printlogo


کد خبر: 287722تاریخ: 1403/5/8 00:00
نگاهی به فعالیت‌های هنری هادی اسلامی، بازیگر تئاتر و سینما به بهانه سی‌و‌یکمین سالگرد درگذشتش
از نوری در «سرب» تا نعمت در «اتوبوس»

گروه فرهنگ و هنر: 31  سال پیش 9 مرداد خبر درگذشت ناگهانی هادی اسلامی جامعه هنری کشور را در بهت فرو برد؛ بازیگر نجیب و بدون حاشیه سینمای ایران که با چشمان نافذ، سیمای جذاب و مردانه‌، قامت استوار و صدای خاص، چه در سال‌های فعالیتش و چه در 3 دهه‌ای که از درگذشتش می‌گذرد، هیچ‌‎گاه از یاد‌ها نرفت و همواره نمادی شد از هنر اصیل و با قدمت ایران.
هادی اسلامی در 50 سال زندگی خود همواره  کوشید هنرمندی فعال باشد. او که از تئاتر برآمده بود، هیچ‌گاه این هنر را رها نکرد و حتی قصد داشت پس از سال‌ها دوباره نمایش «زیر گذر لوطی صالح» را روی صحنه ببرد که دست تقدیر مانعش شد. در سینما نیز در طول دهه 60 و سال‌های آغازین دهه 70، فیلم‌های بسیاری بازی کرد که از برجسته‌ترین آنها می‌توان به «سرب» مسعود کیمیایی، «خواستگاری» مهدی فخیم‌زاده، «اتوبوس» مرحوم یدالله صمدی، «شاخه‌های بید» امرالله احمدجو، «تبعیدی‌ها»ی مرحوم جهانگیر جهانگیری، «آوار» سیروس الوند، «جهیزیه برای رباب» مرحوم سیامک شایقی، «طعمه» فرامرز صدیقی، «مهمانی خصوصی» حسن هدایت و «مرگ سفید» حسین زندباف اشاره کرد.
اسلامی از نسل بازیگرانی بود که نه‌تنها برای صحنه تئاتر و فضای فیلم حرمت بسیار قائل بودند، بلکه آنها را جاهایی مقدس می‌دانستند؛ به همین دلیل است که در گفت‌وگویی گفته است: «برای شخص من، صحنه تئاتر و سینما با محراب مسجد فرقی ندارد و این تقدسی است که برای حرفه‌ام قائل می‌شوم».
بازی و بازیگری برای هادی اسلامی بازیچه نبود که بخواهد آن را سرسری بگیرد یا به چشم فعالیت اقتصادی نگاهش کند، آنقدر که برایش عادی شود. بازیگری برای او آداب داشت. او در فیلم «مرگ سفید» با اکبر زنجانپور همبازی بود و نقش عبدل را بازی می‌کرد. خود درباره تجربه بازی در این نقش گفته بود: «من وقتی می‌خواستم «مرگ سفید» را بازی کنم، 10 روز زودتر رفتم بندرعباس. شخصیت، یک جاشوی کشتی بود که رفتم ببینم یک جاشو چطور حرف می‌زند، چطور راه می‌رود، نگاه می‌کند، می‌نشیند، کار می‌کند و... . سعی کردم در بین‌شان زندگی کنم. این بُعد ظاهری قضیه است. بُعد دیگر شخصیت درون قصه است. دیالوگ‌ها، روانکاوی نقش، ویژگی‌های اقلیمی و زمانی، کیفیت زندگی و فرهنگ آن شخص، حتی اینکه از نظر ژنتیک چطور است؟ تمام اینها در شخصیت تأثیر دارد. بازیگر باید برود و همه اینها را بشناسد. اگر بازیگر نقشی را که قرار است بازی کند، نشناسد، تماشاگر هم نمی‌شناسد».
در کارنامه بازیگری هادی اسلامی شاه‌نقش «نوری» فیلم «سرب» مسعود کیمیایی هم به‌ چشم می‌خورد؛ نقش یک قهرمان تمام‌عیار که اسلامی برای بازی درخشان آن، نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد در هفتمین جشنواره فیلم فجر شد. همچنین باید از نقش «نعمت» در فیلم «اتوبوس» روان‌شاد یدالله صمدی نام برد که هادی اسلامی برای بازی در آن، لوح زرین بهترین بازیگر نقش اول مرد را از چهارمین جشنواره فیلم فجر دریافت کرد. در کنار اینها،  اسلامی برای بازی در «طعمه» به کارگردانی فرامرز صدیقی نیز نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در یازدهمین جشنواره فیلم فجر شد.
