عابد اکبری: حمله به بیروت و ساعاتی پس از آن انجام حمله تروریستی در تهران و به شهادت رساندن اسماعیل هنیه در قلمرو سرزمینی ایران که یک «فعل تجاوزکارانه/act of aggression» و نقض تمامیت ارضی و حاکمیت ملی و استقلال سیاسی ایران به شمار میرود و رفتاری مغایر منشور ملل متحد و به نوعی رفتاری در آستانه جنایت تجاوز/crime of aggression به شمار میرود، رفتاری حاکی از ناکامی و شکستهای نتانیاهو و رژیم صهیونیستی در عدم دستیابی به اهدافش پس از شکست بزرگ 10 ماه پیش در 7 اکتبر ۲۰۲۳ است. از آنجا که این رژیم نمیتواند بحرانهای داخلی و بیرونی خود را حل کند با گستردهتر کردن فضای درگیری در منطقه تلاش میکند بر ناکامیهای خود سرپوش بگذارد. در روزهای گذشته کابینه جنگ رژیم صهیونیستی در هماهنگی با آمریکا این اقدامات را مصوب کرد؛ برنامههایی که هرچند با واکنشهایی حتی از سوی حامیان غربی این رژیم مواجه شده و حتی برخی کشورهای غربی و شرقی که این روزها بارها به اسرائیل نسبت به افزایش سطح تنش هشدار داده و پیامدهای این آتشافروزی رژیم را مسالهای بسیار جدی برآورد کرده بودند اما به نظر میرسد با اقدامات هماهنگ و همزمان آمریکا در عراق، در نهایت این رژیم صهیونیستی بود که همپیمانان غربی خود را مجاب به همراهی کرد.
به نظر میرسد تحولات ماههای اخیر در منطقه غرب آسیا ۲ روند متعارض را نمایان کرده است. روند اول که با توافق ایران و عربستان به نوعی آغاز شد؛ روندی که با محوریت شرق و بین بازیگران غیرغربی شکل گرفته و میتوانست و البته هنوز هم میتواند منطقه را به سوی صلح، ثبات و توسعه بیشتر سوق دهد اما روند دوم با تحولات پس از توفان الاقصی بویژه پس از حملات وحشیانه رژیم اسرائیل به غزه شروع شد که میتواند منطقه را به سمت جنگ و بیثباتی بیشتر سوق دهد. اکنون منطقه در میان این ۲ روند متعارض قرار دارد.
تجربه چند دهه مبارزه و مذاکره درباره مساله فلسطین نشان میدهد ملت فلسطین قابل نادیده گرفتن نیست و نیازمند راهحلی پایدار است که از اجماع فلسطینی بیرون آمده باشد. با توجه به نقش محوری که این مساله در شکلدهی به تحولات امنیتی غرب آسیا داشته، بدون حل آن نمیتوان این منطقه را به سمت ثبات و توسعه بیشتر سوق داد. مدیریت منازعه نیز چیزی بیش از محدودسازی و کنترل خسارت نیست و این چیزی نیست که به تقویت روند صلح، ثبات و توسعه که لازمه حل مشکلات انباشته شده اقتصادی، محیط زیستی و اجتماعی است، کمک کند. طبیعی است که انباشته شدن معضلات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی در منطقه صرفا زمینهساز انفجارهای بیشتر و بزرگتر در آینده خواهد بود و با حرکت نظم جهانی به سمت چندقطبی شدن، زمینه برای مداخله بیشتر قطبهای مختلف قدرت در غرب آسیا و تبدیل این منطقه به عرصه بازیهای ژئوپلیتیکی جهانی فراهمتر خواهد شد و مداخله بیشتر نتیجهای جز خسران برای ملتهای منطقه به دنبال نخواهد داشت.
