printlogo


کد خبر: 287718تاریخ: 1403/5/6 00:00
یادداشت روز
ماجرای هریس و دموکرات‌های جکسونی

حنیف غفاری: کناره‌گیری جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا از انتخابات ریاست‌جمهوری، فضا را جهت حضور کاملا هریس، معاون وی در صحنه رقابت مهیا کرد. نکته قابل تامل اینکه از همان لحظات اولیه انصراف بایدن، سوپردلیگیت‌ها یا همان شخصیت‌ها و مقامات ارشد حزب دموکرات بدون آنکه منتظر فرارسیدن 17 مرداد (زمان برگزاری کنگره حزب دموکرات جهت انتخاب جانشین بایدن) باقی بمانند، از حضور هریس در این رقابت حمایت کردند. بیل و هیلاری کلینتون که از آنها به عنوان دموکرات‌های جکسونی (دموکرات‌های طرفدار مداخله‌گرایی نظامی در جهان) نام برده می‌شود، در بیانیه‌ای کاملا هریس را بهترین گزینه برای جانشینی بایدن قلمداد کردند. حتی برخی سران حزب دموکرات به باراک اوباما خرده گرفتند که چرا در بیانیه‌ای که در تجلیل از خدمات بایدن منتشر کرد، حمایتی از هریس به میان نیاورده است! 
این نخستین بار نیست که دموکرات‌های جکسونی نامزد نهایی خود در انتخابات درون‌حزبی یا انتصابات کنگره حزب را مهندسی می‌کنند. همگان به یاد دارند در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 2016 میلادی، معامله پنهان و پشت پرده بیل کلینتون و اوباما سبب شد اوباما معاون خود جو بایدن را از رقابت با هیلاری کلینتون منع کند. همین مساله منجر به نارضایتی شدید بایدن شد، تا جایی که هنوز با گذشت ۸ سال نارضایتی وی از اوباما به قوت خود باقی است. در انتخابات مقدماتی سال 2016 میلادی، یک اتفاق دیگر نیز رخ داد: تقلب آشکار سران حزب دموکرات به ضرر «برنی سندرز» و دموکرات‌های تحول‌خواه. ماجرا از همان نخستین رقابت‌های  درون حزبی دموکرات‌ها در ایالت کوچک اما تعیین‌کننده «آیووا» شروع شد، جایی که وکلای انتخابات یا دلیگیت‌های ایالتی، پیروزی مسلم سندرز در آیووا و نیوهمپشایر را نادیده گرفتند. کار به این نقطه ختم نشد؛ در ایالت نیویورک، ۳ میلیون نفر از طرفداران حزب دموکرات که رای اکثر آنها (طبق نظرسنجی‌ها) به سود سندرز به گردش در‌می‌آمد، از شرکت در انتخابات به بهانه عدم استانداردهای مشارکت حذف شدند تا هیلاری کلینتون امتیاز این ایالت سرنوشت‌ساز  را به دست بیاورد. تقلب صورت گرفته در انتخابات درون‌حزبی دموکرات‌ها در سال 2016 میلادی سبب شد برخی طرفداران سندرز عطای شرکت در انتخابات را به لقایش بخشیده و حتی آرای خود را در برخی ایالت‌های خاکستری و مهم مانند فلوریدا، پنسیلوانیا و میشیگان به سود ترامپ به گردش در‌آورند. باراک اوباما از کسانی بود که تلاش کرد  به هر نحو ممکن مانع پیروزی سندرز در انتخابات درون‌حزبی شود. مهندسی انتخابات درون‌حزبی دموکرات‌ها در سال 2016، پرونده مفتوحی است که سران این حزب علاقه‌ای درباره شفاف‌سازی نسبت به آن ندارند. در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 2020 نیز اوباما و هیلاری کلینتون و دیگر سوپردلیگیت‌های حزب دموکرات نتوانستند نگرانی خود را درباره حضور سندرز در رقابت درون‌حزبی دموکرات‌ها ابراز کنند. اواخر سال 2019 (زمان برگزاری رقابت‌های درون‌حزبی دموکرات‌ها) در حالی که اقبال عمومی رای‌دهندگان دموکرات به برنی سندرز در نظرسنجی‌های سراسری و ایالتی روز به روز بیشتر افزایش می‌یافت، اوباما به نزدیکان خود تاکید کرد اجازه پیروزی سندرز بر بایدن را نمی‌دهد. اوباما، بیل و هیلاری کلینتون از نفوذ خود در حزب دموکرات استفاده کردند تا به هر نحو ممکن، مانع پیروزی سندرز در برابر جو بایدن شوند. هیلاری صراحتا اعلام کرد (بر خلاف رویکرد جمعی و حزبی دموکرات‌ها) در صورت پیروزی برنی سندرز هرگز از وی در دور نهایی رقابت‌های انتخابات ریاست‌جمهوری حمایت نخواهد کرد. اکنون ماجرا به گونه‌ای دیگر تکرار شده است، با این تفاوت که سران حزب دموکرات با حمایت صریح خود از کاملا هریس عملا جای هیچ‌گونه مانوری را برای کسانی که قصد رقابت با وی را دارند باقی نگذاشته‌اند. مهم‌تر اینکه در انتخابات ریاست‌جمهوری سال‌های 2016 و 2020 میلادی که رقابت‌های درون‌حزبی دموکرات‌ها در ایالت‌ها گوناگون در جریان بود، نمایندگان ویژه این حزب نقش خود را در مهندسی آرا به سود هیلاری کلینتون و جو بایدن ایفا کردند و قطعا اکنون کار برای آنها راحت‌تر است! با توجه به انصراف بایدن از نامزدی انتخابات ریاست‌جمهوری ۵ نوامبر/ ۱۵ آبان امسال، نتایج انتخابات درون‌حزبی دموکرات‌ها کان‌لم‌یکن تلقی شده و صفر تا صد این بازی به گونه‌ای آشکارتر در گرو نظر سوپردلیگیت‌هاست. اگر چه کارکرد حزب دموکرات در وادارسازی بایدن به انصراف از رقابت‌های انتخاباتی، یک موفقیت حزبی برای این جریان محسوب می‌شود اما نامزد نهایی این حزب را نمی‌توان برآمده از آرای واقعی طرفداران این حزب تلقی کرد. این قاعده درباره جمهوری‌خواهان نیز صادق است و مختص حزب دموکرات نیست. رقابت‌های درون حزبی دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان، مانند ساختار کالج الکترال مملو از نفوذ و ابهام است. این ساختار، بازیگرانی دارد که نه‌تنها اراده‌ای جهت برطرف کردن این نقاط ضعف ندارند، بلکه بقای خود در قدرت را مرهون حفظ چنین ساختار مضحکی تلقی می‌کنند.

Page Generated in 0/0150 sec