گروه فرهنگ و هنر: پیدایش و گسترش هنر همواره متاثر از دین و مذهب بوده است. در واقع در اکثر قریب به اتفاق موارد، هنر و فعالیتهای هنری حول محور دین شکل گرفته و بعدتر به جنبههای دیگر زندگی انسانها وارد شده است. آنچه نقشی قطعی در تحول همه دینهای جهان داشته و با وجود رابطه ذاتی و طبیعی با حقیقت و زیبایی خصلتهای انسانی را ممکن کرده است، هنر است. رابطه هنر و دین، ارتباطی پیچیده و قابل تامل است که میتواند در نهایت به هدایت نوع بشر منجر شود. هنر دینی یکی از دورانهای شکوهمند تاریخ هنر و یکی از ارزشمندترین دستاوردهای بشری در عرصه هنر به شمار میآید و شامل انواع متنوعی همچون معماری اسلامی، خوشنویسی، نقاشی، پردهخوانی، نقالی و مانند آنها میشود.
در این بین ایران به عنوان یکی از کهنترین سرزمینهای دارای آیینهای مذهبی همواره خاستگاه هنرهای مختلف و متعدد، بویژه هنر آیینی بوده است؛ هنری که هر چقدر به جلو آمدیم مترقیتر و عمیقتر نیز شد. از همین رو با توجه به سبقه و سابقه این هنر کهن شاهد روشها و سبکهای مختلف با محوریت آثار عاشورایی بودهایم. آثاری که از دیرباز توسط هنرمندان بیادعای هنر خلق و به قدری مورد توجه و علاقه واقع شده که جزئی از زندگی مردم شده است.
بسیاری از هنرمندان معتقدند هنر عاشورایی، هنر زندگی است و به زمان و مکان محدود نیست، بنابراین هنر عاشورایی، هنری است که هر هنرمند با توجه به درک و بینش خویش توانسته آن را تصویر کند؛ از تابلوی «عصر عاشورا»ی محمود فرشچیان، هنرمند مینیاتوریست پیشکسوت و آثار حسین قوللرآغاسی گرفته تا تابلوهای عاشورایی حسن روحالامین، نقاش جوان.
در این گزارش مختصر به برخی از مهمترین نقاشیهای عاشورایی که هنرمندان قدیمی و جدید آنها را خلق کردهاند، پرداختهایم.
* تصویر واقعی حزن و اندوه در «عصر عاشورا»
تابلوی «عصر عاشورا» از ماندگارترین آثار استاد محمود فرشچیان، نقاش و نگارگر ایرانی است. این تابلو معروفترین تابلویی است که در رابطه با واقعه عاشورا به تصویر درآمده است. موضوع این تابلو بازگشت اسب بیسوار امام حسین(ع) به سوی خیمهگاه در عصر عاشوراست.
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان هنری، عناصر این تابلو به حدی ماهرانه و در ارتباط نزدیک با یکدیگر قرار گرفتهاند که از آن اثری زیبا و تاثیرگذار ساختهاند. استفاده از رنگهای تیره در کنار حالت زنان و دخترکان عزادار و اسب امامحسین(ع) تصویری را ساخته که حزن و اندوه واقعه را بخوبی به مخاطب القا میکند.
خود محمود فرشچیان تابلوی «عصر عاشورا» را بهترین کاری میداند که تا به حال انجام داده است. وی درباره خلق این اثر گفته است: «3 سال پیش از انقلاب، روز عاشورا، مادرم گفت: برو روضه گوش کن تا چند کلام حرف حساب بشنوی. گفتم: من حالا کاری دارم بعد خواهم رفت. رفتم اتاق اما خودم ناراحت شدم. حال عجیبی به من دست داد، قلم را برداشتم و تابلوی «عصر عاشورا» را شروع کردم. قلم را که برداشتم همین تابلو شد که الان هست، بدون هیچ تغییری. الان که بعد از 30 سال به این تابلو نگاه میکنم، میبینم اگر میخواستم این کار را امروز بکشم، باز هم همین تابلو به وجود میآمد، بدون هیچ تغییری. یک چیزی دارد این تابلو که خود من هم گریهام میگیرد...».
وی همچنین گفته است: «در میان آثارم علاقهام بیشتر به آثاری است که مردمم آن را دوست داشته باشند اما از میان آثارم، تابلوی «عصر عاشورا» را بسیار دوست دارم و این به دلیل دلبستگیام به حضرت اباعبداللهالحسین(ع) و واقعه روز عاشوراست که همیشه مرا تحت تاثیر قرار داده است. اگر بخواهم آن را بار دیگر نیز به تصویر بکشم به همین شکل آن را خواهم کشید».
