گزارش «وطن امروز» از بازپخش سریال خاطرهانگیز «سالهای دور از خانه» از شبکه تماشا
گروه فرهنگ و هنر: اگر اهل تئاتر و هنرهای نمایشی باشید، قطعا نمایشنامه «پلکان» به قلم اکبر رادی را که سال 61 نوشته شده است خواندهاید یا حداقل اجرای آن را در ابتدای دهه 80 در سالن اصلی تئاترشهر به کارگردانی هادی مرزبان دیدهاید. رادی به عنوان یکی از مهمترین و شاخصترین نویسندگان تئاتر ایران در ابتدای نمایشنامه درباره چگونگی ایده نمایشنامه چنین نوشته است: روزی پستچی نامه را به در منزل آورد. داخل نامه 3 فریم عکس از 3 مقطع زندگی یک فرد گذاشته بود. در عکس نخست آن فرد در دوران نوجوانی با لباسی مندرس بود، عکس دوم مربوط به دوران جوانی با لباسی کمی مرتبتر شده اما کارگری بود و عکس سوم دوران میانسالی فرد با لباسی اشرافی روی یک صندلی مجلل بود. پشت عکسها هم نوشته بود چگونه یک نوجوان از فقر میتواند به جایگاه اشرافی و مجلل برسد.
این چند خط بشدتشبیه سناریوی یک سریال در آن سالها بود؛ سریالی به نام «سالهای دور از خانه» یا همان «اوشین» که امروز به عنوان یکی از ماندگارترین و خاطرهانگیزترین سریالها در خانوادههای ایرانی از آن یاد میشود. حالا این سریال دوباره به قاب سیما بازگشته و از 2 روز پیش پخش آن از شبکه تماشا آغاز شده است و بسیاری از خانواده را دوباره به یاد آن سالها دور هم جمع میکند.
شخصیت محوری و اصلی سریال «سالهای دور از خانه» زنی است به نام اوشین که از موقعیت دراماتیکی همچون موقعیت شخصیت نمایشنامه «پلکان» برخوردار است. چه در نمایشنامه و چه در سریال، نویسنده از همان ابتدا با تاکید بر تغییر جایگاه اجتماعی کاراکتر اصلی، کنجکاوی مخاطب را بشدت برمیانگیزد تا دریابد چگونه این تغییر شکل گرفته است. در واقع در هر دو اثر شاهدیم چگونه پایگاه اقتصادی یک فرد در مواجهه با سختیها و ناملایمات زندگی دستخوش دگرگونی بنیادین میشود.
«سالهای دور از خانه» بر پایه فلاشبک شکل گرفته است. اوشین در مقام مادربزرگ برای نوهاش از گذشته سرشار از رنج و محنت خود میگوید و به این ترتیب سریال به رنجنامه نسل قدیم تبدیل میشود برای عبرتآموزی نسل جدید. اوشین در حقیقت نه یک دختربچه فقیر روستایی و نه یک پیرزن مرفه غرق در ثروت و شهرت، بلکه خود ژاپن است و فراز و نشیبهایی که پشت سر گذاشته. به دیگر بیان اوشین نه یک انسان و نه یک قهرمان، بلکه یک «اسطوره ـ کشور» محسوب میشود.
«سالهای دور از خانه» قصه زندگی دختربچهای روستایی است که در دوران سالمندی موفق میشود با راهاندازی فروشگاههای زنجیرهای تاناکورا به ثروت زیادی دست یابد. سریال 3 دوره از زندگی اوشین یعنی کودکی، جوانی و سالمندی را در بر میگیرد. جذابترین اپیزودهای سریال به فصل اول آن (دوره کودکی اوشین) اختصاص دارد. در فصل دوم، بینندگان ناگهان با دختر جوانی مواجه میشوند که در واقع همان اوشین در دوران جوانی است. مجموعه در فصل دوم افت دراماتیک چندانی ندارد اما در فصل سوم بینندگان با یک اوشین پیر و تا حدودی بداخلاق و مقتدر روبهرو میشوند که فاقد جذابیتهای اوشین کودک و اوشین جوان است. مجموعه در این فصل کشش 2 فصل قبلی را ندارد و دیگر نمیتواند به سهولت بینندگانش را هر هفته به دنبال خود بکشاند.
