نوید مؤمن: مقامات فرانسوی به حضور دهها هزار نیروی امنیتی و پلیس جهت برقراری نظم و امنیت در المپیک پاریس افتخار میکنند. امانوئل مکرون و دیگر مقامات کاخ الیزه بار دیگر تلاش کردهاند خود را تبدیل به قهرمانان ذهنی و ساختگی کسانی کنند که برگزاری مسابقات ورزشی گسترده در بحبوحه جنگ غزه، جنگ اوکراین و تهدیدات تروریستی داعش و جریانهای نژادپرست را یک دستاورد بزرگ و مثالزدنی قلمداد کنند. با این حال روایتسازیهای متعدد الیزه از قدرت خود، همواره با مثالهای نقض ابطال شده است. این بار اما کار به مثالهای نقض نیز نمیکشد، زیرا فرانسویها در شکلگیری هر ۴ بحران بالقوه و بالفعلی که ادعای مواجهه با آن را دارند، نقش ایفا کردهاند.
۱- از مهم ترین معضلات امنیتی المپیک ۲۰۲۴ پاریس، احتمال عملیات تروریستی داعش در محل برگزاری مسابقات یا میادین مهم فرانسه است. سوال اصلی این است: نقش فرانسه در اعزام ۳ هزار تروریست داعشی دارای تابعیت این کشور اروپایی به غرب آسیا در بین سالهای 2014 تا 2018 میلادی و متعاقبا، ناتوانی دستگاه امنیتی این کشور از مدیریت تروریستهای تکفیری بازگشته از جنگ در سویه و عراق چگونه قابل توجیه است؟ هیچ کس از یاد نمیبرد حامیان تروریسم تکفیری در سالهای جنگ و ارعاب در سوریه و عراق، چگونه آزادانه در تمام شهرهای فرانسه تبلیغ و یارگیری میکردند. اکنون فرانسه در مقابل همان تروریستهایی قرار گرفته که روزگاری آنها را مهرههای متحرک خود و شرکایش در برهم زدن نظم منطقه غرب آسیا تلقی میکرد.
۲- دیگر معضل امنیتی جاری در فرانسه، معطوف به جریانهای افراطی و نژادپرستی است که حتی حضور حداقلی مهاجران و مسافران دیگر کشورها در خاک خود را برنتافته و خواستار خالصسازی نژادی در کشورشان هستند. بهتر است در اینجا نیز دستگاه جاسوسی داخلی فرانسه لب به اعتراف گشوده و به افکار عمومی این کشور و دنیا بگوید تروریسم مبتنی بر نژادپرستی، محصول نگاه خوشبینانه و محاسبات خطرناک پاریس در قبال بازتعریف نوفاشیسم و نونازیسم در فرانسه (با هدف واهی مدیریت این گروههای افراطی) بوده است.
۳- درباره جنگ اوکراین و سایه آن بر المپیک پاریس نیز فرانسویها به امنیت عمومی جهان بدهکار و نه طلبکار هستند. امانوئل مکرون همان سیاستمدار خامی است که نهتنها بارها مانع چینش میز مذاکرات مستقیم کییف - مسکو در راستای ایجاد صلح شد، بلکه طی ماههای اخیر حتی از احتمال اعزام نظامیان فرانسوی برای حضور مستقیم و علنی در جنگ اوکراین سخن گفت.
کار به جایی رسید که برخی اعضای ناتو و مقامات ارشد اروپایی اظهارات وی را نسنجیده و غیرعاقلانه عنوان کردند. حال چنین سیاستمدار ناپختهای از سایه جنگ اوکراین بر سر المپیک پاریس هراسان است!
۴ـ درباره جنگ غزه نیز مواضع دولت فرانسه به اندازهای آشکار است که جایی برای فرار مکرون و احزاب فرانسوی از دادگاه افکار عمومی دنیا باقی نمیگذارد. لابیهای «سوسیال - صهیونیست» و «سوسیال - محافظهکار» در پاریس دست به هر گونه اقدامی در دفاع از نسلکشی فلسطینیان مظلوم و بیدفاع زدهاند؛ از محکومیت برگزاری تظاهرات در دفاع از کودکان فلسطینی تا جرمانگاری هر گونه انتقاد از رژیم سفاک و متوحش صهیونیستی به بهانه دروغین یهودستیزی! امروز حتی یهودیان دنیا نیز از شدت عمل رژیم صهیونیستی علیه غیرنظامیان بویژه زنان و کودکان و سالخوردگان و قتلعام ۴۰ هزار فلسطینی طی ۹ ماه شگفتزدهاند و با برگزاری تظاهرات این اقدامات جنایتکارانه اسرائیل را محکوم میکنند. فرانسه همان کشوری است که در جریان جنگ غزه، دهها قرارداد همکاری تسلیحاتی و امنیتی با رژیم اشغالگر قدس به امضا رساند و توان اطلاعاتی خود در غرب آسیا را به طور مطلق در اختیار موساد و نتانیاهو قرار داد. بر هیچ کس پوشیده نیست گرای برخی مناطق غیرنظامی که بمباران آنها منجر به شهادت هزاران کودک و زن بیگناه در غزه شده، توسط فرانسویها به ارتش رژیم اشغالگر قدس داده شده است. نقش منفی فرانسویها در مذاکرات قاهره نیز بارزتر از آن است که بخواهیم شاهد مثالی در اثبات آن بیاوریم. پاریس نیز مانند واشنگتن، آتشبس دائم در غزه در برهه کنونی را به سبب شکست مطلق صهیونیستها در رسیدن به ۳ هدف خود یعنی تسلط بر نوار غزه، نابودی حماس و آزادی اسرای اسرائیلی نمیپذیرد؛ هر چند در مواضع ظاهری، ریاکارانه و منافقانه خود ناچار به ابراز ناخرسندی از استمرار نسلکشی فلسطینیان است.
۵ ـ همان گونه که مشاهده میشود، فرانسه به صورت مستقیم، در هر ۴ بحران امنیتی امروز در نظام بینالملل نقش دارد. در چنین شرایطی مستاجر جوان و جویای نام الیزه ادعای مبارزه با ناامنی و بحرانی را دارد که خود یکی از مصادر اصلی آن محسوب میشود. این پارادوکس و تناقض صرفا در غرب قابل مشاهده است و نمونه آن در کمتر جای دیگری در دنیا قابل رصد و کشف است. بهتر است مکرون و همراهانش بدانند شوی امنیت در فرانسه مانع تمرکز افکار عمومی دنیا بر وقاحت این کشور در خلق و استمرار کشتار، نسلکشی، جنگ و تروریسم در جهان امروز نمیشود. بیداری افکار عمومی جهان خصوصا غرب، به مراتب عمیقتر و سریعتر از حد تصور سیاستمداران فرانسوی و آمریکایی رخ میدهد.