گروه فرهنگ و هنر: حـماسه بزرگ عـاشورا و قیام جـاودانه حضرت سیدالشهدا(ع)، از چنان جایگاه و منزلتی برخوردار است که اندیشه حقیقتجوی آدمی را در هر گوشه جهان به تأمل و تفکر فرا میخواند. اگر چه بیش از هـزار سال از آن رخداد سرنوشتساز میگذرد اما عمق و غنای آن به گونهای است که هرگاه کسی به اندیشه و تعمق پیرامون آن بـپردازد، باز هم به نکتهای تـازه و در خـور دست مییابد. براستی راز این تازگی و ماندگاری در چیست؟ حقیقت آن است که این حرکت بزرگ ریشه در باورهای آرمانی و فطرت پاک انسانی دارد و همین امر سبب شده است شاعران و سخنوران حقجو در طول تاریخ به دور از هرگونه چشمداشت و توقع، زبان به وصف این حماسه بزرگ و پدیدآورندگان آن بگشایند. در ادبیات ما نیز این حرکت بزرگ از نـظرگاه شاعران اخلاقگرا و متعهد دور نمانده و از نیمه دوم قرن چهارم به عنوان طرحی نو (شعر عاشورا) در ادب فارسی به ظهور رسیده است.
هر سال با پیدایش هلال محرم، در دل همه آزادمردمان جهان بویژه شیعیان شور و غوغایی برپا میشود. هلال محرم با خود سخن از حماسهای دارد که پس از گذشت قرنها وجدان عدالتجو و آزادیخـواه بـشر را به خویش میخواند. پس در حقیقت محرم ماه بازگشت به خویشتن است؛ خویشتنی که در غبار پلیدیها گم شده و غفلتها و خودبینیها آن را از چشم ما دورتر میکند.
محرم این امکان را به ما میبـخشد کـه با تأمل و تفکر در فلسفه قیام حسین(ع) خویشتن خویش را دریابیم؛ خویشتنی که پاکی، عدالت، وفاداری، عشق، بندگی و در یک کلام انسانیت را میستاید و ما اگر به حسین عشق میورزیم و در برابر روح بلندش جبهه مـیساییم، در حـقیقت وجـدان پاک خود را ستودهایم.
تأکید و توجه حـضرات مـعصومان بـه پاسداشت و بزرگداشت نام و یاد حسین(ع) شاعران بسیاری را بر آن داشته است با سلاح قلم به حفظ ارزشهای اصیل قیام حسینی و انتقال آن بـه نـسلهای آینده همت گمارند. در حقیقت این گروه از شاعران سفیرانی هـستند کـه پیام سرخ عاشورا را با زبانی گرم و گیرا به گوش عصرها و نسلها میرسانند.
عاشورا به سبب پیوند با باورها و فـرهنگ مـا از دیربـاز بخشی از ادبیات منظوم و منثور ما را به خود اختصاص داده است. ایرانـیان ارادتمند نیز همواره کوشیدهاند تا زوایای گوناگون این قیام بزرگ را به تصویر کشیده و با خلق آثاری ارزشمند، محبت و ارادت خویش را بـه خـاندان رسـالت بیان کنند. شعر عاشورا با قدمتی هزار ساله، محصول این تفکر اسـت و تـلاش میکند به مدد اندیشههای بزرگی که در این حوزه قلم میزنند، مرزهای پختگی را تجربه کند.
یکی از مقولههای مهم شعر آیینی، شعر عاشورا و تـفاوت آن بـا شـعر عاشورایی است.
موضوع شعر عاشورا، مسائل مربوط به قیام الهی امام حسین(ع) و اخبار مـبتنی بـر شـهادت آن حضرت، از زمان حضرت آدم تا خاتم و حوادث مرتبط با این نهضت بینظیر، از مکه تـا کـربلا و از کربلا تا مدینه و مکه است و همانند سایر انواع شعر سنتی در زبان فارسی سـبکهای مـختلف، قالبهای متنوع و اوزان متعدد عروضی دارد؛ علاوه بر این در قلمرو شعر نو و آزاد نیز آثاری ارزنده در مـوضوع کـربلا و عاشورا وجود دارد که از ضوابط خاص خود پیروی میکند.
