printlogo


کد خبر: 286999تاریخ: 1403/4/13 00:00
اصلاح‌طلبان چگونه از دولت حداقلی به وضع بی‌دولتی رسیدند؟
دولت سوم روحانی و وضع بی‌دولتی

ابوالفضل مجاهد: چند ماه پس از روی کار آمدن دولت اعتدال، جواد غلامرضا کاشی، استاد اصلاح‌طلب دانشگاه علامه طباطبایی در یادداشتی برای توجیه وضع دولت حسن روحانی از ادبیات مایکل جوزف اوکشات، فیلسوف انگلیسی وام گرفت و وضع موجود دولت را توجیه کرد. او در یادداشت خود تاکید داشت: «نماینده‌ قرن بیستمی اعتدال اوکشات است. او سیاست‌ورزی را به آشپزی یا کشتیرانی تشبیه می‌کند. سیاستمدار کسی است که سکانداری یک کشتی را در اختیار دارد. این کشتی نه از جایی آمده نه قصد دارد به جایی برود؛ تنها قرار است کشتی‌بان، اعتدال کشتی را در دریای پرتلاطم حفظ کند...»
این ادبیات در حالی مطرح می‌شد که اصلاح‌طلبان همواره از ایده دولت حداقلی دفاع می‌کردند و هرگونه مداخله دولت در امور مختلف مردم را برنمی‌تابیدند و آن را مخالف آزادی قلمداد می‌کردند اما با روی کار آمدن دولت حسن روحانی دیگر بحث از دولت حداقلی نیز اهمیت خود را از دست داده بود و به قول اوکشات صرف سالم نگه داشتن کشتی در دریای متلاطم برای دوستان اصلاح‌طلب دولت روحانی کافی به نظر می‌رسید.
لذا با پیروزی دوباره حسن روحانی در انتخابات سال 96 و ادامه یافتن 4 ساله آن دولت، جریان اعتدال و اصلاحات نه تنها از ایده دولت حداقلی که سال‌ها بر آن تاکید داشت عبور کرد، بلکه به مرحله بی‌دولتی رسید.
این بی‌دولتی خود را در حوزه‌های مختلف اقتصاد، فرهنگ، سیاست و... نشان داد. آنجا که در اقتصاد دولتمردان منتظر دست نامرئی بازار بودند تا خود را تنظیم کند و تنها نظاره‌گر تحولات بازار بودند. در حوزه فرهنگ که با ولنگاری فرهنگی مواجه بودیم و دولت تماشاچی عرصه‌های مختلف فرهنگی بود. یا در حوزه سیاست که به نوعی انسداد سیاسی رسیده بودیم و راهی برای برون‌رفت از آن قابل تصور نبود و همه چیز به مساله مذاکره و برجام گره خورده بود. در حوزه اجتماعی هم نوعی یأس و ناامیدی در بدنه مردم حاکم بود و هر امکانی برای حرکت به جلو و تغییر شرایط را منتفی می‌کرد. لذا دولت حداقلی که روزی آرمان لیبرال‌های وطنی برای بهره‌مندی از آزادی در حوزه‌های مختلف بود، رفته رفته در دولت روحانی شکل دیگری به خود گرفت. 
دولت حداقلی به این معناست که دولت فقط مجموعه‌ای حمایتی است و وظیفه اصلی آن عبارت است از فراهم آوردن چارچوب صلح و نظم اجتماعی تا شهروندان بتوانند هر طور که بهتر می‌دانند زندگی خود را اداره کنند. بنا به تشبیه معروف جان لاک، دولت مانند نگهبان شب است که کار و خدمت او وقتی خواسته می‌شود که زندگی منظم در معرض تهدید باشد.
در این تعریف دولت حداقلی ۳ وظیفه اصلی دارد. اول از همه، نظم داخلی را حفظ کند، سپس اجرای قراردادها یا موافقتنامه‌های اختیاری بین شهروندان را تضمین ‌کند، سپس‌تر در برابر حمله خارجی از مردم دفاع ‌کند، بنابراین تشکیلات نهادی دولت حداقلی به نیروی پلیس، نوعی نظام دادگستری و نوعی ارتش محدود می‌شود و این یعنی مسؤولیت‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی و دیگر مسؤولیت‌ها به افراد تعلق دارد، بنابراین ایفای این مسؤولیت‌ها بر عهده جامعه مدنی است.
اما وضعیت بی‌دولتی در واقع وضعیتی است که دولت اصلا خود را مسؤول یا پاسخگوی مسائل احساس نمی‌داند و مسائل را به حال خود رها می‌کند. در شرایط بی‌دولتی مردم احساس می‌کنند افقی برای آینده ندارند و امیدی به حل مشکلات و اجماع قوا برای حل چالش‌ها نیست.
جالب اینجاست که رفته رفته ایده لیبرالیستی دولت حداقلی، تمایلی آنارشیستی در لیبرالیسم را نیز نشان می‌دهد. لیبرال‌های آنارشیست، یک گام فراتر از دولت حداقلی رفته‌اند و از جامعه‌ بدون دولت دفاع می‌کنند؛ اتفاقی که در دولت دوم روحانی تا حد زیادی شاهد آن بودیم.
اما نسبت این بحث‌ها با امروز ما چیست؟ آنچه از ادبیات جناب آقای پزشکیان به عنوان دولت سوم روحانی در تبلیغات انتخاباتی برمی‌آید، به نوعی عبور از ایده دولت حداقلی لیبرال‌ها و تجویز نوعی بی‌دولتی است. احاله همه مسائل به نظر کارشناس و مبنا قرار دادن سیاست‌های کلی نظام بدون آنکه برنامه و شیوه‌ای برای رسیدن به افق‌های آن قابل تصور باشد یا در مورد آن اندیشیده شده باشد، در واقع همان مثال کشتی‌بان اوکشات را به ذهن متبادر می‌کند. در حالی که وضعیت کنونی ایران و وضع جهانی، استقرار دولت دیگری را در کشور اقتضا می‌کند. اما آیا ممکن است میان دولت حداقلی و وضع بی‌دولتی، حالت سومی از جهت تغییر ساختار و سیستم برای ما پیش بیاید و به ‌سمتی برویم که هم وظایف دولت را مشخص و هم دولت را پاسخگو کنیم؟ 
غربی‌ها برای این منظور به سمت ایده دولت رفاه رفته‌اند. آنچه مسلم است ایده دولت در میان کاندیداهای انتخابات ریاست‌جمهوری مغفول مانده اما می‌توان ریشه‌هایی از نگاه سیستمی به دولت را در برنامه و بیان برخی کاندیداها از جمله آقای جلیلی پیگیری کرد؛ آنجا که از لزوم نگاه همه‌جانبه به همه اقشار از جمله کارگران و صنعتگران و بازاریان و... و از ظرفیت‌های درونی و از فرصت‌های جهانی سخن به میان می‌آورد یا آنجا که بحث نگاه حداکثری در ارتباط با کشورهای همسایه و دنیا بیان و از برنامه عملیاتی برای گسترش مناسبات سخن گفته می‌شود. با این الگو است که می‌توان از امکان پیشرفت، از آینده روشن و خدمتگزاری بیشتر برای جامعه سخن گفت؛ همان راهی که شهید رئیسی هم به آن باور داشت و تلاش خستگی‌ناپذیری تا پای جان از خود نشان داد.

 


Page Generated in 0/0056 sec