محسن الویری*: ۱- إِنَّمَا الْمومنونَ إِخْوَهُ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَاتَّقُوا الله لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ (حجرات/ ۱۰)
بر پایه آموزههای دینی مومن بودن و در جبهه حق بودن به مفهوم بری بودن از هر اشتباه و خطا نیست و چه بسیارند کسانی که به عنوان یک مسلمان پیرو مکتب اهل بیت علیهمالسلام مرتکب خطاها یا گناهانی کوچک و بزرگ از عرصه شناخت تا رفتار میشوند.
نصیحت، خیرخواهی نسبت به یکدیگر، کمک فکری، تبیین، موعظه، ارشاد و مانند آن که جایگاهی بلند در آموزههای اخلاقی اسلامی دارد، همگی بر این پیشفرض استوار است که چه بسا یک مومن معتقد هم دچار اشتباه شود لذا نیازمند راهنمایی و خیرخواهی و مانند آن است. پیشفرض آیه شریفه دهم سوره مبارکه حجرات هم که مخاطبان خود را به آشتی دادن برادران دینی فرا میخواند، همین است که چه بسا ۲ برادر یا ۲ جریان که هر دو موصوف به ایمان هستند، هر دو یا یکی از آن دو، سخن یا رفتار نادرستی داشته باشد که موجب اختلاف و درگیری منجر به کشتن یکدیگر (حجرات/ ۹) در جامعه دینی شود.
یعنی حتی خطاهایی تا این اندازه بزرگ هم موجب بیرون رانده شدن از دایره ایمان نیست. از یاد نبریم که مومن دور از هر خطا و کاستی در عرصه شناخت و رفتار، امام معصوم علیهالسلام است. همین تحلیل درباره ارزشهای ثانویه مانند انقلابی بودن صدق میکند. اینگونه نیست که فرد یا جریانی صرفا به دلیل رفتاری که ما آن را انقلابی نمیدانیم یا حتی به دلیل ارتکاب یک خطا از دایره انقلابی بودن بیرون گذاشته شود. وقتی درباره ایمان که بنیادیترین معیار سنجش و ارزیابی انسانهاست قرآن میفرماید به دشمنی که در میدان جنگ اظهار اسلام کرد نگویید مومن نیستی (نسا/ ۹۴)، به طریق اولی در سلب ارزشهایی مانند انقلابی بودن از کسانی که خود را در جبهه انقلاب میدانند و پیشینه آنها هم گواه این ادعاست، باید احتیاط کرد.
یکی از چالشهای اخلاقی در عرصه انتخابات که اکنون به فراوانی دیده میشود، مطلقنگریهایی زیر پوشش دین است که با آموزههای دینی سازگار به نظر نمیرسد.
خودحقپنداری بهگونهای که خود را حق مطلق و جانب دیگر را شر مطلق بدانیم، آشکارا برخلاف آموزههای دینی است، همانگونه که یافتن یک خطا یا کاستی موهوم یا واقعی در طرف مقابل و آن را بهانهای برای بیرون نهادن او از دایره ارزشها قرار دادن ناسازگار با آموزههای دینی است. هیچیک از ۲ نامزد راهیافته به دور دوم انتخابات و جبهه پشتیبان آنها، خیر مطلق نیست و هیچکدام هم شر مطلق نیست، هر دو ممکن است خطاهایی داشته باشند؛ حال اگر یک جریان به نام دین و به بهانه این خطاها خود را خیر مطلق و طرف مقابل خود را شر مطلق بداند برخلاف آموزههای دینی رفتار کرده است. به همین ترتیب، این تلقی که عدهای خود را جبهه انقلاب به صورت مطلق بدانند و طرف مقابل خود را خارج از جبهه انقلاب بشمرند، سخنی قابل دفاع نیست.
بر این پایه، یکی از معیارهای داوری درباره 2 نامزد همین است که ببینیم آنها تا چه اندازه با وجود احتمال خطا در طرف مقابل از متهم ساختن آنها به خروج از دایره ارزشهای دینی و انقلابی پرهیز میکنند.
۲- وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ ... (اعراف/ ۹۶)
اگر مردمان آبادیها ایمان میآوردند و پروا داشتند، برکاتی از آسمان و زمین بر آنها میگشودیم...