به جز این 3 فیلم اما هادی اسلامی فیلم‌های دیگری هم دارد که اگرچه توفیقات جشنواره‌ای نداشته‌اند ولی در خاطر تماشاگران ماندگار شده‌اند. از جمله این آثار می‌توان از 4 فیلمی نام برد که او به کارگردانی مهدی فخیم‌زاده آنها را بازی کرده است: «ساده‌لوح»، «شتاب‌زده»، «خواستگاری» و «بهار در پاییز». در میان این 4 فیلم، بی‌تردید «خواستگاری» از همه معروف‌تر شده است؛ اما پیش از آنکه اسلامی و فخیم‌زاده در دومین همکاری خود به «خواستگاری» برسند، سال ۱۳۶۶ با فیلم «بهار در پاییز» نخستین همکاری خود را روانه سینماها کرده بودند. 
این هنرمند علاوه بر فعالیت در سینما، در تئاتر نیز جزو بازیگران شاخص و مطرح به شمار می‌رفت؛ نمایش‌هایی چون «ادیپ شهریار» و «آنتیگونه» به کارگردانی جمشید ملک‌پور، «پرومته در زنجیر» و «بیا تا گل برافشانیم» از جمله تئاتر‌هایی بودند که با حضور هادی اسلامی، علاقه‌مندان بی‌شماری را به سالن‌های تئاتر کشاندند.
او خود نمایش «حاکم یک‌شبه» را در تالار اصلی تئاتر شهر روی صحنه برد و بنا داشت بار دیگر نمایش «زیر گذر لوطی صالح» را هم اجرا کند اما مجوز اجرای این اثر به مشکل برخورد تا اینکه بعد از درگذشت او جمعی از دوستانش با همراهی پسرش «آرش»، این نمایش را به مدت 2 ماه در تئاتر شهر و در تماشاخانه «سنگلج» روی صحنه بردند.
هادی اسلامی رفت. او سال‌هاست راهی دیاری شده است که همه ما نیز دیر یا زود مسافر آن خواهیم شد اما سال‌ها باید بگذرد تا شاید هنرمندی توانمند و مهذب چون هادی اسلامی به وجود آید، پس بسیار باید قدر چنین سرمایه‌هایی را بدانیم. هادی اسلامی گوهری یکدانه بود که سینمای ایران به ‌رایگان از کَفش داد. او در گفت‌وگوی کوتاهی که کمی پیش از مرگ ناگهانی‌اش انجام داده بود و پس از مرگش در ماهنامه فیلم منتشر شد، با استناد به جمله‌ای از روان‌شاد جهانگیر فروهر، دلگیری خود را این‌گونه نشان داده بود: «مدتی پیش در همین مجله شما از قول جهانگیر فروهر خواندم که ما بازیگران آدم‌های بی‌پناهی هستیم و چقدر این تعبیر درستی است. ما آدم‌هایی هستیم که به هیچ نقطه‌ای اتکا نداریم. بیکاری، بیماری یا هر حادثه دیگری که برای ما پیش بیاید، کسی مسؤولیت آن را به عهده نمی‌گیرد. شاید باور نکنید، ولی یک بازیگر در این جامعه تا این حد بی‌اعتبار است که برای جشنواره یازدهم فجر به من کارت تماشای فیلم هم ندادند و آن وقت خانه سینما که حتی از دادن کارت ناقابل جشنواره هم امتناع می‌کند، چطور می‌خواهد مشکلات جدی‌تر ما، مثل نداشتن مسکن، بیمه و بیکاری را حل کند؟ واقعاً نمی‌دانم این حرف‌ها تا کی و چند مرتبه باید تکرار شود».
این بازیگر که با چهره باابهت و نگاه نجیبش در یاد تماشاگران نسل‌های قبلی مانده است، نهم مرداد سال ۱۳۷۲ در حالی ‌که هنوز کارهای ناتمام و ایده‌های اجرا نشده بسیاری داشت، با مرگ ناگهانی خود، دوستانش را شوکه کرد. پیکر او در آرامگاه ابن‌بابویه همان‌ جا که جهان پهلوان تختی آرمیده است، به خاک سپرده شد.

Page Generated in 0/0073 sec