گروه سیاسی: نخستین تصمیم مسعود پزشکیان در مقام ریاستجمهوری را میتوانیم برجستهترین جهتگیری وی بدانیم. انتصاب محمدرضا عارف به عنوان معاون اول رئیسجمهوری حالا معنای بسیاری برای تحلیلگران سیاسی دارد. پیش از این برخی درباره تلاشها به منظور «انتخاب» عارف به معاوناولی اشارههایی کرده بودند و این انتصاب به نوعی بر آن فشارها برای انتخاب صحه گذاشت. این انتصاب از آن جهت دارای اهمیت است که حرف و حدیثها پیرامون دولت وحدت و آنچه دولت وفاق ملی عنوان میشد را وارد فاز جدیدی میکند. حال میدانیم ما با یک دولت تماما «اصلاحطلب» مواجه هستیم، چنانکه محسن هاشمی در توصیف حکم مسعود پزشکیان برای محمدرضا عارف مینویسد: «با توجه به ... لزوم و ضرورت حضور اصلاحطلبان در مدیریت کابینه، انتخاب ایشان از سوی طیفهای مختلف، انتخابی شایسته و اثرگذار برآورد شده است».
انتخاب عارف به معاوناولی در حالی است که سابقه سیاسی وی و جهتگیری فکری او برای همه تحلیلگران روشن است. عارف را میتوان چهره مطیع اصلاحطلبها دانست. او به تصمیمات بالادستیهای جبهه اصلاحات بله میگوید و رفتار خود را بر اساس نیازهای تشخیص دادهشده تنظیم میکند. خروج وی از عرصه انتخابات سال 92 و عملکرد وی در فراکسیون امید مجلس دهم گویای این شرایط است. از سوی دیگر اقتضای جایگاه وی در دولت این است که باید برای پیشبرد دولت در امور اجرایی تیمی همسو با خود را گزینش کند، چنانکه ظریف بامداد روز گذشته در شبکه اجتماعی ایکس خبر داد «برای هر دستگاه لااقل ۸ نامزد تعیین و به رئیسجمهور محترم تقدیم شده است. قرار است امروز صبح (صبح 8 مرداد) این گزینهها را با معاون اول محترم بررسی کنیم و احتمال دارد در این مرحله تعداد کاهش یابد». اعمال نظر عارف بر لیست پیشنهادی کابینه انتظاری کاملا پذیرفتهشده است که ظریف نیز آن را اطلاعرسانی کرده است. نکته ماجرا اما این است که این اعمال نظر در ادامه تکمیل «دولت اصلاحات» است یا در جهت «دولت وفاق ملی»؟
پزشکیان در ایام تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری همواره به این موضوع تاکید میکرد که «جناحی» نیست. او تاکید داشت «بنده نه بیسواد هستم و نه وابسته به حزب هستم» همچنین در پاسخ به نقش چهرهها در ستاد تبلیغاتی خود عنوان میکرد «هر کسی بیاد ستاد من میپذیرم چون میخوام رای بیارم!» وی حتی همین چند روز اخیر بود که در دیدار با فعالان ستادهای مردمی، بر تشکیل دولت «وفاق ملی» تاکید کرده بود. جالبتر آنکه وی هشدار داده بود: «قدم اول، انتخاب کابینه وفاق ملی است یعنی باید کاری کنیم که آن وفاقی که از آن دم میزدیم و شعاری که میدادیم و میگفتیم مملکت با یک گروه، دسته و جناح اداره نمیشود، خودمان به آن پایبند باشیم که نکند همگی از یک گروه و جناح باشد»! همان زمان «وطن امروز» در گزارش خود در واکنش به سخنان رئیسجمهور تاکید کرده بود: «هرچند نشانی از آن را تاکنون مشاهده نکردهایم اما دوباره اعتماد میکنیم»، اما امروز نشانهها نیز برای ما در حال عیان شدن است. نخستین نشانه در همان قدم اول، انتصاب محمدرضا عارف بود و دومین نشانه انتصاب «محسن حاجیمیرزایی» به عنوان رئیس دفتر جدید رئیسجمهور. مشی جناحی حاجیمیرزایی چندان نیاز به بازگو شدن ندارد، بازخوانی نامه 21 تیرماه وی به دبیران کل احزاب اصلاحطلب را به خاطر بیاورید؛ در این نامه که با سربرگ دفتر ریاستجمهوری صادر شده بود، حاجیمیرزایی از اصلاحطلبها خواسته بود گزینههای خود اعم از وزرا، معاونان و روسای سازمانهای بزرگ دولت را به دولت معرفی کنند.
