افتاده چنانم که ره پیش و پَسم نیست
هر چه بخورم موشک و پهپاد، بَسم نیست
دلتنگم و با هیچ کسم میل سخن نیست
زیرا که بریده است یمن بال و پرم را
دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش
توی پهپاد یمن پر بوده است از مرگ موش
پسندی خوار و زارم تا کی و چند
یمن جان بی خیال خاک حیفا