دکتر ابوالفضــل اقبالی*: مناسک جمعی علاوه بر تضمین انسجام اجتماعی و تقویت پیوندهای هویتی، همواره محمل مناسبی برای پویایی حیات خانواده در ایران نیز بوده است. برخلاف روندهای اجتماعی پرقدرت در دنیای مدرن که افراد جامعه را به «فردیت» معطوف میکنند و آنات و لحظات مشترک اعضای خانواده را تا حد زیادی کاهش میدهند، آیینهای مذهبی در ایران، سویههای جمعی و خانوادگی پررنگ و محسوسی دارند. قوام و برپایی آیینهای مذهبی در جامعه ایران غالبا «خانوادهپایه» هستند. به این معنا که بار اقامه مراسمهای عزا و شادی اهلبیت بیش از همه بر دوش نهاد خانواده است. روضههای خانگی، سفرههای نذر خانوادگی و فامیلی، حضور خانوادگی در هیئات، مساجد و... نشانههای بارز این مدعا هستند؛ از سوی دیگر، نقش آیینهای مذهبی و مناسک جمعی در تقویت پیوندهای خانوادگی غیرقابل انکار است. خانواده ایرانی در فرآیند انجام مناسک جمعی و اقامه شعائر دینی از جمله مراسمهای سوگواری و اعیاد و جشنهای مذهبی، خود را بازسازی کرده و روابط و پیوندهای خود را تقویت میکند. این اتفاق هم از رهگذر همافزایی نهاد خانواده و نهاد دین و هم به بهانه محبت اهلبیت(ع) در نزدیک کردن قلوب مومنین نسبت به یکدیگر اتفاق میافتد. لذا از این منظر واکاوی نسبت میان مناسک جمعی و حیات خانواده ضرورت مییابد.
خدمات متقابل خانواده و هیات از چند مسیر اتفاق میافتد که در اینجا به ۲ مورد از مهمترین آنها اشاره میکنم.
1- عنصر ولا و محبت اهلبیت(ع) نخستین و مهمترین مسیر برای برقراری مناسبات خانواده و هیات است. خانواده با درونی کردن این عنصر و ارزشهای ناظر بر آن در فرآیند جامعهپذیری و تربیت فرزندان به تداوم و بازتولید این عنصر در دل تاریخ کمک میکند و در مقابل، محبت اهلبیت(ع) به عنوان یک عنصر وجودی مشترک در میان اعضای خانواده و بالاخص زوجین، بهانه نزدیک شدن دلهای اعضای خانواده و تقویت پیوندهای عاطفی میان آنها میشود. اعضای خانواده صرفنظر از هرگونه اختلاف و شباهت، بر سر محبت این خاندان با یکدیگر تفاهم و همراهی دارند. اشک و عزاداری مشترک اعضای خانواده بویژه زوجین برای اهلبیت(ع) و شادی و سرور مشترک برای اعیاد و جشنهای مذهبی بیش از هر چیز به تثبیت محبت متقابل اعضای خانواده و زن و شوهر منجر میشود. لذا در سنت فرهنگی جامعه ایران، ایام شادی اهلبیت(ع) نقطه آغاز بسیاری از پیوندهای عاشقانه و شکلگیری خانواده است. همچنین بسیاری از آشتیها در خانوادههای متزلزل به بهانه اعیاد و مناسبتهای مذهبی است که با واسطهگری بزرگان طایفه و محله اتفاق میافتد. این امر به وضوح نشاندهنده نقش موثر ولا و محبت اهلبیت(ع) در تثبیت و تقویت پیوندهای زوجین است.
