گروه سیاسی: عباس عبدی از چهرههای شناختهشده جریان اصلاحات اخیرا در صفحه ایکس خود نوشته است: «با این فشاری که تندروها برای ورود به درگیری نظامی میآورند، آن هم به دولت، کمکم همه باید متوجه شوند که ماجرا چه بوده؟» این سخن عبدی در حالی که رئیس دولت چهاردهم، دکتر پزشکیان، ساعتی پس از شهادت هنیه در پیامی پیرامون ترور رئیس دفتر سیاسی حماس بهصراحت گفته بود «جمهوری اسلامی ایران در پاسداری از تمامیت ارضی و حاکمیت ملی و عزت و اعتبار خود کوتاهی نخواهد کرد و رژیم صهیونیستی بزودی نتایج اقدام بزدلانه و تروریستی خود را خواهد دید» مشخص نیست از کدام فشار گفته میشود و منظورش از ورود به درگیری نظامی چیست؟
اینجا قصد نداریم صرفا به تفسیر صحبتهای عبدی بپردازیم اما حرف او، سخن جریانی است که هربار بحث دفاع از تمامیت ارضی کشورمان پیش میآید، یا از سر نصیحت برمیآیند و دیگران را دعوت به سکوت و انفعال میکنند، یا سرفصلی سیاسی برای آن میگشایند و بحث را به وادی انحرافی میکشانند.
در همین باره کانال امتداد، رسانه حزب اتحاد ملت (شاخه سیاسی حزب منحله مشارکت) نیز سعی کرده است با ایجاد پرسشها و ابهامهایی، پاسخ سخت کشورمان به ترور شهید هنیه را به چالش بکشد. امتداد با بیان اینکه اسرائیل هنوز به طور رسمی مسؤولیت این ترور را نپذیرفته، نوشته است: «اگرچه مصاحبه تلویزیونی بنیامین نتانیاهو در کمتر از ۲۴ ساعت و کدهایی که در آن برنامه وجود داشت، تایید میکرد که این ترور کار چه کسانی است اما با این حال عدم پذیرش رسمی این ترور از سوی اسرائیل، انتقام را برای ایران در فضای بینالمللی سختتر میکند».
* دفاع از تمامیت ارضی منوط به تأیید دیگران نیست
امتداد از ناسازگاری فضای بینالمللی در شناسایی حق ایران برای خونخواهی شهید هنیه سخن میگوید و عباس عبدی مطالبه عمومی مردم ایران برای پاسخ سخت کشورمان به شرارت رژیم صهیونیستی را به فشار آنچه او تندروها مینامد، تقلیل میدهد. این امر در حالی است که در بعد بینالمللی، هم در نشست شورای امنیت تعدادی از اعضای دائم و غیردائم این شورا، ترور هنیه را محکوم کردند و هم در جلسهای که علی باقری، سرپرست وزارت امور خارجه با سفرای کشورهای خارجی داشت، بسیاری از این سفرا بر حق ایران در دفاع از تمامیت ارضی خود و پاسخ به متجاوز تاکید داشتند.
همچنین باید به صراحت گفت که اصلا بحث دفاع از تمامیت ارضی موضوعی نیست که در بند تایید یا عدم دیگران باشد. در دوران دفاعمقدس نیز شاهد بودیم که کشورمان چندین سال مورد تجاوز عراق بعثی قرار گرفت اما شورای امنیت سالها از صدور قطعنامهای که بخواهد حداقل حقوق ایران را به رسمیت بشناسد اجتناب میکرد. 31 شهریورماه سال 59 که عراق به ایران حمله کرد، شورای امنیت تا 6 روز ساکت بود و سپس ششم مهرماه 59 به صدور یک قطعنامه خنثی بسنده کرد. این شورا تا 19 ماه بعد که ایران خرمشهر را پس گرفت، حتی از لزوم به رسمیت شناختن مرزهای بینالمللی توسط طرفین خودداری میکرد. از این رو ملت ایران آموخت که باید از حق خود بدون چشمداشتی از مجامع بینالمللی چون شورای امنیت، دفاع کند.
* خونخواهی هنیه مطالبه عمومی است نه فشار یک گروه
در سوی دیگر قضیه نیز سخن از فشار تندروها به دولت برای ایجاد یک درگیری نظامی، در حالی از سوی برخی چهرههای اصلاحطلب نظیر عباس عبدی مطرح میشود که خونخواهی شهید هنیه و پاسخ سخت به ترور ناجوانمردانه او که در حریم جمهوری اسلامی انجام شد، یک مطالبه عمومی است نه فشار یک گروه خاص. پیشتر در «وطن امروز» گزارشی منتشر کردیم که مجموعه مطالعات افکارسنجی انجامشده در یک سال گذشته درباره دیدگاه افکار عمومی نسبت به عملیات توفان الاقصی حماس در مهر 1402 تا عملیات موشکی ایران در فروردین 1403 که توسط مجموعههای نظرسنجی دانشگاه تهران، صداوسیما، ایسپا و پژوهشگاه وزارت ارشاد انجام شده، گویای این واقعیت است که جامعه پس از ترور شهید اسماعیل هنیه در تهران، در وضعیت آمادگی و مطالبه پاسخ اقتدارآفرین قرار دارد و هرگونه انفعال در این زمینه خسارتهای اجتماعی و ضربه به هویت و شخصیت ایرانی را به دنبال خواهد داشت، لذا عموم مردم ایران بعد از ترور شهید هنیه در تهران، خواستار خونخواهی میهمان عزیز کشورمان هستند.