لذا نشانهها به ما خبر میدهند که دولت در چه مسیری قرار گرفته است. تشخیص این مساله از آن جهت دارای اهمیت است که نخست مطالبه پایبندی دولت به وعدهها را به دنبال دارد. البته این مساله نیز وجود دارد در صورتی که رئیسجمهور توان عمل به وعدهها را ندارد و یا جریان حامی وی اجازه نمیدهد رئیسجمهور وعدههای خود را محقق کند، باید برای مردم به طور شفاف بیان شود. امیدواریم شاهد زیر سوال رفتن «وعده صادق بودن با جامعه» در روزهای پیش رو نباشیم؛ رئیسجمهور میتواند کابینه جناحی برآمده از سهمخواهی اصلاحطلبها را تشکیل دهد به این شرط که دلایل عدم تشکیل کابینه «وفاق و وحدت و غیرجناحی» را که وعده آن را در ایام تبلیغات ریاستجمهوری داده بود، برای عموم شرح دهد. مساله مهم بعد مسؤولیت پذیرش عملکرد دولت است. برخورد اصلاحطلبها با دولت حسن روحانی نشان داد این جریان به قول و فعل خود وفادار نیست. برای جریانی که ماهیت ارتباط خود با دولت حسن روحانی را تکذیب میکند و حاضر نیست مسؤولیت حمایت و تبلیغ از یک فرد را به عهده بگیرد، چندان سخت نیست ارتباط خود با مسعود پزشکیان را نیز تکذیب کند. به هر صورت با پذیرش کابینه جناحی سهمخواهانه، هم مسیر فعالیت برای دولت مشخص میشود و هم مسؤول کارآمدی یا ناکارآمدی کابینه. اینکه اصلاحطلبها کابینه بچینند اما در صفحات مجازی خود بنویسند: «جبهه اصلاحات ایران برنامهای برای معرفی اعضای کابینه آینده ندارد» نوعی عوامفریبی است.
البته صرفنظر از انتصاب عارف به عنوان گزینه جناحی، نکات تاملبرانگیز دیگری نیز وجود دارد. رئیسجمهور 70 ساله، حکم انتصاب معاون اولی را امضا کرده است که 73 سال دارد. این مساله نگرانیهای ایجادشده را دوچندان کرده است؛ نگرانی از بازگشت «کابینه سالمندان» از آنچه در غبار تصمیمات «شورای راهبری دولت چهاردهم» میبینیم به ما نزدیکتر است. کابینه سالمندان در دولت حسن روحانی تشکیل شد و بدترین شرایط را برای جامعه ایرانی رقم زد.
* کابینه گلهای خندان!
انتصاب عارف اما یادآور روزهای مجلس دهم نیز هست. آن زمان که سکینه الماسی سخنان خود را با «به نام خدای رنگین کمان/ خداوند بخشنده و مهربان» آغاز میکرد؛ روزهای «سلفی حقارت» که رسانههای بیگانه تیتر زدند: «فدریکا موگرینی؛ خانم دیپلماتی که مجلس ایران را به هم ریخت!» و گاردین نوشت: «این افراد با تلاش بسیار سر و گردن خود را بالا و پایین میکردند تا بتوانند با موگرینی سلفی بگیرند». همان روزهایی که «جشن فالوئر اینستاگرام» برپا بود و «غلامعلی جعفرزادهایمنآبادی» از داشتن «۱۸۴۰۰» یا به نوشته روی کیکشان «۱۸.۴k» سرخوش بود. البته نماینده این جریان نیز روزگاری در مناظرهها شعر «ما گلهای خندانیم...» را میخواند و به نظر میرسد با ادامه مجلس دهم در دولت چهاردهم بتوانیم بالاخره شاهد تحقق آرزوی سیدمصطفی هاشمیطبا باشیم!
* دولت ژنهای خوب!
«وقتی ژنهای خوب هستند که میتوان در عرصههای مختلف استفاده کرد چرا به کار نگیریم» این جملات بخشی از باور پسر عارف است که اکنون دولت را در اختیار گرفتهاند. آن روزی که پسر عارف در حال ابداع «نظریه ژن خوب» بود کمتر تصور میکرد که روزگاری پدرش پس از 20 سال باز در جایگاه معاون اولی بنشیند و فضا را برای استفاده از ظرفیت «دیگر ژنهای خوب» باز کند. گویی دولت، دولت پدران و فرزندان است، اکنون دولت پزشکیان میتواند در عرصههای مختلف ژنهای خوب را به کار گیرد چون به طور طبیعی این ژنها خوب هستند! فقط به کارگیری آنها مساله بود که به نظر میرسد زمینه آن ایجاد شده است. بالاخره ماجرای اظهارات جنجالی فرزند آقای عارف موضوعی است که در 4 سال آینده بارها محل توجه قرار خواهد گرفت.
* سهم سهلالوصول!
به نظر میرسد برخی ادعاها درباره مقاومتهای رئیسجمهور در برابر سهمخواهیها حالا رنگ باخته است و همه انتظارات که جامعه نگران آن بود، یکجا به نتیجه رسیده است. برای درک این مساله نیز نیاز به توضیح و تفسیر چندان نیست چنانکه روزنامه اصلاحطلب جمهوری اسلامی در این رابطه نوشته است: «انتصاب محمدرضا عارف به معاون اولی رئیسجمهور توسط دکتر پزشکیان، نشانه نتیجه دادن تلاشهای اصلاحطلبان برای گرفتن سهمیه سنگین خود در دولت جدید است. محمدرضا عارف نه جوان است و نه کارنامه درخشانی در مسؤولیتهای قبلی دارد. به همین دلیل، انتصاب او به عنوان معاون اول رئیسجمهور تعجببرانگیز است».