برکت به مفهوم بازدهی بیش از حد متعارف یا کارکردی فراتر از حد انتظار یکی از مهمترین آموزههای دینی است که در دنیای پیشامدرن با زندگی مردم در هم آمیخته بود و اکنون به نظر میرسد یکی از بیگانهترین مفاهیم حتی بین دینداران است. در منابع دینی ما، رفتارهایی مانند ایمان همراه با عمل صالح (آیه ۹۶ سوره مبارکه اعراف) یا عدالتورزی (بالعدل تتضاعف البرکات) مایه برکت و در برابر آن رفتارهایی مانند گناه و خیانت و تکذیب پیامبران موجب کاهش یا از بین رفتن برکت است. چیستی و عوامل ایجادکننده و تضعیفکننده برکت بهراستی شایسته بازخوانی از ابعاد مختلف است.
برکت دادن خدا و برکت یافتن کارها و سرمایهها امری ماورائی است و عقل جزءنگر حسابگر بشری از درک چرایی و فرآیند آن ناتوان است؛ اینکه چرا و چگونه ایمان و پرواپیشگی موجب فروریختن برکت از آسمان میشود بر ما پوشیده است ولی تجربه همگی ما نشان میدهد این سخن گزاف نیست و به یقین شواهدی برای آن در تجربه زیسته خود سراغ داریم.
دور از ذهن نیست که گفته شود چهبسا یکی از عوامل به نتیجه نرسیدن طرحهای ترویج ارزشهای اخلاقی در دهههای گذشته، با وجود خوب بودن برنامهها، آمیختگی اقدامات اجرایی آن با انواع رفتارهایی است که به هر دلیل مورد تأیید شرع نبوده و در نتیجه اجرای این طرحها برکتزدا بوده است.
رای دادن در انتخابات، یک ابزار برای تحقق یک هدف مقدس یعنی مشارکت در سرنوشت و برگزیدن یک خدمتگزار برای مردم در چارچوب نظام اسلامی است. اگر این ابزار با حرام آمیخته شود برکت آن در معرض تهدید قرار میگیرد و اگر پاکیزه و منزه باشد برکت خواهد یافت. آمیختگی با حرام در امور مختلف مصداق مییابد، مانند استفاده از امکانات دولتی و عمومی برای تبلیغ نامزد موردنظر خود، توزیع ناعادلانه امکانات عمومی برای تبلیغ نامزدها، سوق دادن رای مردم به یک نامزد با تطمیع و فریب، کوشش برای تخریب شخصیت رقیب با تهمت و دروغ و پرداختن به امور شخصی غیرمرتبط با صلاحیت فرد. از بین رفتن برکت هم میتواند مصادیق مختلفی داشته باشد؛ همچون: متقاعد نشدن مخاطب، بروز عوامل بیرونی بر باددهنده کوشش انتخاباتی، شکننده بودن همراهی مخاطب و حتی ناموفق شدن یا ناکام ماندن فرد منتخب. سزاوار است خود و طرفداران نامزدها را در معرض این پرسش قرار دهیم: در مقام تبلیغ مردم و کشاندن آنها پای صندوق رای و بویژه برای متمایل ساختن آنها به یک نامزد یا دلسرد کردن آنها نسبت به یک نامزد دیگر، کنش انتخاباتی ما تا چه اندازه برکتزا یا برکتزداست؟ طلبه یا غیرطلبهای که پا در فعالیت انتخاباتی گذاشته و مشتاق است به نتیجه مطلوب برسد صرفنظر از مسؤول بودن نسبت به سخن و رفتار خود در پیشگاه خداوند متعال، سزاست مدام این پرسش را از خود داشته باشد: آیا به راستی خود را دور از انواع گناهان زبانی و آلودگیهای مالی نگاه داشته است یا نه؟ آیا کنش تبلیغی - انتخاباتی او برکتزا یا برکتزداست و اگر در تحلیلی صادقانه دریافت که رفتار او آمیخته با حرام است، انتظار نداشته باشد به نتیجه مطلوب برسد. اینگونه افراد حتی اگر در کوتاهمدت، به آنچه میخواهند دست یابند، دست تقدیر الهی در زمانی دیگر جزای کژاندیشی و کژرفتاری آنها را خواهد داد و چه تجربیات عبرتآموزی در اینباره وجود دارد!
یکی دیگر از شاخصههای ارزیابی ۲ نامزد و تصمیمگیری برای برتر نهادن یکی از آنها بر دیگری، همین است که ببینیم رفتار انتخاباتی آنها تا چه اندازه برکتزا یا برکتزداست و رای پاک و حلال و پاکیزه نزد کدامیک از آنها بیشتر است؟
دانشیار دانشگاه باقرالعلوم(ع) *