printlogo


کد خبر: 287900تاریخ: 1403/5/13 00:00
نگاهی به سریال تحسین شده «پسران» که آخرین قسمت فصل چهارم آن هفته گذشته منتشر شد
پسران قهرمان

بهراد رشوند، خبرنگار: بتازگی آخرین قسمت فصل چهارم سریال «پسران» از سرویس آمازون پخش شد، آن هم در حالی که درست یک هفته قبل، پنجمین سالگرد نمایش نخستین قسمت این مجموعه بود؛ به همین انگیزه نگاهی به این سریال محبوب و تحسین‌شده که بی‌شک از برترین آثار تلویزیونی 5 سال اخیر به شمار می‌رود، از زاویه دید مخاطبان و منتقدان داشته‌‌ام. 

آنچه در بیان واژه «ابرقهرمان» آمده، شخصی است با توانایی‌های افسانه‌ای که با به کارگیری آنها در مقابل «افراد شرور یا به اصطلاح نمایشی: ویلن» قد علم کرده و به حفاظت از شهر و مردمان عادی می‌پردازد اما در این اثر برخلاف هر آنچه این تعریف به دست می‌دهد، «ابرقهرمان» قصه، خود یک «ویلن» تمام‌عیار و شرور مطلق است؛ از صنف ابرقهرمانانی که تا پیش از این در فیلم‌ها و کمیک‌‌های تخیلی از آنها به عنوان پروتاگونیست‌های داستان یاد می‌شد، با این تفاوت که در اینجا به شکلی بی‌رحمانه، یک ابرآنتاگونیست ترسناک نمایش داده می‌شود؛ آدمک‌هایی مست و مریض و آلوده به هر کثافتی و به دور از پاکی که کیلومترها با کلام «خوب بودن» فاصله دارند؛ عروسک‌هایی با البسه‌ای نمادین که گویی نقابی به اسم «ابرقهرمان» بر رخسارشان نقش بسته تا از هویت اصلی خود در امان باشند. اینجاست که با یک جسارت ستودنی در راس هرم یک پیرنگ ساختارشکنانه همراه می‌شویم. اساسا اجتناب از اصول مرسوم و خلق موقعیتی متمایز از تعاریف موجود درباره یک ژانر شناخته‌شده، کاری بس دشوار و پیچیده است و حتی اگر با ادوات لازم، بوم بنا ذره‌ای رنگ شعارزدگی بگیرد، تمامیت نمای اثر، اگزجره و ناپسند جلوه می‌کند. از این رو، سازنده برای رهایی از بند این چشم‌انداز اغراق‌آمیز، نیازمند یک فیلمنامه پرمغز و حساب‌شده است؛ فیلمنامه‌ای از جنس جزئیات و کاشت و برداشت‌های فکرشده سریال «پسران»؛ کشت محتوایی به موازات فرم، پایه‌ریزی پرسوناژهای اصلی، استفاده از عناصر لازم برای درگیری ذهن مخاطب و جذب بیننده به واسطه جلوه‌های ویژه خیره‌کننده که از فاکتورهای مورد تمجید این مجموعه است. هنگامی که در فصل اول بلافاصله از چهره حقیقی قهرمانان پرده برداشته می‌شود، در پی آن «هیویی» (شخصیت اول قصه) با «بوچر» برخورد می‌کند؛ کاراکتری که با لحنی تند و ظاهری آشفته خود را مامور مجازات ابرقهرمانان معرفی می‌کند تا نماینده‌ای باشد برای بینندگان در مقابله با هرگونه فساد از جانب به اصطلاح «قهرمانان». در ادامه «بوچر» به همراه «هیویی» با تشکیل گروهی مخفیانه و غیررسمی موسوم به «پسران» که پیش‌تر نیز زیر نظر سازمان سیا فعالیت می‌کرد، موتور اولیه قصه را روشن می‌کنند. رویارویی بیننده با شخصیت‌های «فرنچی»، «ام.ام» و اضافه شدن «کیمیکو» و «انی / استارلایت» به آنها و از طرف دیگر معرفی گروه ابرقهرمانان با رهبری «هوم لندر». خصوصیاتی مانند نامتعادل بودن شخصیت «هوم لندر» به علت عدم مهر مادر و سایه حمایت پدر، خنده‌های هیستریک از سر خشم، شهوت توجه و طمع قدرت، افکار و امورات ماکیاولیستی «بوچر» برای رسیدن به هدفش و همچنین تبلور رگه‌هایی از نیمه سپید و آن وجهه مهربان شخصیتش، رفتار محافظه‌کارانه «هیویی» در عین حال قدرت غلبه بر ترسش و ایده‌های کارآمدش، وسواس‌ و اصول خاص «ام.