در حقیقت شعر عاشورا بیشتر بـه جـنبههای عاطفی، احساسی، ماتمی و گاه حماسی نهضت حسینی اشاره دارد و جای مفاهیم ارزشی در آن تقریبا خالی است امـا شـعر عاشورایی که خود را به عنوان طرحی نو از شعر عاشورا متمایز میکند، در واقـع در پس انـدیشه مـتفکران و شاعرانی قرار دارد که صحنههای پرشور عاشورا را با مفاهیم ارزشی عظیمی که در پس هر کدام نـهفته اسـت، بـه تصویر کشیدهاند.
بنابراین در تعریف شعر عاشورایی باید گفت شعر عاشورایی، به سرودههایی اطـلاق مـیشود که به حادثه عظیم عاشورای سال ٦١ هجری و رویدادهای پیوسته به آن میپردازد. در این گونه سرودهها، سوگ، حماسه، عـظمت، اخـلاق و ابعاد گوناگون این نهضت خونین تصویر و ترسیم میشود. پس فلسفه قیام حسینبـن عـلی(ع)، اهداف الهی نهضت عاشورا، فلسفه همراهی خـاندان امـام بـا ایشان، راز مهلت خواستن در شب عاشورا از سوی امام، اسـارت زنـان و فرزندان و سر افشاگریهای زینب(س) و امام سجاد(ع) همگی در این حیطه شعری (شعر عاشورایی) امـکان بـیان و طرح مییابد.
پس از ورود اسلام بـه ایران حـاکمان سـنیمذهب، اقتدار سیاسی یافتند و حمایت بیدریغ آنان از خلفای اموی، باعث ایجاد فضای بسته سیاسی شد؛ فضایی که شـاعران شـیعهمذهب را به سکوت و خاموشی طولانی واداشـت و باعث شد سـابقه شـعر عاشورا در ۳ دهه آغازین هـجری در پردهای از ابهام فرو رود اما آنچه مسلم است، اینکه با روی کار آمدن آلبویه (٤٤٧-٣٢٢ هـ ق) در ایران و ارادت خـاص این خـاندان شیعیمذهب به علی(ع) و فـرزندانش، کـفه حـکومت در ایران به نفع شـیعه سـنگین شد و با رواج اقتدار سـیاسی شـیعه، از نیمه دوم قرن چهارم، ادبیات عاشورا به عنوان فصلی تازه در ادب فارسی مطرح شد. آلبویه نـخستینبـار به برگزاری جشن عید غدیر و بـرپایی نـماز عید بـه هـمراه آذینبندی شهرها و خیابانها اقدام کـرد و به طور رسمی ارادت خویش را به ساحت امیرالمومنین و فرزندانش نشان داد.
از دیگر اقدامات آنان برپایی مـراسم سـوگواری در رثای شهدای کربلا بود که در قـالب مـقتلخـوانی و مـرثیهسـرایی و تشکیل هیاتهای عـزاداری انجام میگرفت. روی هم رفته اقدامات این خاندان سبب شد شیعه در ایران جایگاه سیاسی و اجتماعی برتری یابد.
در اینکه شاعران عرب در سـرایش شـعر عـاشورا بـر فـارسیزبـانان پیشی گرفتهاند، جای تردید نیست. بیگمان مرثیهسرایی در باب عاشورا با زبان عربی آغاز شده است و با توجه به این نکته که شعر با عرب هـمزادی و همراهی آشکاری دارد، آغاز سرایش نباید با فاصله چندانی پس از واقعه عاشورا باشد و حتی اگر رجزهای اصحاب را از نوع شعر عاشورایی بدانیم، شعر عاشورا با حادثه عاشورا دقیقا همزاد است.
اما شعر عاشورا در ادبیات فارسی با اندک فاصله زمانی از پیدایش شعر دری به وجود آمد و شاید ابوالحسن مجدالدینکسایی نخستین شاعر فارسیزبـان شـیعی باشد که سوگسروده او در مـراثی حـضرت سیدالشهدا(ع) و اصحاب وفادار آن حضرت در پیشینه شعر مکتوب عاشورا به ثبت رسیده و از این روی او را آغازگر این حرکت در شعر مکتوب آیینی در زبان فارسی میدانند.
