نخستین نشست «سینما رو به آینده» با حضور تهیهکنندگان و نویسندگان سینمای ایران برگزار شد
گروه فرهنگ و هنر: سال گذشته در حالی نخستین سری سلسله نشستهای «سینما رو به آینده» برگزار شد که کمتر کسی فکر میکرد در این جلسات حرفها و مباحث مهمی پیرامون سینما زده شود. شرایط به شکلی بود که بسیاری از منتقدان و کارشناسان این جلسات را نیز مانند سایر نشستها، تشریفاتی تلقی و حتی از حضور در آنها نیز خودداری میکردند.
در هر صورت جلسات با حضور میهمانهای ویژه و حضار بسیار کم برگزار شد اما هر چه پیش رفت مشخص شد در این جلسات مباحث و مسائل بسیار مهم سینما نه تنها بررسی میشود، بلکه به ارائه راهکارها نیز میانجامد؛ جلساتی که جای خالی مدیران و مسؤولان سازمان سینمایی در آن مشهود بود. با گذشت یک سال، سری دوم این جلسات با همان سطح و کیفیت قرار بود یک هفته پیش آغاز شود که با پیشنهاد برگزارکنندگان به بعد از انتخابات موکول و در نهایت نیز از شامگاه یکشنبه در پردیس آزادی آغاز شد. در نخستین نشست که با حضور مهدی سجادهچی، محمدرضا عباسیان، عباس نادران و امیررضا مافی و استقبال مخاطبان برگزار شد، در کنار ذکر خاطراتی از سینمای ایران در دهه 70 فرآیندهای تولید فیلم از جمله پروانه نمایش، مجوز فیلمنامه و سایر موارد به بحث و گفتوگو گذاشته شد.
در ابتدای جلسه مهدی سجادهچی، فیلمنامهنویس با اشاره به وضعیت سینما و چرخه دریافت پروانه نمایش عنوان کرد: یک مشکل جهانی که در کشور ما نیز وجود دارد، این است که تا زمانی که چیزی یا پروسهای کار کند، دیگر کسی با آن کاری ندارد. همه دوستان میدانند بسیاری از فیلمسازان بویژه تهیهکنندگان از دشمنان اصلی حذف پروانه ساخت هستند؛ استدلالشان هم واضح است، آنها زحمت میکشند و با گرفتن پروانه ساخت در واقع یک امضا از دولت گرفتهاند تا در آینده مزاحم اکرانشان نشود. معاونت یا سازمان سینمایی اصولا نسبت به مسائل بیرون از خودش بسیار حساس است؛ من جایی را نمیشناسم که با این حساسیت تابع شرایط بیرون باشد.
وی افزود: من موافق حذف پروانه ساخت هستم. پیشنهاد من این است به افرادی که مایل به دریافت این مدرک هستند، پروانه ساخت بدهید و بقیه هم اجازه کار بدون پروانه ساخت را داشته باشند؛ در واقع این ریسک را قبول کنند. من فکر میکنم نباید این کار به شکل انتحاری باشد و حتی با این روش میتوان مساله حذف پروانه ساخت را آزمود. به نظر من تهیهکنندگان و کارگردانان باسابقه در ابتدا باید برادری خود را ثابت کنند و به شکل اصولی پروانه ساخت را بردارند.
در ادامه محمدرضا عباسیان درباره حذف پروانه ساخت گفت: فرق تولید سریال و سینمایی در نمایش خانگی با روزنامه و رسانه چاپی در این است که برای یک فیلم سینمایی تهیهکننده 70-60 میلیارد تومان سرمایهگذاری میکند و برای سریال این مبلغ از کف ۵۰ میلیارد شروع میشود. همچنین همیشه در سینمای مستند و داستانی دوستان توقع نگاه حمایتی داشتند. نکته صحیح آقای سجادهچی این بود که تهیهکننده زیر بار نمیرود، چرا که ریسک بالایی است پولی که سرمایهگذاری شده، بازنگردد. در اصل کسانی که پروانه ساخت میگیرند و با تغییرات اساسی فیلمشان را میسازند، امیدشان همین تضمین پروانه ساخت و از بین نرفتن سرمایهشان است.