فرشچیان این تابلو را سال 1369 به موزه آستان قدس رضوی اهدا کرد. فرشچیان آثار دیگری نیز درباره عاشورا و موضوعات تاریخی دیگر دارد اما تابلوی «عصر عاشورا» به دلیل تاثیرگذاری خاص خود ماندگار شده است.
* قوللرآغاسی، تأثیرگذارترین نقاش قهوهخانهای
مهمترین مضمون نقاشیهای سبک قهوهخانهای نیز که در گذشته بیشتر رواج داشت، واقعه عاشورا و صحنههایی از رشادتهای امام حسین(ع) و یارانش در جنگ حق علیه باطل بود.
این نوع نقاشیها در دوران قاجار و در دوران مشروطیت اوج گرفت که مهمترین هنرمندان این سبک حسین قوللرآغاسی، حسین همدانی، محمد مدبر و حسین تفتی بودند که آثارشان بر ۳ محور روایتهای حماسی، مذهبی و بزمی متمرکز بود.
از مهمترین آثار قهوهخانهای عاشورایی، آثار حسین قوللرآغاسی است که به گفته نزدیکانش هنگام خلق این آثار همیشه اشک بر گونههایش جاری بود، چون عاشقانه نقاشی میکرد. در نقاشیهای حسین قوللرآقاسی جنبههای اخلاقی خیر و شر در موضوعاتی متأثر از حادثه عاشورا، زندگی ائمه اطهار(ع)، داستانهای شاهنامه فردوسی و... به تصویر کشیده شده است. او در آثار خود ویژگیهای بصری متفاوتی را برای عناصر خیر و شر به کار برده و با بیانی ساده و آشکار، مفاهیم مورد نظر خود را به بیننده منتقل میکند. او برای نمایش شخصیت ائمه اطهار و قهرمانان پاکطینت، چهرهای آرام و متین و روشن و رنگهایی با ویژگیهای مثبت را استفاده کرده و در شخصیتهای منفی با تغییر شکل اغراقآمیز چهره و استفاده از رنگهایی تند، وجوه منفی آنها را نمایان کرده است. با وجود اینکه شاهنامه و موضوعات حماسی سوژه بیشتر آثار قوللرآقاسی است اما تصویرگری او از صحنههای عاشورا از جمله درخشانترین آثار هنریای است که در ارتباط با این موضوع خلقشده و ارادت مردم کوچه و بازار به ائمه اطهار و مظلومیت آنها را متجلی میکند. پرده «مصیبت کربلا» یکی از معروفترین آثار او است که سال ۱۳۳۰ به تصویر درآمد.
* نقاشان عاشورایی، از نسل انقلاب تا نسل سوم
از جمله هنرمندان نقاش نسل انقلاب، کاظم چلیپاست. او چندین اثر درباره واقعه عاشورا و شهادت یاران امام حسین(ع) خلق کرده که تابلوی «توبه حر» مهمترین آنهاست.
وی درباره این اثر گفته است: از آنجا که در آثار مذهبی یا خیالینگاری قهوهخانهای، موضوع توبه حر از جایگاه ویژهای برخوردار است، نام این تابلو نیز «توبه حر» است. این اثر لحظهای را به نمایش میگذارد که حر پس از صحبتی که سیدالشهدا(ع) با او دارد و انقلابی درونی را در او رقم میزند، حالا نزد امام حسین(ع) بازگشته است تا توبه کند. در این اثر مخاطب در کنار امام ایستاده و حر را نگاه میکند و به نوعی شاهد تاریخ پرماجرای حق و حقیقت است.