آنچه مسلم است اینکـه کسایی با سرودن قـصیدهای در رثـای شهدای کربلا با مطلع: «باد صبا در آمد، فردوس گشت صحرا/ آراست بوستان را، نیسان به فرش دیبا» نام خود را به عنوان نخستین سخنسرای عاشورایی در ادب فارسی به ثبت رسانده و پس از او شـاعران پرآوازهای مانند بابا طاهر همدانی(قرن٥)، حکیم سناییغزنوی و عطار نیشابوری (قرن٦)، مولانا جلالالدین بلخی (قرن٧)، سیف فرغانی (قرن٨٧ )، ابن یمین فریومدی، سلمان ساوجی و خواجوی کرمانی (قرن ٨)، حسامالدین خوسفی (قرن ٩)، اهـلی شـیرازی (قرن١٠٩) و بـابا فغانیشیرازی و وحشی بافقی(قرن١٠) اشعار و سوگسرودههایی در ذکر مصائب اهلبیت(ع) بویژه درباره حادثه جانگداز عاشورا سرودهاند کـه همگی در پیشینه ادب این سامان به یادگار مانده است.
اما در میان این خیل عظیم، چهره شمسالشعرا، محتشم کاشانی، شاعر بلندآوازه قرن دهـم چـهرهای یگانه است. ترکیب بند بیبدیل او که تا همیشه برتارک شعر عاشورا خواهد درخشید، انقلابی در عرصه ادبیات عاشورایی به وجود آورد و روح تازهای به کالبد آن دمید؛ شعر عاشورا که دیرزمانی از تکرار مـضمون و مـحتوا و کـهنگی ساختار رنج میبرد، با ظـهور مـحتشم بـار دیگر در کسوتی تازه قد برافراشت.
«باز این چه شورش است که در خلق عالم است/ باز این چه نـوحه و چـه عـزا و چه ماتم است/ باز این چه رستخیز عظیم اسـت کـز زمین/ بینفخ صور خاسته تا عرش اعظم است».
تـرکیببند محتشم که گویا الهامی آسمانی برقلب زمینی شاعر است، از چنان اقـبال و تـوجهی بـرخوردار شد که تمام مجالس و محافل سوگواری سیدالشهدا(ع) با آن زینت یافت و بسیاری از شاعران و عـالمان را بـه پیروی و اسـتقبال از آن واداشت. مرثیهخوانان که مجالس روضهخوانی حضرت اباعبداللهالحسین(ع) را گرمی و رونق مـیبخشیدند تـا سال ٩١٠ روضهالشهدا را با اشعار عربی توأم کرده، در حقیقت وقایعخوانی و مقتلگـویی مـیکردند و بـدین وسیله شور و حالی فراهم میآوردند، لکن زمانی که ترکیببند برجسته حسانالعجم مـولانا کـمالالدین، شمسالشعرا محتشم کاشانی جاودانهترین سوگنامه تاریخ را فراهم کرد، نـه تـنها مـرثیهخوانان آن را به کار میگرفتند، بلکه مرثیهسازان در این قالب به سرودن مرثیه پرداختند و همچنان سرلوحه دفـتر مـراثی ادب فارسی است و سروده والای او هرگز مشمول گذشت روزگاران نشده است؛ یعنی مثل اصـل مـصیبت عـظیم و بیمانند حضرت سیدالشهدا(ع) به مرور دهور و سپری شدن سالیان، هیچگاه کهنگی نپذیرفته و هـر روز در تـجدد و تـازگی بوده است. پس از محتشم کاشانی شاعران دیگر از جمله صائب تبریزی، واعـظ قـزوینی، بیدل دهلوی تا سخنوران توانای روزگار ما همگی با خلق آثاری باشکوه بر غنای ادب عاشورایی افـزودهاند.
شعر عاشورایی پس از سپری کردن تاریخ پرفراز و نشیب خود، تاریخی که از تمام جریانهای سیاسی و اجتماعی این سامان متأثر است، با شتاب به سوی کمال راه مـیپیماید. شـاعران مؤمن و متعهد در هر دوره کوشیدهاند به دنبال شناخت و تحلیل ارزشهای عاشورایی و با به تصویر کشاندن این مفاهیم در سرودههای خود، محتوای شعر عـاشورا را غـنا بخشیده و با استفاده از زبان تـصویر، مـفاهیم ارزشی قیام سیدالشهدا(ع) را به مخاطب بنمایانند.