یعنی منتظر عمل و اقدام دیگران ماندن، یعنی بدون گرفتن تضمین و موضع فعال، اجازه مداخله‌گری به آنان بدهیم تا دوباره مجبور به انتخاب بین وضع بدتر شده و بدتر نشدن آن شویم. این سیر ما را به بدترین وضعیت می‌رساند.
نقد چهارم: ذهنیت مأیوس و گرفتار رای سلبی انتخاب سختی خواهد داشت. چون اول باید ببیند کدام نامزد بدتر از آن یکی است. آنگاه به آن نامزد کمتر بد، رای بدهد. بنابراین منتظر شنیدن بدگویی نامزدها از یکدیگر است. طبیعتا هر نامزدی که توان بدگویی بیشتری از نامزد دیگر داشته باشد، از نظر این طیف موفق‌تر بوده و رای بیشتری جمع می‌کند. چنین انتظاری موجب می‌شود به حرف‌های ایجابی و برنامه‌های واقعی نامزدها توجه کمتری شود و انتخاب بدی شکل بگیرد.
نتیجه: ذهنیت مأیوس و سلبی، مستعد انتخاب بد بوده و صحنه را برای نامزدی که می‌خواهد از مردم رای سلبی بگیرد آماده‌تر می‌کند. در مقابل بخش زیاد و قابل توجهی از جامعه، گرفتار این ذهنیت مأیوس نیست. آنها به انتخابات به دیده فرصت می‌نگرند؛ پنجره بازی که می‌تواند امکان‌های انتخاب‌شان را بهینه کرده و وضع را بهتر کند. در واقع آنان برای بهتر شدن وضعیت رای می‌دهند نه بدتر نشدن آن. انتخاب آنها آسان‌تر است چون انتخاب بین رئیس‌جمهور خوب و رئیس‌جمهور بد، کار چندان سختی نیست.

Page Generated in 0/0063 sec