* القای وقوع جنگ و تلقین آن به جامعه توسط اصلاحطلبان
زمزمه وقوع جنگ و القای آن در صورت پاسخ ایران به اسرائیل، بحث دیگری است که این روزها از سوی برخی چهرههای شاخص اصلاحطلب و همینطور رسانههای این جریان بسیار شنیده میشود. به عنوان نمونه روزنامه «هممیهن» در شماره روز 16 مرداد خود با تیتر اصلی «اجتناب از جنگ» تحلیلی در این باره ارائه داده و سعی کرده اینطور القا کند که پاسخ ایران به ترور هنیه در تهران و نقض حاکمیت کشورمان توسط اسرائیل میتواند به یک جنگ همهجانبه تبدیل شود.
این روزنامه در همین رابطه نوشته است: «به هر میزان که تنش از سوی تهران افزایش یابد، به همان میزان اسرائیل پاسخ خواهد داد. اکنون سوال این است که آیا میتوان تشدید تنشها را که تقریبا به طور قطعی در راه است مهار کرد و جلوی یک جنگ منطقهای همهجانبه را گرفت؟ شاید مهمتر از همه این باشد که هم ایران و هم ایالات متحده بارها از طریق گفتار و عمل نشان دادهاند میخواهند از چنین سناریویی اجتناب کنند. ایران میداند اگرچه تهران و متحدانش میتوانند به منافع اسرائیل و آمریکا در خاورمیانه آسیب جدی وارد کنند اما نمیتوانند در رویارویی مستقیم با قویترین قدرتهای نظامی منطقه و جهان پیروز شوند».
همانطور که پیشتر نیز عنوان شد، هر بار که بحث برخورد سخت با غرب پیش میآید، سخن از احتمال جنگ و البته پیشبینی شکست یا ضربه خوردن ایران بیش از دشمن در جنگ، از سوی اصلاحطلبها داغ میشود! ابوالفضل زهرهوند، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس در این باره میگوید: برخی اصلاحطلبان و امثال محمدجواد ظریف میخواهند اینگونه به ذهن مردم القا کنند که جواب دادن به اسرائیل میتواند خسارتبار باشد و کشورمان را وارد جنگ کند. به همین دلیل است که حتما باید طوری به رژیم صهیونیستی جواب بدهیم که مردم متوجه شوند اگر بخواهیم دست روی دست بگذاریم، این رژیم گستاختر خواهد شد و به جنایتهایی بیشتری دست خواهد زد.
وی همچنین تصریح میکند: سناریویی که در تعیین نوع پاسخ جمهوری اسلامی به جنایت رژیم صهیونیستی طراحی میشود، باید واجد ۷ مؤلفه باشد و همین مساله، طرحریزی این سناریو را دشوارتر میکند. شکی نیست که ایران حتما پاسخی قاطع را به اسرائیل خواهد داد که البته زمان، مکان و چگونگی آن تا لحظه انجام عمل مشخص نخواهد شد ولی لازم است به گونهای جواب اسرائیل را بدهیم که عزت و هویت ایرانی احیا و سطح جدیدی از بازدارندگی برای جمهوری اسلامی در منطقه ایجاد شود.
اشاره ظهرهوند به ظریف، یادآور سخنان وزیر سابق امور خارجه کشورمان است که سال گذشته بعد از انجام عملیات توفان الاقصی، بارها از آرزوی اسرائیل برای وارد کردن ایران و حزبالله لبنان به جنگ سخن گفته بود. در تحلیل ظریف، ایران باید هرکاری انجام بدهد (یا اصلا نباید هیچ کاری انجام بدهد!) تا مبادا به جنگ با اسرائیل کشانده شود! چرا که وقوع چنین جنگی آرزوی اسرائیل است و به هیچوجه و در هیچ شرایطی ایران نباید به چنین مسالهای تن بدهد.
