دکتر ابوالفضل اقبالی*: خانواده یکی از نهادهای مهم جامعه بشری است که زیربناییترین و نخستین نهاد اجتماع به شمار میرود. تاثیر خانواده بر رشد، تعادل و شکوفایی افراد و جامعه به حدی است که هیچ صاحبنظری نمیتواند آن را انکار کند. بشر از نخستین روزهای حضور خود بر عرصه خاک بخوبی دریافته که خانواده بهترین مأمن انسان و شایستهترین کانون تبلور سکون و اطمینان است. در فرهنگ اسلامی خانواده اساس اجتماع است و احترام و منزلت بسیاری دارد. دین اسلام به عنوان آخرین دین الهی، بخش عمدهای از قوانین و توصیهها را به خانواده اختصاص داده و آداب ویژهای برای زندگی خانوادگی وضع کرده و بسیاری از هنجارهای مربوط به ازدواج و خانواده را در بخش عمدهای از جهان تغییر داده، در واقع ساختار مطلوب و بهنجار خانواده را براساس آموزههای دینی بنا کرده است. به طور کلی در رویکرد اسلام، خانواده به مثابه نهادی اساسی در جامعه، اصل و محور به شمار میرود. باید خانواده به منزله اولویت، نقش خویش را در شکلگیری هر موقعیت اجتماعی و فردی زن و مرد و هر نقشی که آنها به عهده میگیرند، ایفا کند. مدینه فاضلهای که اسلام ترسیم میکند بدون حضور سازنده و فعال نهاد مقدس خانواده و بدون منظور ساختن همه شروط و لوازم شکلگیری و تحقق خانواده مطلوب در جامعه اسلامی، امکان تحقق ندارد.
یکی از ویژگیهای دوران کنونی ما که در اصطلاح دانشمندان علمالاجتماع به آن دوران گذار از سنت به مدرنیته نام میدهند، تحولات خانواده از لحاظ فرم، ساختار و ارزشها است. خانواده ایرانی در حال طی کردن روندی از تحولات ناشی از غلبه گفتمان مدرنیته در جامعه و تحت تاثیر عوامل اجتماعی و رسانهای آن است. خانواده ایرانی اصول و مفاهیمی از سنت را هنوز یدک میکشد و از آن طرف، خود را در مسیر مدرنیته میبیند. اگر چه این دوگانگی همیشه مستلزم تقابل نیست ولی عدم شفافسازی وضعیت، تقابلهای جدی را به وجود آورده و خواهد آورد. مفاهیمی مانند فامیل، محرم و نامحرم، تعصب و غیرت، فرمانبری از بزرگترها، آبرو و حیثیت خانوادگی و...، به دلیل شرایط یادشده، در خانوادههای مختلف، معانی و تعبیرهای متفاوتی پیدا کرده است. فهم و تبیین این تحولات به ما این امکان را میدهد که آینده خانواده ایرانی را تا حدود زیادی مورد پژوهش و پیشبینی قرار دهیم.
* نگرانیها و دغدغهها
تحولات خانواده در دهههای اخیر در کشور ما با فرصتها و تهدیدهایی مواجه بوده است. بالا رفتن سن ازدواج جوانان، رشد روزافزون آمار طلاق تا آنجا که برخی ایران را در زمره یکی از چند کشور پرطلاق دنیا دانستهاند، افزایش اضطراب در روابط زن و شوهر و افزایش اعتیاد، فرار دختران و بزهکاری نوجوانان و جوانان که نشان از کاهش کارآمدی خانواده دارد، دلیلی قانعکننده بر تهدیدها و نگرانیهاست. خانوادههای امروزی دیگر مانند گذشته محدود نیستند. مهمتر آنکه نهتنها عوامل تاثیرگذار بر خانوادهها تعدد و تنوع یافتهاند بلکه ضرورتا همه این عوامل در بیرون از فضای خانواده نیست. اینترنت و ماهواره برای بسیاری از خانوادهها ابزار و عواملی غریبه محسوب نمیشوند. اگر تلاش خانوادهها قبلا معطوف به کنترل فرزندشان برای جلوگیری از اعتیاد و فساد اخلاقی (که زمینههایش در خارج از خانواده وجود داشت) بود، امروز این زمینهها به داخل خانوادهها آمده است. این تحولات ناشی از مدرنیته به دلیل آنکه مدرنیسم ذاتا با فردگرایی پیوند ارزشی عمیقی دارد، به تضعیف استحکام و کارآمدی نهاد خانواده منجر شده و موجبات نگرانی و دغدغه کارشناسان و مسؤولان را فراهم میکند.
* تحولات خانواده ایرانی
برخی از مهمترین مصادیق تغییر و تحولات خانواده ایرانی به شرح زیر است.
1- تحولات جنسیتی خانواده
در یک نگاه به نظر میرسد خانواده ایرانی در حال زنانه شدن است و ادراکها، گرایشها و کنشهای زنانه در خانواده غلبه مییابد. نمودهای این تحول را در موارد پرشماری مشاهده میکنیم. هم اکنون ساختار قدرت در خانواده در حال زنانه شدن است و اگر در خانواده سنتی ایرانی اقتدار مردانه گاه حالتی افراطی مییافت، امروز خانواده به سمت حاشیهنشینی مردان و تغییر جایگاه آنان از سرپرست به تدارکاتچی تحول مییابد. نمود دیگر زنانه شدن را میتوان در مدیریت ارتباطات و خویشاوندی توسط زنان دید. هماکنون روابط خانوادگی به سمت طایفه مادری متمایل میشود و فرزندان با خویشان مادری احساس قرابت و همرنگی بیشتری دارند. الگوی توزیع ثروت در خانواده نیز نشانه غلبه یافتن نگاهها و گرایشهای زنانه است به گونهای که خانواده امروز بیش از نسل گذشته برای تجملات زندگی، دکوراسیون و خرید لوازمی که زنان به داشتن آن راغبترند، هزینه میکند. فرزندسالاری نیز پدیده جدیدی است که در خانواده ایرانی بیش از خانوادههای دیگر به چشم میخورد و میتواند تا حدی نتیجه غلبه یافتن احساسات در خانواده باشد.