* بازدارندگی تهدید از منطقه
بازدارندگی یکی از سازوکارهای راهبردی - تاکتیکی دولتها برای کاهش تهدید و افزایش ضریب امنیت کشور در برابر اقدامات تهاجمی دیگر دولتهاست. ایران از جمله کشورهایی است که همواره در معرض تهدید از سوی محیط پیرامونی خود قرار دارد از این رو دولتهای مختلف تلاش کردهاند با افزایش قدرت دفاعی و گسترش محیط امنیتی و افزایش ضریب بازدارندگی به واسطه ابزارهایی همچون نفوذ سیاسی - امنیتی، دیپلماسی دفاعی و افزایش توان و ظرفیت ضربه نخست و ضربه دوم، فرآیندها و ابزارهای بازدارندگی خود را بازتولید کنند.
طی سالهای اخیر به دلیل وضعیت ویژه خاورمیانه به عنوان محیط امنیتی ایران، شکلدهی به سازوکارهای بازدارندگی از سوی جمهوری اسلامی ایران اهمیت گستردهای یافت. خاورمیانه به دلیل افزایش بیثباتی، بحران، تحرک بالای گروههای تروریستی، حضور قدرتهای فرامنطقهای و شکلگیری دولتهای ضعیف اکنون در وضعیت آشوبزده قرار دارد و چنین وضعیت و روندی سببساز افزایش تهدیدهای امنیتی در محیط پیرامونی ایران شده است. در این قالب، جمهوری اسلامی ایران تلاش کرده از طریق سازوکارهای ترکیبی ضریب بازدارندگی خود را افزایش دهد.
* الزامات سیاست خارجی دولت چهاردهم
جمهوری اسلامی ایران اکنون بیشتر از هر زمانی نیازمند تداوم گفتوگو و همکاری صادقانه و سازنده برای نیل به درک مشترک از فرصتها و ظرفیتهای ملل منطقه برای ارتقای همکاریها بین یکدیگر و همزمان شناخت چالشها و موانع چنین هدفی است. مشترکات ما با کشورهای منطقه بیتردید فراوان است و میتوان ادعا کرد وزن و قوت مشترکاتمان بیشتر از نقطههای افتراق واقعی، ساختگی و تحمیلشده از بیرون است و بر این باوریم که امروز از مرحله گفتوگوهای ایرانی - عربی عبور کرده و به گفتوگوهای منطقهای وارد شدهایم و فراتر از آن، امروز در مرحله همکاریهای منطقهای قرار داریم؛ پروژهای که ضروری است دستگاه سیاست خارجی دولت چهاردهم در 4 سطح دنبال کند:
۱- روابط دوجانبه؛ در این سطح باید به دنبال بازگرداندن روابط به ریل مناسبی با بازگشایی سفارتخانهها و کنسولگریها، تشدید رفت و آمدهای دیپلماتیک، توسعه روابط اقتصادی و تقویت بُعد گردشگری باشیم.
۲- تقویت روابط منطقهای؛ باید با تقویت روابط در سطح دوجانبه فضای مساعدتری برای همکاری و همفکری در سطح منطقه ایجاد شود. حل سیاسی بحرانهای غرب آسیا از جمله در سوریه و یمن و ضرورت داشتن یک منطقه قوی برای مقابله با چالشهای نوپدید اصلی است که میتواند مورد توافق سایر بازیگران قرار گیرد.
۳- نهادسازی در منطقه؛ از یک نشست مشترک تا شکلگیری مجمع گفتوگو و در نهایت تبدیل شدن به یک سازمان منطقهای که بتواند مسائل و معضلات منطقه را دریک سطح بالاتر موردگفتوگو قرار دهد و ضمن راهحلبخشی به موضوعات بتواند ضمانت اجرایی هم ایجاد کند.
۴- تکوین امنیت دستهجمعی با اتخاذ تصمیمات منطقهای؛ باید یک عزم عمومی برای دفع تهدیداتی نظیر بیثباتی و ناامنی، رشد تروریسم، تمایل ائتلاف غرب برای گسترش سلاحهای کشتار جمعی در غرب آسیا و... شکل بگیرد تا این منطقه به جولانگاه تروریستها تبدیل نشود.