گروه فرهنگ و هنر: دیماه سال گذشته با ابلاغ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، بنیاد ملی پویانمایی تاسیس شد؛ بنیادی که وظیفه ذاتی و ماموریت اصلی آن یعنی راهبری و سیاستگذاری در حوزه انیمیشن یا پویانمایی میتوانست به آشفتگی یکی از مهمترین ظرفیتهای حوزه هنر سر و سامان ببخشد و هنرمندان پراکندهشده این هنر/ صنعت پرمخاطب قرن جدید را ذیل یک مجموعه و در یک خط ریل سیاستگذاری شده به حرکت درآورد.
شاید در نگاه نخست این سوال پیش آید: اساسا آشفتگی و پراکندگی حوزه سیاستگذاری و نیروی انسانی یا همان هنرمندان انیمیشن در کشور چه اهمیت و تبعاتی میتواند داشته باشد که نیاز بود چنین دستگاهی تاسیس شود؟ در پاسخ باید ابتدا نیمنگاهی به ظرفیت مهم انیمیشن در سطح جهان و کشور انداخت. امروز پویانمایی غیر از آنکه در اشکال فردی نوعی فعالیت هنری و به نوعی غیرانتفاعی است، از جنبه تولید انبوه برای مصرف همگان در قالبهای سریال و سینمایی و مانند آنها و برای مصارف سرگرمی، تبلیغاتی و آموزشی، بخش مهمی از صنایع خلاق و فرهنگی را تشکیل میدهد که خود سبب پدید آمدن اشکال جدیدی از روابط اقتصادی مبتنی بر فناوریهای دیجیتال شده است اما نکته بسیار مهمی که نقش پویانمایی را در این فضا بسیار پررنگ میکند، برجستگی و وزن جایگاه سینما و هنرهای تصویری در سهم بسیار بزرگتر از درآمدها در این اقتصاد پویا و رو به رشد است که در آن هنرهای تصویری به تنهایی از نظر تعداد افراد شاغل بزرگترین صنعت محسوب میشوند. مهم این است که بدانیم امروز بخش اعظم رسانههای فراگیر جهانی با محتوای تصویری بویژه پویانمایی در کاربردهای متفاوت پر میشوند که تلفیقی از هنر و صنایع خلاق تصویری است.
مطابق دادههای وبسایت تحقیقاتی و آماری precedenceresearch.com ابعاد جهانی بازار پویانمایی در سال 2021 حدود 372.44 میلیارد دلار تخمین زده شده که پیشبینی میشود این رقم با رشد سالانه حدود 2.5 درصد، به 578.1 میلیارد دلار در سال 2030 برسد.
اما از عوامل مهم رشد این بازار میتوان به «پیشرفت و توسعه بخشهای مختلف مرتبط با اطلاعات و فناوری»، «گسترش و رشد صنایع سرگرمی» و «رسوخ هرچه بیشتر اینترنت به مناطق مختلف جهان» اشاره کرد. نکته مهم پیرامون این بازار که بخش اعظم آن در دست ایالات متحده و سپس اروپاست و سهم کل کشورهای خاورمیانه در آن بسیار ناچیز است، حضور روزافزون و پررنگ جنبههای بسیار پیشرفته تکنولوژیهای تصویری مانند واقعیت مجازی، واقعیت افزوده و هوش مصنوعی به عنوان بازیگران مهم سالهای آینده این صنعت و بازار و فراهم آوردن فرصتهای شغلی جدید است که به طور مشخص در شناخت جایگاه ایران در این فضا کمک میکند. بخش دیگر این گزارش به اهمیت محوری جلوههای تصویری دیجیتال یا ویژوال افکت توجه میکند که چه در تولید خود پویانمایی و چه در تلفیق با سینما بسیار پرکاربرد است. در حقیقت در همه آمارهای مرتبط با پویانمایی، صنعت پویانمایی را در کنار جلوههای بصری ذکر میکنند و رشد این بخش را سریع و فزاینده میبینند.
همانطور که ابتدا بدان اشاره شد ایالات متحده همچنان به عنوان بزرگترین بازار در این هنر/ صنعت است و پس از آن کشورهای شرق آسیا مانند چین و کرهجنوبی بیشترین رشد را در سالهای اخیر داشتهاند. این در حالی است که ایران با وجود داشتن ظرفیتهای بسیار عملا هیچ سهمی در این بازار ندارد. این کشورها و اقتصاد در حال رشدشان توجه ویژهای به صنایع خلاق و پویانمایی نشان دادهاند؛ چه در نقش سنتیشان به مثابه شرکای پیمانکار شرکتهای عظیم آمریکایی در فراهم آوردن خدمات و چه در حرکتهای جدیدی که به عنوان تولیدکنندگان جدید محتواهای اصیل با حفظ مالکیت اثر داشتهاند.