در ادامه این بحث عباس نادران بیان کرد: من با فرمایش دوستان که معتقدند تهیهکنندگان موافق حذف پروانه ساخت نیستند، مخالفم. ابتدا باید این سوال را مطرح کرد که کارکرد پروانه ساخت برای سازمان سینمایی و دولتها چیست؟ پروانه ساخت مهمترین ابزار برای سوگیری و جهتدهی به سینماست. هیچ دولتی به این راحتی این ابزار را کنار را نمیگذارد. دولت ناگهان تصمیم میگیرد به اصطلاح شیرفلکه سینمای اجتماعی را ببندد و چندین کمدی پرفروش را پشت در اکران تلنبار کند. پروانه ساخت یک دستاویز خوب و ورق مهمی برای سازمان سینمایی است.
نادران افزود: برای تهیهکنندگان قطعا نظرات متفاوت است. همواره این خطر وجود دارد که با تغییر دولت و رویکرد وزارت ارشاد، تکلیف فیلم معلوم نیست که آیا فیلم ساخته شده از خط قرمز رد شده است یا نه. ایده شکل گرفته که پروانه ساخت حذف شود، در صورتی است که یک آییننامه شفاف مصداقی داشته باشیم و قانون مشخصی وجود داشته باشد که در فیلم اعمال سلیقه نمیشود. نکته دوم توسعه سینمای زیرزمینی در جهان بویژه ایران است که با توجه به آن این سوال مطرح میشود که با این شرایط پروانه ساخت به حیات خود ادامه میدهد یا خیر؟ البته نهادهای رسمی این موضوع را تکذیب میکنند اما واقعیت رویه دیگری را نشان میدهد. من تهیهکننده معتقدم سری را که درد نمیکند، چرا دستمال ببندم؟ من زمانی در این زمین بازی وارد میشوم که اگر با مسؤولیت خودم و بر اساس آییننامه فیلمی را ساختم، دچار اعمال سلیقه شخصی در تغییر دولت و مدیران نشوم.
در ادامه عباسیان درباره گرفتن پروانه ساخت «آژانس شیشهای» گفت: فیلمنامه آژانس شیشهای پروانه ساخت نگرفته بود تا اینکه به دست حضرت آقا رسید و ایشان اجازه ساخت دادند. ما اگر از آینده سینمای ایران صحبت میکنیم، باید این نکته را حتما ذکر کنیم که این سینمای بدون قهرمان کمدی حتما ادامهای نخواهد داشت.
وی درباره تهدیدها و امیدهای آینده سینمای ایران هم گفت: باکمال تاسف باید بگویم سینمای ایران را بسیار رو به احتضار میبینم. حدود 12-10 سال پیش بحث جدی داشتم و بسیار هم مورد هجمه قرار گرفتم. در آن زمان که سینمای نمایش خانگی به تازگی فراگیر شده بود و سریالها به صورت دیویدی منتشر میشد، گفتم این موضوع میتواند آسیب جدی به «هنر - صنعت» سینمای ما بزند که جزو مفاخر کشور است و در برخی کشورهای دنیا ما را با سینمایمان میشناسند. اکنون شرایط خیلی بدتر شده است و با کمال تاسف و عذرخواهی از کسانی که در سینما کار میکنند، اکنون کسانی که نمیتوانند وارد جریان پلتفرمها و پول زیاد آنجا شوند، وارد سینما میشوند. من ۲ سال گذشته عضو هیات انتخاب جشنواره فیلم فجر بودم و اوضاع بسیار خراب است. سال گذشته من ۷۵ فیلم دیدم و واقعا نمیتوان ۱۰ فیلم چشمگیر معرفی کرد.