وقتی در دهه ۶۰ قسمتهای ابتدایی «سالهای دور از خانه» روی آنتن رفت، مردم ایران با دختربچه فقیری ساکن یکی از روستاهای پربرف ژاپن آشنا شدند که از شدت تنگدستی مجبور به خوردن برنج و تربچه بود و باید بشدت کار میکرد.
مگر میشود برای دختربچهای که لپهای سرخش از سرما گل انداخته و در برف و بوران برای تامین مایحتاج خانوادهاش به هر سختی تن میدهد، دل نسوزاند؟ موقعیت دراماتیک اوشین دل هر بینندهای را به درد میآورد. کاراکترهای مجموعه از همان ابتدا هویت مشخصی دارند و در بطن قصه خوب جا میافتند. بیننده خیلی سریع با اوشین و خانوادهاش آشنا و با آنها از بام تا شام همراه میشود. تضاد مهربانی ستایشبرانگیز مادر با بداخلاقی قابل توجیه پدر، موقعیتهای دراماتیک زیادی را پدید میآورد و بزنگاهها داستانی جذاب را رقم میزند که محور همه آنها اوشین است. هر ماجرایی مستقیم و غیرمستقیم به اوشین ختم میشود.
اوشین نخستینبار 4 آوریل 1983 (15 فروردین 1362) از کانال تلویزیونی «اناچکی/ NHK» - تنها سازمان رادیو تلویزیونی ژاپن - و در بخش درامهای تلویزیونی صبحگاهی روی آنتن رفت و تا 31 مارس 1984 میلادی هم پخش آن ادامه یافت. این سریال که به صورت اپیزودهای 15 دقیقهای پخش میشد، از همان ابتدا توانست در یک چشم برهم زدن و ظرف مدت بسیار کوتاهی، بخش قابل توجهی از مخاطبان را پای تلویزیونهایشان میخکوب کند. این سریال در ادامه سر از کشورهای مختلف جهان از جمله ایران درآورد.
زمان پخش سریال «اوشین» خیلیها تصور میکردند داستانی که پیش رویشان قرار دارد، صرفا از تخیلات هاشیدا سوگاکو، نویسنده ژاپنی این سریال سرچشمه گرفته و طبیعتا نمیتواند واقعی باشد اما خود سوگاکو در جایی گفته داستان اوشین را در واقع از روی زندگینامه زنی ژاپنی نوشته و اتفاقهایش تا حدی واقعی است. این زن مادر فردی به نام کازائو وادا بوده که بعد از دوران سختی، با تاسیس فروشگاههای زنجیرهای مواد غذایی در سراسر ژاپن تبدیل به تاجری ثروتمند میشود. نویسنده از روی یکسری نامههای بینام و نشان که از آن دوره به جا مانده بوده، محور اصلی این داستان را شکل داده و زندگی و سختیهای این شخصیت را تا حدی بازسازی کرده است.
اواسط جنگ ایران و عراق، تلویزیون عملا محصول خاصی برای عرضه نداشت و «دیدنیها»، «اخلاق در خانواده» یا در نهایت سریال «آینه»، تنها جذابیتهای این رسانه ۲ کانالی بودند و در این بین اوشین یک جورهایی تنها نقطه امید مخاطبان ریز و درشت تلویزیون به حساب میآمد؛ قصه دختری رنجکشیده که خودش و خانوادهاش به بدترین نوع فقر مبتلا بودند و غول جنگ و بمباران، روی زندگی خانوادگی و اجتماعی آنها هم سایه انداخته بود. اوشین از فرهنگی دیگر بود اما تماشای رنجها و مقاومتهایش میتوانست در روزهای پرترس و وحشت آن دوران ایران، از ۲ جهت نقطه امیدی در دلها به وجود آورد؛ یکی از این بابت که به برکت پخش این سریال، میتوانستند تمام طول هفته را برای دنبال کردن قصه این دختر، منتظر بمانند و با بهبودهای چند وقت یک بار و کوتاهمدت زندگیاش دلخوش شوند و دیگر اینکه مطمئن باشند تحمل شرایط سخت جنگ، فقط و فقط برای آنها نیست.