2- هیات بهمثابه بستر مشارکت مذهبی و کنش جمعی، مسیر دیگری برای برقراری نسبت با خانواده است. تکثیر لحظات مشترک و با هم بودن اعضای خانواده همواره یکی از بسترهای تعالی و تقویت بنیاد آن به شمار میرود. برخلاف دنیای مدرن که با پیشرفتهای تکنولوژیک و تغییر در برخی ارزشها، زمان و لحظات مشترک اعضای خانواده در کنار یکدیگر کمتر از قبل شده و فرآیند اتمیزه شدن خانواده را تسریع بخشیده است، در نگاه دینی، لحظات مشترک و در کنار هم بودن اعضای خانواده فینفسه دارای موضوعیت بوده و کارکرد تقویت پیوندهای عاطفی اعضا را دارد. در فرهنگ سنتی جامعه ایران نیز اعضای خانواده و فامیل به بهانههای مختلف دور یکدیگر جمع شده و لحظات با هم بودن را تجربه میکردند و این اتفاق میزان رضایت از زندگی را افزایش میداد. آیینهای مذهبی عزاداری و سرور در جامعه ایران نیز از آن جهت که بستر مشارکت جمعی و لحظات مشترک اعضای خانواده را فراهم میسازد به نوبه خود سهم غیرقابلانکاری را در تقویت نهاد خانواده ایفا میکند.
دهه اول محرم در کشور ما همه ساله تصویری از همنشینی خانواده و ارزشهای اسلامی و شیعی را بازنمایی میکند که امسال نیز این تصویر باشکوهتر از گذشته خلق شد. اولین عنصر این تصویر، عزاداری خانوادگی بهمثابه یک رفتار جمعی بود. در این مراسم همه اعضای خانواده به صورت همافزا و هماهنگ در مسیر تحققِ یک کنش جمعی ناظر به مشارکت مذهبی حاضر بودند. آنها از همان بدو خروج از منزل و عزم حضور در این مراسمها یک نیت شبیه به هم داشتند و آن هم رقم زدن یک تجربه معنوی مشترک بود. در این میان اما هر یک از اعضای خانواده برای تحقق این تجربه، کارویژه خود را داشتند و در مجموع به تحقق تجربه «لذت حضور» در مراسم عزای اباعبدالله کمک میکردند. لحظات مشترک همراه با ولا و محبت اهلبیت(ع) مهمترین ویژگی این تجربه خانوادگی بود. عنصر دوم این تصویر اما ناظر به ابعاد هویتی خانواده ایرانی بود. هویت خانواده ایرانی پیوندی وثیق و دیرین با مذهب داشته و هنجارها و رفتارهای او متأثر و آمیخته با ارزشهای مذهب در ایران است. این مراسمها نوعی میثاق دوباره با مولفههای هویتی خانواده از جمله عفاف است. عفاف و حجاب همواره در زمره مهمترین مؤلفههای هویتی خانواده در ایران بوده و هست. در سالهای اخیر یکی از چالشهای اصلی پیش روی بانوان محجبه، برساخت تصویری منفعل و اقلیت از آنان و در مقابل، ایجاد یک خطای محاسباتی ناظر به کثرت بانوان بیحجاب در جامعه بوده است. این هژمونیِ رسانهای چنین قلمداد میکند که بانوان محجبه کمتر از 5 درصد کل بانوان جامعه را تشکیل میدهند و زنان بیحجاب اکثریت مطلق هستند، در حالی که پژوهشهای میدانی در سطح ملی چنین تصویری را با خدشه مواجه میکند. در هر حال در مراسم عزای سیدالشهدا، میهمانی 10 کیلومتری غدیر و آیینهای جمعی مشابه آن، حضور خانوادههای مذهبی در کنار یکدیگر با محوریت بانوانی که اشتراکات زیادی در ظاهر داشتند، تصویر یکپارچه، منسجم و همرنگی را خلق کرده بود که باعث تثبیت مرزهای هویت دینی بویژه تقویت هویت محجبهها شد.
آیینهای جمعی و مناسک مذهبی علاوه بر تاثیرات فرهنگی مهم در فضای اجتماعی، یک کارکرد واقعی و عینی هم دارند و آن تقویت پیوندهای خانوادگی و کمک به بهبود روابط مشترک و افزایش صمیمیت در میان اعضای خانواده بویژه زوجین است.
* پژوهشگر مطالعات جنسیت و خانواده