بحث انحرافی وقوع جنگ یا «ورود به درگیری نظامی» که اصلاحطلبان سعی میکنند با القای آن به جامعه، پاسخ سخت کشورمان به ترور شهید هنیه را تحتالشعاع قرار بدهند، نکتهای است که حتی از سوی کارشناسان غربی نیز مورد تردید قرار گرفته است. به این معنی که پاسخ ایران به خباثت رژیم صهیونیستی لزوما به معنای ورود به جنگ نیست، چنانکه ۲۶ فروردینماه امسال در پی انجام عملیات وعده صادق نیز شاهد بودیم شلیک بیش از 300 موشک و پهپاد به اسرائیل باعث جنگ نشد. از سوی دیگر برخی کارشناسان اذعان دارند عدم پاسخ مناسب به دشمن میتواند او را جریتر کند و در مقابل ارسال یک پاسخ محکم و قوی میتواند گامی در جهت دور شدن از یک جنگ تمامعیار و ایجاد بازدارندگی باشد.
* لزوم بازتعریف بازدارندگی ایران در برابر دشمن
در عمل نیز دیدیم چگونه در فضای پس از عملیات تاریخی «وعده صادق»، نوعی نظم جدید بر معادلات جنگ و صلح در منطقه و به تبع آن جهان حاکم شد. بازدارندگی آن عملیات، تا حد قابل توجهی امکان پاسخ معتبر را از رژیم صهیونیستی سلب و موجی از سردرگمی را در دشمن ایجاد کرد اما حالا که اسرائیل به دلیل فرو رفتن در باتلاقی که خود ایجاد کرده قدرت تصمیمگیری درست ندارد و با ترور شهید هنیه در داخل ایران مجددا به حریم ایران اسلامی تجاوز کرده است، باید قدرت بازدارندگی ایران بازتعریف دوباره شود.
در سالهای گذشته که ایران با سیاست صبر استراتژیک چند بار تعدی اسرائیل به منافع کشورمان در سوریه را بدون هیاهو و با کمترین سر و صدا پاسخ داد، این سیاست و صبری که ایران نشان میداد، در رسانههای معاند به معنای ترس یا عدم توانایی کشورمان در پاسخ به اسرائیل تعبیر میشد. بعدها این گمان پدید آمد که اگر ایران از همان نخستین موشکی که اسرائیل به منافع کشورمان در سوریه شلیک کرد، پاسخ محکمی به او میداد، قضیه حملات صهیونیستها به منافع کشورمان در خارج از مرزهایش در نطفه خفه میشد، چه برسد به حمله او به کنسولگری کشورمان در دمشق و همینطور ترور شهید هنیه در قلب تهران.
به هر روی وقایعی که بعد از عملیات توفان الاقصی در منطقه رخ داد و باعث شد رژیم صهیونیستی بسیاری از خط قرمزها را زیر پا بگذارد، ایران را نیز بر آن داشت تا به فراخور حال، از سیاست صبر استراتژیک خارج شود. با حمله روز 13 فروردین اسرائیل به کنسولگری کشورمان در دمشق و شهادت سردار زاهدی و یارانش، زنگهای خطر برای تغییر قواعد بازی و از بین رفتن قدرت بازدارندگی کشورمان نواخته شد. از این رو عملیات «وعده صادق» طرحریزی و اجرا شد و دیدیم که چطور در آن مقطع زمانی، اسرائیل و حامیانش در بهت فرورفتند و به اصطلاح آچمز شدند. اکنون هم که اسرائیل دوباره خط قرمز دیگری را رد کرد و میهمان رسمی کشورمان را در تهران به شهادت رساند، عدم پاسخ مناسب به این حمله میتواند در آینده باعث حوادث دیگری شود که در آن صورت امکان مدیریت سختتر خواهد بود، لذا باید گفت پاسخ ایران به ترور هنیه و خونخواهی میهمان عزیز، در تعریف قدرت بازدارندگی ایران لازم و ضروری است.
در یک نگاه کلی به نظر میرسد ترساندن مردم ایران از احتمال وقوع جنگ در صورت پاسخ قاطع کشورمان به شرارت صهیونیستها در ترور شهید هنیه، شیوه و عادت اصلاحطلبان است که به اینگونه ادبیات خو گرفتهاند. فراموش نکردهایم که پیش از انجام عملیات «وعده صادق» نیز صادق زیباکلام در خلال یک گفتوگوی تصویری گفته بود: «من معتقدم اسرائیل تکلیف حماس را که در نوار غزه روشن کرد، یکی، دو دور گوش ما را میپیچاند. سعی میکند ما را هم سر جایمان بنشاند. یک تیر چراغ برق در ایران سالم نمیگذارند! کاری که در غزه کردند با ما هم میکنند. دماری از روزگار ایران درخواهند آورد که مرغان هوا گریه کنند!»
هرچند بعد از عملیات «وعده صادق» که ایران با بیش از 300 موشک و پهپاد به سرزمینهای اشغالی حمله کرد و حیثیتی برای رژیم صهیونیستی و متحدانش باقی نگذاشت و اسرائیل نیز پاسخ مسخرهای به حمله ایران داد، زیباکلام حداقل در توئیتهای خود اندکی تغییر نظر داد اما القای وقوع جنگ و ترساندن مردم از آن، رویهای است که اصلاحطلبان همچنان آن را دنبال میکنند.