printlogo


کد خبر: 287051تاریخ: 1403/4/14 00:00
مردم به‌مثابه توده، کمپین جایگزین کارنامه
درک بنیادین اصلاح‌طلبان از مردم چگونه است؟

ابوالفضل اقبالی*: دیروز در یک گروه تلگرامی بحثی درباره برنامه دکتر پزشکیان برای مدیریت کشور شد و یکی از حامیان ایشان (که از اصلاح‌طلبان پروپاقرص است) جمله‌ای گفت که به نظرم بنیان دوم خرداد و جریان اصلاحات بر چنین درکی از مردم استوار است. مضمون جمله این بود: توده‌های مردم برنامه سرشان نمی‌شود! این جمله باعث شد من این یادداشت را بنویسم و درباره استراتژی جریان اصلاحات در رقابت‌های انتخاباتی سال‌های اخیر توضیح دهم.
صحنه رقابت‌های انتخاباتی در کشور ما غالبا معطوف به ۲ مساله مهم بوده است؛ معیشت و آزادی‌های مدنی. زیرا این ۲ موضوع در نقطه کانونی نظام مسائل مردم قرار داشته و دارند. رفتار انتخاباتی مردم در تمام ادوار تابعی از وعده‌های معیشتی یا افق‌گشایی‌های مدنی کاندیداها بوده است. در برخی ادوار دغدغه‌های مدنی پررنگ‌تر شده و در دوره‌هایی مطالبات اقتصادی. تا قبل از دهه 90 همواره نتیجه انتخابات را «طرح و برنامه جدید» رقم می‌زد و بسیج عمومی حول «گفتارهای ایجابی» شکل می‌گرفت. گفتار توسعه و سازندگی در دهه 60، گفتار آزادی و توسعه سیاسی در دهه 70 و گفتار عدالت در دهه 80، همگی طرح جدیدی از مناسبات اقتصادی و سیاسی ایران پیش‌ رو ارائه می‌کردند، اگرچه متضمن رویکردهای انتقادی به گذشته خود نیز بودند.
اما رقابت‌های انتخاباتی از دهه 90 وارد فاز جدیدی شد. تجربه نسبتا موفق دولت نهم در تحقق عدالت اجتماعی که منجر به جابه‌جایی مرزهای خدمت‌رسانی به کشور شد و اقبال توده‌های مردم را به همراه داشت، شانس و امکان بازگشت جریان مقابل را به قدرت بسیار محدود کرده بود و باعث شکست قاطع آنها در انتخابات 88 شد. این اتفاق جریان اصلاحات را به این نتیجه رساند که برای بازگشت به قدرت باید رویکرد سنگ‌اندازی و تخریب رقیب را در دستور کار قرار دهد. توضیح این رویکرد در صحنه‌های سیاسی و اقتصادی آن ایام بماند برای مجالی دیگر.
اما از همان ایام بود که رقابت‌های انتخاباتی ماهیت متفاوتی با گذشته پیدا کرد و جریان شکست‌خورده اصلاحات به جای ارائه گفتار جدید و کارآمد از خود، به «اهریمن‌سازی» از رقیب و ایجاد هراس اجتماعی نسبت به او رو آورد. در یک جمله می‌توان گفت اگر تا قبل از دهه 90 تلاش رقبا معطوف به ایجاد «اقبال مردمی» نسبت به گفتار خود بود، پس از آن جریان اصلاحات راهبرد انتخاباتی خود را بر گسترش «نفرت عمومی» نسبت به رقیب متمرکز کرد.
رسانه ملی نیز در این میان با ایجاد سازوکار «مناظره‌های سرپایی» به این فضا ضریب بیشتری داده بود. در چنین فضایی این جریان دیگر نیاز به تدوین برنامه و طرح مدون درباره آینده اقتصادی و سیاسی کشور احساس نمی‌کرد و صرفا بر ایجاد «کمپین» متمرکز شد. لذا از همان دوران کم‌کم کارشناسان رسانه‌ای و فعالان توئیتری جای کارشناسان اقتصاد را در ستادهای انتخاباتی اصلاح‌طلبان گرفتند. امروز نیز صحنه رقابت دارای چنین مختصاتی است. نشان به آن نشان که در این دوره نماینده جریان اصلاحات اساسا بدون هیچ طرح و برنامه مشخص و سابقه درخشان در انتخابات ثبت‌نام کرده و در تبلیغات تلویزیونی، تقریبا درباره تمام موضوعات مهم اقتصادی، سیاسی و فرهنگی یا به بیان کلیات و لزوم اجرای سیاست‌های مقام معظم رهبری اکتفا می‌کند یا با این توجیه که «من کارشناس نیستم»، مردم را به کارشناسان ارجاع می‌دهد. حال باید پرسید: چرا ایشان در دور اول از رقبای با برنامه و دارای کارنامه خود آرای بالاتری کسب کرد؟
پاسخ این سوال با ارجاع به تجربه انتخابات 96 کاملا روشن خواهد شد. ستاد انتخاباتی دکتر پزشکیان دقیقا همان ستادی است که تجربه‌ موفق فریب مردم در سال 96 را در کارنامه خود دارد. ستاد انتخاباتی دکتر روحانی رئیس‌جمهور بسیار محبوب(!) کشورمان در دوران طلایی دهه 90 دقیقا با همان راهبرد گذشته، امسال هم وارد کارزار انتخابات شده و مجددا ۲ محور اصلی را در دستور کار خود دارد: تحریم و آزادی‌های مدنی. یعنی دقیقا همان محور اصلی مناقشات انتخاباتی از ابتدا تاکنون اما با این تفاوت که قرار نیست در این زمینه حرف ایجابی بزنیم. یعنی بگوییم با توجه به سابقه ناموفق ما در برجام و خروج یکطرفه آمریکا از آن، چگونه می‌خواهیم تحریم‌ را رفع کنیم. فقط کافی‌ است جریان مقابل را به عنوان مقصر در وضع و تداوم تحریم‌ها معرفی کنیم. یا درباره حجاب قرار نیست بگوییم با وجود نهادهای تقنینی و سیاست‌گذار حجاب در بیرون از قوه مجریه، چگونه می‌خواهیم حجاب را آزاد کنیم! فقط کافی ا‌ست جریان مقابل را طالبان معرفی کنیم. جریان اصلاحات تحریم را در ذهن مردم به عنوان مهم‌ترین عامل کوچک شدن سفره‌شان جا انداخته‌ و موضوع آزادی‌های اجتماعی را به عنوان مزیت خودش و نقطه ضعف جریان مخالف مطرح کرده‌ تا به این واسطه بتواند نتایج مدیریت نادرست و سیاست‌های غلط اقتصادی خود در بورس، کنترل تورم، ایجاد رکود، رشد بیکاری، کاهش ارزش ریال و... را به آن حواله دهد.
پژوهشگر مطالعات اجتماعی *

Page Generated in 0/0147 sec