ام» و گذشته تاریک شخصیت‌های دوست‌داشتنی «فرنچی» و «کیمیکو» جزئیات رفتاری خرد و کلانی است که هوشمندانه در هر قسمت، وجهه‌ای دیگر از خود را پدیدار می‌کنند و بر شخصیت‌پردازی منسجم فیلم صحه می‌گذارند. از سویی تصاویر پر زد و خورد و پلان‌های خونین و شوکه‌کننده به مدد جلوه‌های حرفه‌ای بصری، نقاط باشکوه سریال را رقم می‌زنند، سکانس‌هایی وام گرفته از سینمای کارگردانان مؤلف بویژه کوئنتین تارانتینو؛ ‌صحنه‌ها و دیالوگ‌های مجذوب‌کننده (در اینجا با چاشنی تخیل) که یادآور حس غافلگیرکننده فیلم‌های او است و همچنین مصاحبت «بیلی بوچر» با «جو کسلر» که مشخصا ادای دینی است به «باشگاه مشت‌زنی» اثر دیوید فینچر. از ویژگی‌های بامزه و جالب سریال، پارودی از کاراکترهای شناخته‌شده دنیای کمیک‌های «دی‌سی» و «مارول» است. به عنوان مثال شخصیت «هوم لندر» در واقع اشاره‌ای طنزگونه دارد به کاراکتر معروف «سوپرمن» یا «ای‌ترین» که یادآور «فلش» است. و بسیاری نمونه دیگر از جمله «مردعنکبوتی» که به صورت کوتاه و گذرا و با دید کمدی به آنها اشاره می‌شود. اگر بخواهیم از دریچه دیگری به محتوای داستان معطوف شویم‌، در آن با طعنه‌ها و کنایه‌های گاه تلویحی و اکثرا آشکارا برخورد می‌کنیم. بازی‌های رسانه‌ای برای گمراه‌سازی مردم از فجایع پیش‌آمده، دروغ‌های بی‌امان از سوی قهرمانان، صحنه‌سازی برای نجات مردم، تبلیغات زرد رسانه‌ای و... که همه و همه المان‌هایی‌ است استعاره‌ای برای انتقاد از سیاهی سیاست‌های کثیف و چرک‌آلود موجود در هر جامعه‌ای.
تقریبا می‌توان گفت در این ۴ فصل پخش شده، بازی تمام تیم بازیگران خوب و بجا بوده، بویژه ایفای نقش «هوم لندر» توسط آنتونی استار که با میمیک‌های تماشایی و نمایش اوج و حضیض پرسوناژ در موقعیت‌های مختلف، به یک شخصیت کمیکی، روح و جان سینمایی می‌بخشد و همچنین شخصیت «بیلی بوچر» با اجرای بی‌نقص کارل اوربان که با آن حرکات چشم‌ و ابرو هنگام لبخند‌های معروفش و آن لحن و لهجه منحصر به فردش، کاراکتر کمیکی «بوچر» را با جزئیات ریز و درشت و اضافه بر سازمان، به نقطه بالاتری سوق می‌دهد. البته با توجه به عمل زیبایی ارین موریارتی، بازیگر نقش استارلایت در فصل چهارم، اجرای حالات گوناگون بازیگر در واکنش به اتفاقات مختلف تصنعی‌ و غیر واقعی درآمده و به نسبت فصول گذشته در سطح پایین‌تری قرار دارد اما هنگامی که مضاف بر استارلایت، به ایفای نقش ابرقهرمانی که مامور ترور نامزد ریاست‌جمهوری است، می‌پردازد؛ اجرایی خوب و درخور توجه را به نمایش می‌گذارد.
پیرو آنچه در ابتدای مطلب گفته شد، علاوه بر سختی‌های ساخت یک اثر ساختارشکن، حفظ تداوم و دنباله‌سازی از آن نیز دشوارتر است که این سریال نه‌تنها در حفظ این دنباله موفق بوده، بلکه به یاری یک تیم نویسندگی خلاق، در هر قسمت با یک ایده جدید و جذاب، توجه تماشاگر را جلب می‌کند. قسمت چهارم از فصل 4 را به یاد آورید، لحظه بازگشت «هوم لندر» به آزمایشگاهی که در آن متولد شده و انتقام خونینش با اتفاقاتی غیرقابل پیش‌بینی و میخکوب‌کننده، صدای آسانسور در ابتدای ماجرا که بخوبی حس و حال تعلیق را به تماشاچی القا می‌کند و بازی فوق‌العاده تماشایی آنتونی استار و خنده‌های مبهوت‌کننده‌اش با چهره‌ای آمیخته با خون و ناگهان همان صدای آسانسور و اتمام قسمت چهار. اغراق نیست اگر بگویم با تدوین صحنه‌های آزمایشگاه به صورت دومینووار، شاهد یک فیلم کوتاه بی‌نظیر ولو بدون آشنایی با شخصیت «هوم لندر» بودیم، حال فکر کنید با شناخت از این شخصیت، نظاره‌گر بُعد کرداری تیره‌تری از این غول هولناک هستیم. خوشا به حال ما که به تماشایش نشستیم!
اگر تا قسمت آخر فصل 4 را تماشا کرده‌اید، مجموعه تلویزیونی «جن وی» را که اسپین آفی از همین سریال نیز به شمار می‌رود، به شما معرفی می‌کنم و اگر تا قسمت پایانی این اسپین‌آف را هم دیدید، منتظر باشید برای پنجمین و آخرین فصل از مجموعه که در صورت پیروی از همان روند روان در پایان فصل 4، بلاشک شاهد جذاب‌ترین سری از این مجموعه سریال خواهیم بودیم؛ فصلی با محوریت آخرالزمان!
تکمله، مجموعه «پسران»، اثری است نوگرا با داستانی گرم و گیرا؛ آکنده از پلان‌های روح‌نواز با رد سرخ خون و مبارزات خوش‌نما. قصه‌ای که «قهرمان» را به هیچ می‌انگارد تا با قامت ملیجکی موسوم به «ابر شارلاتان» ترجیع‌بند انحصاری خود را برای «ابر قهرمانش» بسراید. شعری مفهومی برای ما بینندگان؛ محتوایی با این پیام که «قهرمان را تنها باید در آینه جست و تمام».

Page Generated in 0/0069 sec