printlogo


کد خبر: 287800تاریخ: 1403/5/9 00:00
از نشست همبستگی گروه‌های فلسطینی در چین تا نمایش شرم‌آور قصاب صهیونیست در کنگره آمریکا
چاره‌سازی یا بی‌چاره‌سازی؟
جهان ‌2 تصویر متفاوت از قدرت‌های شرق و غرب را به نظاره نشسته است

علیرضا حجتی: جهان در هفته‌ای که گذشت، یک فریم دیگر از واقعیات دگرگون شده نظامات جهانی را ثبت کرد؛ حقایقی که برای ایالات متحده بسیار ناگوار است و نشان از ضعف مفرط واشنگتن در حکمرانی جهانی دارد. دعوت کنگره آمریکا از بنیامین نتانیاهو، جنایتکار جنگی که دادگاه کیفری بین‌المللی هم حکم جلب او را صادر کرده است چند روز پس از نشست گروه‌های فلسطینی در پکن که نشان از اراده این قدرت جهانی برای حل‌وفصل یک بحران جهانی داشت، ثابت کرد اطلاق عنوان هژمون به ایالات متحده آمریکا کاملا عاری از واقعیت‌های موجود سیاست بین‌الملل است.  آمریکا نه تنها دیگر یک هژمون نیست که به رتبه یک «ابرقدرت ضعیف» تنزل یافته است. دیسیپلین روابط بین‌الملل در مناظره سوم خود که همچنان ادامه دارد، شاهد تقابل رهیافت «رئالیسم» و «سازه‌انگاری» بوده است. رهیافت سازه‌انگاری نقطه اتکای خود را بر «برساخت» و «تصویر» به عنوان مولفه‌هایی تاثیرگذار در سامان اجتماعی بین‌المللی می‌گذارد. با این وجود دستور کار سیاست خارجی اغلب واحدهای سیاسی در جهان با پیشران رئالیسم (واقع‌گرایی) حرکت می‌کند، چرا که مفروضات این نظریه همچون «موازنه قوا»، «خودیاری» دولت‌ها برای «بقا» و «آنارشیک» بودن نظام بین‌الملل همچنان می‌تواند تغییرات سیاست بین‌الملل را تبیین کند. با این توضیحات حتی اگر از دریچه سازه‌انگاری هم به تحولات جهانی نگریسته شود، اتفاقی که در پکن و واشنگتن دی‌سی حول یک موضوع مشترک یعنی بحران بین‌المللی‌شده فلسطین رخ داد، تصویری مثبت از چین به عنوان یک «ابرقدرت مسؤول» ارائه داد. پکن با «کودتای دیپلماتیک» علیه واشنگتن در راستای راهبرد خویش «ظهور آرام»، خود را به ‌عنوان یک ابرقدرت صلح‌ساز تثبیت کرد. این روند پس از میانجی‌گری میان ایران و عربستان سعودی و احیای روابط تهران - ریاض توسط چینی‌ها درست بعد از خروج آمریکا از افغانستان آغاز شده بود و سیگنال مهمی در پر کردن خلأ قدرت خاورمیانه بدون آمریکا توسط محور شرقی ایران و چین، همچنین انتقال قدرت از آتلانتیک به پاسیفیک صادر کرد. این پیام آنقدر برای کاخ سفید واضح و دردآور بود که جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا در سفر به سرزمین‌های اشغالی در فرودگاه بن گوریون گفت: آمریکا منطقه را به ایران و چین واگذار نخواهد کرد. در طول یک ماه گذشته پکن تصویر مثبتی از خود به نمایش گذاشت که در متن آن اراده معطوف به راه‌حل این ابرقدرت شرقی برای حل چالش‌ها و بحران‌های جهانی را نشان داد. در بیجینگ، همه جناح‌های فلسطینی درباره «خواسته‌های فلسطینی‌ها برای پایان دادن به جنگ» به اجماع رسیده و مهم‌ترین بخش بیانیه نهایی هم تشکیل دولتی برای «مدیریت امور مردم غزه و کرانه باختری، نظارت بر بازسازی و ایجاد شرایط برای انتخابات» بود اما ایالات متحده چه‌کار کرد؟ یک نمایش ناامیدکننده با حضور نتانیاهو، سیاستمدار جنگی به ته خط‌رسیده، در کپیتول هیل با تشویق‌های شرم‌آور نمایندگان و سناتورهای آمریکایی به راه انداخت؛