تابلوی «ایثار» کاظم چلیپا اگرچه کمتر گرایشی شرقمآبانه را در خود جای داده است اما به لحاظ مضمون، ۲ زمان متفاوت را که فاصله طولانی نیز با یکدیگر دارند؛ یعنی واقعه کربلا و انقلاب ایران را درهم آمیخته است. وی در این اثر به جای برخوردی موضوعی و کلیشهای با مقوله انقلاب، به اصل جریان ایثار؛ یعنی از جانگذشتگی ویژه و فداکاری مادرانی اشاره میکند که فرزندانشان را به میدان کارزار - که جز خون و ایثار نمیطلبد - میفرستند؛ فرزندی شهید و البته بسیار سبکبال در میان دستان مادری که به تمامی، هستی خود را برای ایثار آورده است. گویی دسته گلی غیرزمینی و نمادین را در دستان خویش ارزانی باور حضور خود میکند و اعتقاد مادر درست در وسط تابلو نقطه تأکید هنرمند بر ثقل مفهومی اثر است. این اثر از زاویههای دیگر، آکنده از چندگونگی در بیان مفهومی است. جالب اینکه مشخص نیست تأکید بر خود مادر است یا فرزند شهیدی که به پیشگاه معبود تقدیم میکند. دستان مادر نیز که به بهانه بلند کردن پیکر شهید بالا آمده است، از طرفی به علامت دعا و امکان اتصال با حق بر فراز سجاده او است که بر نماز حقیقی مادر تأکید دارد. در زمینه اثر که از فراز دستان و شانه مادر شهید تا بالای تابلو امتداد مییابد، نمادی از بزرگ و سالار شهیدان کربلا و یاران او است که به سپیدی میگراید و با رنگ قرمزِ بخش جلویی و پایینی اثر ارتباطی مفهومی و نمادین مییابد.
حبیبالله صادقی دیگر نقاش نسل انقلاب است که آثار بسیاری را با موضوع عاشورا خلق کرده است.
صادقی در هنرستان، شاگرد استاد فرشچیان بود و در دانشگاه سنت نقاشی را از حیدریان آموخت، با این همه شاید رویکرد و نوع نگاه هانیبال الخاص بود که پالت ذهنی صادقی را معطوف به جریانهای اجتماعی و نقاشی متعهد به جامعه شکل داد. با این همه اندیشه عدالتخواهانه صادقی به جای آنکه به مارکسیسم نزدیک باشد، بیشتر وامدار جریان دینی و اسلامی بود که ریشه در زیست خانوادگی او داشته است. صادقی در تمام دوران کاریاش از یک سو آموزههای الخاص در پرکاری را به کار بست و از سوی دیگر همچون حیدریان و طرفداران سنت نقاشی صبوری را و مداومت در خلق اثر هنری را آموخت.
صادقی 5 تابلو با محوریت کربلا و عاشورا را خلق کرده است. عنوان این ۵ اثر شامل تابلوهای نقاشی «فرات تشنه میماند»، «گهواره خونین»، «محاصره» و ۲ تابلو با عنوان «ظهر عاشورا» است. حبیبالله صادقی در این آثار بر مفهوم نبرد جبهه حق علیه باطل تاکید بسیار داشته و با رنگهای روشن، درخشان و نیز تیره و سیاه ۲ جبهه حق و باطل را از هم متمایز نشان داده و تا حد امکان از ترسیم صحنه ضعف و شکست حضرت امام حسین(ع) و یاران ایشان خودداری کرده است. برای مثال قطع شدن دستان حضرت ابوالفضل(ع) یا تیرخوردن حضرت علی اصغر(ع) یا غل و زنجیر شدن حضرت امام سجاد(ع) را به طور مستقیم مصور نکرده است و از زاویه دیگری و بسیار خلاقانه به ترسیم و خلق این صحنهها پرداخته است.
اما در میان نقاشان جوان ایرانی، حسن روحالامین از مهمترین نقاشان عاشورایی نسل سوم به حساب میآید؛ نگاه این هنرمند در خلق آثار عاشورایی بسیار خاص و ستودنی است و تابلوهای بسیاری در اندازههای بزرگ با مفهوم و مضمون عاشورا خلق کرده است.
وی درباره شیوه خلق نقاشیهایش و سایز آنها گفته است: در خلق آثار هنری، ایدههایی را که در ذهنم به وجود میآید اتودزنی میکنم و اگر بتوانم با آنها ارتباط برقرار کنم به اتودزنی بیشتر میپردازم. وقتی میخواهیم یک موضوع پراهمیت را مطرح کنیم و حرف مهمی بزنیم که برایمان ارزش زیادی دارد، هیچگاه آن را با صدای آرام به زبان نمیآوریم و من احساس میکنم اتفاق بزرگی چون حماسههای دینی را نمیتوان در تابلویی با سایز کوچک بیان کرد. سایز و ابعاد از نظر من در تاثیرگذاری موضوعی که ورای یک اثر مطرح میشود، اهمیت زیادی دارد.