printlogo


کد خبر: 287474تاریخ: 1403/4/30 00:00
یادداشت
ماجرای آمریکا و پول توجیبی سازمان ملل

نوید مؤمن: رسانه‌های غربی از وقوع یک بحران مالی بی‌سابقه در سازمان ملل متحد خبر می‌دهند. این بحران، منجر به ریاضت اقتصادی سازمان ملل و کاهش 32 درصدی هزینه‌های سالانه آن شده است. بر اساس آنچه دویچه‌وله گزارش داده است، بیش از ۷۰ کشور از ۱۹۳ کشور عضو، در پرداخت‌‌های خود تعلل کرده‌اند. به عبارت گویاتر،  بیش از یک میلیارد یورو از سهمیه‌ها برای سال ۲۰۲۴ تاکنون پرداخت نشده است. حتی آمریکا  که در واقع بزرگ‌ترین تامین‌کننده مالی سازمان ملل است، باز هم در پرداخت‌های خود تاخیر کرده است. در تحلیل چرایی وقوع بحران مالی در سازمان ملل متحد، ۲ نکته اساسی وجود دارد که نباید آنها را از قلم انداخت.
۱- آمریکا به تنهایی 25 درصد هزینه‌های سالانه سازمان ملل متحد را پرداخت می‌کند. اساسا محاسبه سهم کشورها از هزینه‌های سالانه سازمان ملل متحد بر اساس تولید ناخالص داخلی آنها انجام می‌شود، بنابراین بخش عمده‌ای از کمبود هزینه‌های سازمان ملل متحد معلول بی‌تعهدی مالی آمریکا به این مجموعه است. اما چرا این بی‌تعهدی صورت گرفته و نقش دولت بایدن در تحقق آن چه بوده است؟! پاسخ این سوال را باید در جنگ غزه جست‌وجو کرد. واقعیت امر این است که آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد به وضوح هشدارهایی را از سوی کاخ سفید درباره نحوه مواجهه با نسل‌کشی غزه دریافت کرده و دیگر خبری از مواضع ظاهری آقای دبیرکل در قبال این تراژدی خونبار نیست. کمیته‌های اصلی و فرعی سازمان ملل متحد نیز با قطعنامه‌های غیرالزام‌آور و توصیه‌ای خود در قبال جنگ غزه، به محافلی بی‌اثر در این آوردگاه دهشتناک تبدیل شده‌اند. با این وجود، مقامات کاخ سفید با گروکشی مالی از سازمان ملل متحد و ایجاد خلل در روند تامین هزینه‌ها، بیش از پیش دبیرکل و ساختار نامتوازن و عدالت‌گریز این مجموعه را تحت کنترل خود درآورده‌اند. کار به جایی رسیده که شورای امنیت سازمان ملل متحد حتی در قبال کشته شدن ده‌ها نیروی خود در فلسطین و بمباران  عامدانه ده‌ها مکان امن وابسته به این سازمان، قدرت محکوم کردن رژیم صهیونیستی را نداشته است. 
۲- نکته دیگر معطوف به ساختاری است که پس از جنگ دوم جهانی با هدایت و مدیریت بازیگران پیروز یعنی متفقین و آمریکا شکل گرفت؛ ساختاری که نه‌تنها از وقوع جنگ و نسل‌کشی در جهان معاصر و امروز جلوگیری نکرده، بلکه به ضامنی برای مداخله‌گرایی سیستماتیک غرب در معادلات داخلی کشورهای دیگر مبدل شده است. در اینجا اساسا بازیگران اصالتی ندارند و دبیران کل سازمان ملل متحد نیز بی‌اراده‌ترین افراد در مواجهه با تروریسم آمریکایی- صهیونیستی محسوب می‌شوند. وجه اشتراک خاویر پرز دکوئیار، پطرس غالی، کوفی عنان، بان‌کی‌مون، گوترش و دیگر دبیران کل سازمان ملل، قدرت محدود و البته عدم اراده واقعی آنها در مواجهه با جریان سلطه و استعمار فرانو بوده است. نسل‌کشی ۴۰ هزار نفره غزه در چنین بستری رخ می‌دهد. اگر تصور کنیم سازمان ملل حتی در کسوت یک بازیگر حداقلی حافظ صلح وارد معادله خونین فلسطین شده و فضا را به سود منافع کودکان و زنان بی‌دفاع غزه تغییر می‌دهد، سخت در اشتباه هستیم. کار به جایی رسیده که کمک‌های سازمان ملل متحد با وقاحت تمام در گذرگاه رفح ضبط می‌شود و تا زمانی که آمریکا و رژیم اشغالگر قدس اجازه ندهند، به ملت فلسطین نمی‌رسد! از زمان تاسیس سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۵، ایالات‌متحده با استفاده از نفوذ خود مقر این سازمان را در نیویورک قرار داد. تامین 22 درصدی بودجه سازمان بهداشت جهانی، یونسکو و یونیسف جملگی بیانگر عمق فاجعه‌ای است که بشریت با آن دست و پنجه نرم می‌کند. آیا زمانی که آمریکا 22 درصد بودجه  صندوق کودکان ملل متحد (UNICEF) را تامین می‌کند، می‌توان انتظار داشت یونیسف به سپر کودکان بی‌پناه غزه در مواجهه با بمب‌ها و تسلیحات رژیم اشغالگر قدس تبدیل شود؟ کشتار علنی و هدفمند حداقل 100 هزار کودک فلسطینی در طول سال‌های گذشته و اخیر، هنوز کمیته  حقوق بشر سازمان ملل متحد را مجاب نکرده که رژیم اشغالگر قدس را در لیست ناقضان حقوق کودکان قرار دهد! آمریکا نه خود در اینجا محکوم می‌شود و نه اجازه محکومیت رژیم کودک‌کش و متوحش اسرائیل را صادر می‌کند و دبیرکل سازمان ملل متحد ( فارغ از اینکه چه کسی باشد) نیز به این مناسبات وقیحانه تن می‌دهد. مگر می‌توان واقعه تلخ و اسفبار خروج عربستان سعودی از لیست ناقضان حقوق کودکان (با لابی‌گری آمریکا و موافقت بان کی‌مون، دبیرکل وقت سازمان ملل متحد) را از یاد برد؟ در اینجا هزاران کودک بی‌گناه یمنی علاوه بر بمب‌های سعودی - اماراتی، قربانی ساختار و مناسبات مجموعه‌ای شدند که قرار بود مولد صلح و آرامش در دنیای جدید باشد.

Page Generated in 0/0056 sec