در شرایطی که کنست اسرائیل چند روز قبل از این سفر «طرح ایجاد هرگونه کشور فلسطینی» را با یک رای بالا وتو کرد این برای آمریکا یک نمایش قدرت نبود، بلکه استقبال قهرمان‌گونه از نتانیاهو فریادی واضح بود که نقش بین‌المللی ایالات متحده هم مانند نخست‌وزیر صهیونیست‌ها به پایان رسیده است. دعوت از شکست‌خورده‌ای همچون نتانیاهو، جز اثبات این گزاره ندارد که سیاست خارجی آمریکا هنوز در چنبره تل‌آویو گرفتار است. ابرقدرتی که دیپلماسی‌اش کاملا وابسته و تحت تاثیر یک دولت دیگر قرار داشته باشد دیگر ابرقدرت نخواهد بود و نقش خود را واگذار کرده. ایالات متحده در برخورد با رژیم صهیونیستی با عنصر «اجبار» روبه‌رو بوده است تا جایی که واشنگتن خود را به بهای از دست رفتن تمام اعتبار هنجاری و قدرت اخلاقی‌اش در دوران پساجنگ سرد و بی‌اعتباری خود در شورای امنیت سازمان ملل، در کنار نسل‌کشی اسرائیل در غزه سهیم و در سطح بی‌سابقه‌ای در جهان منزوی کرد. همان‌طور که نظرسنجی‌های عمومی مثل موسسه سیاست خاور نزدیک واشنگتن نشان داد، محبوبیت ایالات متحده بشدت در خاورمیانه و در اروپا اندکی کاهش یافته است، در حالی که حمایت از چین، روسیه و ایران افزایش یافته است. باتلاق روابط واشنگتن – تل‌آویو برای نخبگان آمریکایی هم دردناک است. پروفسور استفن والت، دانشمند و نظریه‌پرداز مطرح آمریکایی و واضع نظریه «رئالیسم تدافعی» چندی قبل در وبسایت نشریه تخصصی سیاست خارجی آمریکا «فارن پالیسی» نوشت: جنگ غزه روشن کرده است که تعهد آمریکا به «نظم مبتنی بر قوانین» بی‌معنی است. صراحتا سخت است باور کنیم که مقامات ایالات متحده هنوز هم می‌توانند این عبارت را آشکارا بیان کنند. والت با بیان اینکه رابطه آمریکا - اسرائیل دیگر ارزش راهبردی ندارد، نوشت: «کاری که اسرائیل می‌کند دیگر منافع استراتژیک را برای ایالات متحده به همراه ندارد. در طول جنگ سرد می‌شد استدلال کرد اسرائیل ابزاری مفید در برابر نفوذ شوروی در خاورمیانه بود اما جنگ سرد بیش از 30 سال پیش به پایان رسید و حمایت بی‌قید و شرط از اسرائیل امروز آمریکایی‌ها را امن‌تر نمی‌کند. برخی مدافعان اسرائیل اکنون ادعا می‌کنند اسرائیل سنگری قدرتمند در برابر ایران و شریک ارزشمندی در برابر تروریسم است. چیزی که آنها از ذکر آن کوتاهی می‌کنند این است که رابطه ما با اسرائیل یکی از دلایل روابط بد ایالات متحده با ایران است». چین نه تنها از سران همه گروه‌های فلسطینی برای اجماع در جهت تشکیل کشور فلسطینی دعوت به عمل آورد که تحت «دیپلماسی صلح» خود برای جنگ اوکراین پذیرای وزیر خارجه دولت زلنسکی بود. «دیمیترو کولبا» وزیر امور خارجه اوکراین هم تصمیم گرفت به همتای چینی خود در پکن بگوید کی‌یف برای مذاکره جهت پایان دادن به جنگ نیابتی ناتو با روسیه در اوکراین آماده است. رئیس‌جمهور اوکراین به نظر می‌رسد سرسختی خود را کنار گذشته است و دیمیترو کولبا را راهی چین کرد تا سیگنال عقب‌نشینی و آتش‌بس بدهد. ولودیمیر زلنسکی زمانی به این اتفاق رضایت داد که پس از سفرش به واشنگتن به عنوان میهمان ضیافت ویژه آمریکایی‌ها برای جشن سالگرد ناتو، باز هم دست خالی به کی‌یف بازگشت. کارد اوکراینی‌ها از وعده‌های ایالات متحده و ناتو به استخوان رسیده است. بر اساس نظرسنجی اخیر موسسه بین‌المللی جامعه‌شناسی کی‌یف، تعداد اوکراینی‌هایی که مایل به دادن امتیازات ارضی به مسکو در ازای صلح هستند، طی سال گذشته ۳ برابر شده است. زلنسکی شاید حالا دریافته که مشکلش را نه ایالات متحده که رقیبش جمهوری خلق چین می‌تواند حل کند.

Page Generated in 0/0108 sec