این در حالی است که در کشور ما جز اخبار پراکنده از درخشش پویانماییهای کوتاه و هنری ایرانی در وبسایتهای مهم خبری پویانمایی جهان مانند Brew Cartoon یا AWN و اخیرا اخباری درباره استودیوهای معدود حرفهای ایران مانند مهوا یا درباره تولیدات بلند یا سریال مشترک، ردپای پویانمایی ایرانی در فضای حرفهای بویژه در روابط اقتصادی و رسانههای خارج از کشور به ندرت یافت میشود و در چنین شرایطی کشور ما عملا از قطار پیشرفت در این حوزه عقب افتاده است.
زمانی این نکته قابل تامل و البته قابل تاسف میشود که بدانیم با توجه به شرایط بیان شده امروز بسیاری از فعالان انیمیشن ایرانی با توجه به شرایط اقتصادی موجود در حال همکاری با کمپانیهای خارجی بویژه کمپانیهای آمریکایی و اروپایی هستند، به گونهای که بسیاری از جوانان حقالزحمههای دریافتیشان جز موارد معدود به صورت دلاری بوده و کمتر هنرمند ایرانی را در این حوزه پیدا میکنید که تماما برای شرکتهای ایرانی فعالیت کند. از همین رو است که فضای انیمیشن کشور به گونهای رها و دچار یک پراکندگی در حوزه سیاستگذاری و حمایتی شده است. از همین رو خلأ وجود یک دستگاه و نهاد واحد در حوزه سیاستگذاری پویانمایی بیش از پیش خودنمایی میکرد و ضرورت داشت که با تاسیس یک مجموعه به سر و سامان برسد و ظرفیتهای مهم کشور در این حوزه را از آشفتگی خارج کند.
آنچه مشخص است اینکه اساسا طی ۲ دهه اخیر یکی از نقاط ضعف موجود، پراکندگی مجموعههای حاضر در این حوزه بوده است؛ از صداوسیما گرفته تا حتی سازمان سینمایی که در نهایت مشخص نبود وظیفه هر کدام در مقابل این حوزه چیست؟ به عنوان نمونه مرکز صبا در سازمان صداوسیما و مرکز گسترش مستند و پویانمایی در سازمان سینمایی، هر کدام با سیاستگذاری مجزا و متفاوت و حتی متناقض، در پدید آوردن شرایط ذکر شده نقش و سهم مهمی ایفا کردند.
همانطور که ابتدا بدان اشاره شد با ابلاغ تاسیس بنیاد ملی پویانمایی در دیماه سال گذشته، این امیدواری ایجاد شد که این وضعیت نابسامان سر و شکلی پیدا کند اما آنچه از شواهد پیداست همچنان نهادها و دستگاهها بر طبل جزیره بودن میکوبند. به عنوان نمونه در آخرین مورد، مدیر مرکز گسترش مستند و پویانمایی بهرغم دستورالعملهای دورنسازمانی در سازمان سینمایی و ابلاغیه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به صراحت اعلام کرده است «پویانمایی نباید از مرکز گسترش جدا شود». زمانی این موضعگیری مدیر سازمان سینمایی قابلتاملتر میشود که در نظر بگیریم این موضوع که عملا و علنا بر خلاف سیاست وزارت ارشاد است، در روزهای پایانی دولت مطرح شده؛ چرا این مدیر در همان دی ماه و جلسات پیرامونی چنین مواضعی نداشت؟
در پایان آنچه مشخص است اینکه تجمیع و یکدست شدن سیاستهای حوزه انیمیشن امری بسیار مثبت و مفید خواهد بود؛ امری که هر چند بسیار دیر رخ داد اما میتوان امیدوار بود این تصمیم میتواند ظرفیت مهم و عقبماندگی حوزه پویانمایی در وضعیت بیان شده در سطح جهانی و بینالمللی را جبران کند، البته بیتردید یکی از الزامات این امر پرهیز از جزیرهای شدن دستگاهها و نهادهایی است که سالیان سال است وضع و شرایط موجود را به این نقطه رساندهاند.