در ادامه این نشست، عباس نادران گفت: من فرمایش آقای عباسیان را با یک تبصره قبول دارم. با اینکه شما عضو هیات انتخاب جشنواره فیلم فجر هستید و فیلمهای دندانگیر، جریانساز و ماندگار نمیبینید، موافق هستم اما من با این گزاره موافق نیستم که بگوییم جشنواره فیلم فجر برآیند تولیدات سینمای ایران است. ما درباره قهرمان صحبت میکنیم اما در پرترهای که از شهید زینالدین ساختیم، متهم میشویم قهرمان نیست، یعنی اگر میخواهیم قهرمان هم خلق کنیم، باید از مسیر سنگلاخی عبور کنیم. ما از ابتدا سعی داشتیم قهرمانی بسازیم که مخاطب با او ارتباط برقرار کند و بداند.
وی تاکید کرد: درباره تهدیدهای سینما من همچنان معتقدم مدیرانی که در تصمیمگیری و تصمیمسازی ترسو هستند و چوب لای چرخ تولیدات سینمای ایران میگذارند، بزرگترین تهدید هستند اما برخلاف آقای عباسیان من بشدت امیدوارم. نقطه امیدواری من نیز نسل جدید بویژه فیلماولیهایی هستند که برخی از آنها تحت نظر قوانین غلط مدیران بازی نمیکنند. آنها کسانی هستند که فیلمهایشان را به جشنوارهها نمیفرستند و در استانها و خارج از ایران اکران میکنند. در فیلم کوتاه هم اتفاقات خوبی رقم میخورد. من درباره جریان اپوزیسیون صحبت نمیکنم، بلکه نسل جدید فیلماولیها عشق به سینمایی دارد که برایش فیلمسازی موضوعیت دارد و مهم است.
در ادامه مهدی سجادهچی عنوان کرد: ما در کشورمان نیروی انسانی عجیبی داریم که تمام نمیشود؛ هر چقدر پیر شوند، فوت شوند و از ایران بروند. نیروی انسانی نه تنها در سینما، بلکه در کشورمان حتی با سیستم فشل آموزشی موفق ظاهر میشود. درباره تهدیدها باید بگویم یک چالش اصلی وجود دارد که سینمای دنیا با آن درگیر است. سال گذشته فیلم «اوپنهایمر» را دیدیم و نفس راحتی کشیدیم که بالاخره یک فیلم خوب دیدیم. در ایران هم همین مساله وجود دارد. نباید بر سر سینما زد، بلکه بحرانی است که در دنیا وجود دارد. مخاطب جدید آنقدر فیلم و سریال میبیند که سختگیر شده است و آدمهای خاصی باید پیدا شوند که فیلم خاص بسازند. ما نیز طبیعی است که مانند دنیا سالی 3-2 فیلم خوب، 15-14 فیلم متوسط و چندین فیلم بد بسازیم.
امیررضا مافی هم گفت: من امروز بزرگترین بحران سینما را سیاستزدگی میبینم. این باعث شده است ما عمق معنایی را در سینما از دست بدهیم و عمق راهبردی ما دچار مساله شود. سینمای ما امروز به لحاظ محتوایی در وضعیت ابتذال به سر میبرد. این مساله به واسطه سیاستزده بودنش یک تهدید است، زیرا مدیران ما خیلی در جهان امروز زیست نمیکنند. حرکتهای اجتماعی و مردمی این را نشان میدهد که ما داریم از این بحران گذر میکنیم. فکر میکنم در وضعیت جدید سینما مردم ما سراغ دیدن فیلمهایی در سالن سینما میروند که در قواره سینمایی باشد و ما امروز فیلم در قواره سینما خیلی کم داریم. جز فیلمهای کمدی، فیلمهای غیرکمدی که ارزشمند باشند و مخاطب آن را روی پرده سینما ببیند، بسیار کم است. امیدواریم فیلمسازانی در این کشور رشد کنند که قدر معنا را بدانند و فیلمی برای سینما بسازند و مردم را به سالنهای سینما ببرند. این ابتلای شدید سینمای ما به سیاستزدگی موجب بحرانهای زیادی شده است. در پایان این نشست نیز امیر قادری گفت: به نظر من ما اکنون در نقطه تصمیمات مهم ایستادهایم و مدیرانی باید این تصمیات بزرگ را بگیرند.