رویارویی اوشین با قحطیهای دوران جنگ، فقر فرهنگی مردم، خوردن غذاهای ارزانقیمت مثل برنج و تربچه، فرستادن بچهها برای کار به خانه اربابها و مالکان زمین و از همه مهمتر اضطراب و نگرانیاش برای حضور پسرانش در جنگ، مسائلی بود که ایرانیان، آن زمان کاملا درک میکردند. حال و هوای سریال اوشین و فرهنگ صبر و تحملی که این شخصیت با خود آورد، طی مدت کوتاهی، نه تنها در ایران که در بیشتر کشورهای مهم آسیا و حتی اروپا نفوذ کرد. در فاصله یک سال، اوشین تبدیل شد به نماد مقاومت بسیاری از کشورها و نامش بر سر زبانها افتاد. «سالهای دور از خانه»، زمانی روی آنتن تلویزیون ایران رفت که به دلیل فضای بعد از انقلاب و دوران جنگی آن زمان، خط قرمزهای فراوانی برای برنامهها وجود داشت. برای همین هم همان زمان خیلیها معتقد بودند داستانی که تلویزیون ایران از اوشین پخش کرد، در بخشهایی کاملا با واقعیت آن متفاوت بود. البته در آن زمان شایعاتی شنیده میشد از اینکه اوشین در دورهای از زندگیاش، به جمع زنان بدکاره وارد میشود و سانسورها هم درست در همین بخشها اتفاق افتاده اما چندین سال بعد، ژاله علو، مدیر دوبلاژ این سریال در گفتوگو با مجله 24 اعلام کرد اتفاقا اوشین اصلا به چنین جمعی وارد نشده و علت اصلی سانسورها، خصلت ضدجنگ و چپگرایی این سریال بوده است. آنطور که او توضیح داده بود، اوشین کلا از جنگ بیزار بود و آن زمان هم در فرستادن فرزندانش به جنگ، تردید فراوانی داشت. طی سالهای دهه 1980 میلادی که مردم در حال دست و پنجه نرم کردن با پیامدهای پس از جنگ دوم جهانی و تبعات بعدی آن از جمله «حباب اقتصادی» بودند، اصطلاح «رژیم اوشین» باب شد و بر سر زبانها افتاد که بر اساس آن، مردم به سمت خوردن برنج و تربچه، غذای اصلی اوشین در اغلب قسمتهای این سریال سوق پیدا کردند. حتی ایرانیها نیز که تماشاگر اوشین - به عنوان نخستین سریال خارجی پس از انقلاب از صداوسیمای جمهوری اسلامی - بودند و در سالهای پرالتهاب جنگ تحمیلی پای تماشای این سریال مینشستند، مدتی به خوردن برنج و تربچه رو آوردند تا ببینند غذایی که اوشین با آن همه ولع نوش جان میکرد، چه طعمی میتواند داشته باشد. مغازههای مخصوص فروش البسه دست دوم نیز به «تاناکورا»، نام شوهر اوشین معروف شد، زیرا در قسمتهایی از سریال میبینیم که او به همراه شوهرش از راه فروش لباسهای دست دوم امرار معاش میکنند و روزگار میگذرانند.
3 دهه پیش، زمانی که اوشین در کشورهای آسیایی در حال توسعه روی آنتن رفت، توانست محبوبیتی بینظیر و کمسابقه میان بینندگان پروپاقرص سریالهای تلویزیونی به دست آورد. شبکه رادیو و تلویزیون اندونزی زمانی که پخش این سریال را آغاز کرد، هدف آماج حملات و اعتراضات تند مردمی قرار گرفت که به زمان پخش اوشین همزمان با ساعت آماده کردن شام انتقاد داشتند و دلشان میخواست سر فرصت و با فراغ بال به تماشای سریال ژاپنی محبوبشان بنشینند. در میان هندیها، بعد از «جانی سوکو و آدم آهنی غول پیکرش»، اوشین محبوبترین سریال ژاپنی محسوب میشود که طی ۳ دهه گذشته در تلویزیون این کشور به نمایش درآمده است. آمارهای رسمی نشان داده است سال 1983 و بعد از آن، فقط در کشور چین 200 میلیون بیننده، اوشین را تماشا کردهاند.