2- عرفیگرایی
ظواهر و قراین مختلف نشاندهنده آن است که خانواده به تدریج از شریعت دور شده و به سمت دین معنوی حرکت میکند و مصادیق زیادی از سبک زندگی کنونی خانواده ایرانی نشاندهنده غلبه ارزشهای مادی و فردگرایانه بر ارزشهای دینی است. کاهش اطاعتپذیری فرزندان از والدین، کاهش ارتباطات رحمی با انگیزه رضای خداوند، کاهش مسؤولیتپذیری سرپرست خانواده و همچنین تمکین همسر، سهلانگاری خانواده در تربیت اعتقادی و رفتاری فرزندان، کاهش اهتمام به کسب درآمد از راههای حلال، کمرنگ شدن حریمها در روابط دوستانه و طایفهای، افزایش روابط دختر و پسر در زمان نامزدی بدون عقد و مواردی از این دست نشانههایی از این تغییرند.
3- رسانهای شدن خانواده
شاید بتوان مهمترین پیامد حضور رسانه و بویژه تلویزیون در جامعه ایران را تولد «خانواده رسانهای» دانست. خانواده رسانهای خانوادهای است که وجود خارجی ندارد اما توسط رسانهها «بازنمایی» میشود. در اینجا رسانه با نادیده گرفتن تنوعات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، الگویی را به منزله الگوی مرجع به خانوادهها ارائه میدهد که نمایاننده قشر متوسط و مرفه جامعه است و سبب میشود انتظارات اقتصادی خاص در قشرهای مختلف شکل گیرد و الگوی تولید، توزیع و مصرف در خانواده ایرانی تغییر کند. شاید بتوان مهمترین ویژگی موجود در الگوی رسانهای خانواده را غیربومی بودن آن دانست. رسانه گروههایی را گروه مرجع و پیامفرست برای مخاطبان معرفی میکند که نه صلاحیت اخلاقی دارند و نه نمایشدهنده فرهنگ ملی هستند.
4- شکاف نسلی طولی و عرضی
از دیگر مصادیق تحولات خانواده ایرانی در عصر حاضر، شکاف میان نسلها به صورت طولی و عرضی است. یعنی تفاوت نظامهای ارزشی و تمایلات رفتاری افراد در خانواده هم به صورت طولی و میاننسلی (یعنی والدین و فرزندان) و هم به صورت عرضی (میان اعضای خانواده) در سالهای اخیر محسوستر است. اگر چه مقوله شکاف نسلی طولی میان نسلهای گذشته و حال و آینده امری متاخرتر به نظر میرسد اما پدیده شکاف نسلی عرضی میان اعضای یک نسل در درون خانواده یک واقعیت اجتماعی جدید به نظر میرسد. یعنی فرزندان همسن و سال یک نسل در درون یک خانواده نیز لزوما با یکدیگر تطابق ارزشی ندارند و بعضا برای دیالوگ مشترک با یکدیگر هم دچار بحران و مساله هستند.
* آینده خانواده ایرانی و ظرفیتهای آن
اگر چه خانواده ایرانی در حال حاضر با مسائل، بحرانها و دغدغههای متعددی مواجه است و بیم آن میرود که این مسائل روند تحولات خانواده را به سمت و سوی زوال و بحران فروپاشی برده و خانواده به معنای دینی و ایرانی آن به شکلی از خانواده که در حال حاضر در دنیای غرب (همخانگی) وجود دارد، متحول شود اما باید اذعان کرد خانواده ایرانی دارای یکسری ویژگیها و مناسبات خاص خود است که در مواجهه با نظام ارزشی مدرن و در برابر روند تحولات، نقش مانع و قوام خانواده ایرانی را ایفا میکند. از جمله مهمترین این ویژگیها و اختصاصات میتوان به اشرافیگرایی، طایفهگرایی و فامیلمحوری، وابستگی اقتصادی فرزندان به والدین، مناسبتگرایی (روز زن و مادر، روز پدر، عید نوروز، روز تولد، سالگرد ازدواج و...)، پررنگ بودن هویت قومی و خانوادگی افراد در جامعه ایران، مناسکگرایی و توجه به آیینهای گروهی، احساساتی و عاطفی بودن خانواده ایرانی، فرهنگ مذهبی خانواده ایرانی و... اشاره کرد. این مولفههای خانواده ایرانی باعث میشود این رکن اصلی جامعه در برابر روند تحولات دوران گذار مقاومت بیشتری داشته باشد. با توجه به شرایط دنیای مدرن و تسلط گفتمانهای رقیب خانواده از یکسو و ظرفیتهای عظیم خانواده ایرانی در برابر این شرایط از سوی دیگر، باید گفت ارائه یک پیشبینی دقیق از آینده خانواده در ایران امری سخت و نیازمند بررسیهای دقیق کارشناسانه و آیندهپژوهی علمی است و به نظر میرسد گذر زمان بهترین سخنگوی وضعیت خانواده در آینده خواهد بود.
مدیر اندیشکده زوج *