«هوشنگ، داداش، بابات یواش یواش مُرد!» را پرویز به هوشنگ گفت تا خبرِ مرگ پدرش را یواش یواش به او بدهد. به پرویز خندیدید؟ خب رویِ آب بخندید! فقط 27 سال داشتم؛ تجربهای نداشتم که! اما حالا 37 سال دارم و آنقدر روشهای گوناگون رساندنِ خبر بد را آزمودهام که بهترین روش رساندن خبرهای بد نزد من است و بس! باور نمیکنید؟ خب رویِ آب باور نکنید! الان جوری به شما یک خبر بد میدهم که نهتنها هیچچیتان نشود، بلکه قولنجِ لوزالمعدهتان هم درمان شود. به من میگویند پرویز؛ نه برگِ انگورِ پلاستیکیِ آویزان از رختآویز!
فرض کنید هوشنگ هستید. فرض کردید؟ خب! هوشنگ، فرض کن که رئیسِ شرکت دارویی Genentech هستی. یک روز صبح، از عیالت میخواهی برای شام Loko moko بپزد. عیالت میگوید که خواهرش را هم دعوت میکند تا دورهم لوکوموکو بخورند. چون خواهر خودت هم هرجا لوکوموکو میبیند، آبرویِ کُلِ خاندانت را میاندازد توی کوره، از عیال میخواهی که او را هم دعوت کند. عیال نمیپذیرد و قول میدهد که یک شب دیگر خواهرت را دعوت کند و برایش Kooftpolo بپزد که از لوکوموکو هفتبرابر خوشمزهتر است. تو هم مانند یک کانگورویِ شاد میروی شرکت.
شب که گرسنه برمیگردی، میبینی عیالت مانند عروسی که آرایشش دربرابر آرایشِ خواهرشوهرش مانند نقاشیِ «امیرشَنتیا، سهساله از دستهبیلآبادِ سفلی» است، روی مبل نشستهاست. شواهدِ روی میز روبهرویش هم نشان میدهد که یک گونی لواشکِ لقمهای را همراهِ یک تانکر چای خوردهاست! تا میخواهی چیزی بگویی، گوشیاش را ول میدهد توی صورتت و فریاد میزند: «با این خبری که امروز پخش شد، چطور رویَت شد که برگردی خانه؟!»
هراسان میگویی: «فوتوشاپ است! بازیِ کثیف رسانهای رقباست! من اصلاً جگر خیانتکردن ندارم دارلینگ!»
فریادزنان میگوید: «ایرانیها ساختندش!»
میپرسی: «فوتوشاپکارهای ایرانی عکس خیانتکردن من را ساختند؟! واه!»
بلندتر فریاد میزند: «داروی سکته مغزی ایسکمیک حاد را که Genentech تولیدکننده انحصاری آن بود ساختند، چغندر! FDA (سازمان غذاوَداروی آمریکا) هم تأییدش کرده است! برای ساخت آن دارو هم از فناوریای بهره گرفتهاند که درصورت عَرضه در بازارهای جهانی، قیمتش از محصول ما کمتر میشود!»
تو که گرسنه بودی، حالا فلکزده هم شدهای. میگویی: «حالا شدهاست دیگر... برویم سراغ شام تا لوکوموکو این خبر را بشورد و ببرد؟»
عیال میگوید: «حتماً! فقط حواست باشد غذا را تند نکنی! برنج هم نیمپز نباشد!»
هوشنگ، داداش، میبینی اگر جای آن یارو بودی، حالا چقدر فلکزدهتر میشدی؟! شکرگزار باش که فقط بابایت مُرده است!
پینوشت: 03/07/1402 رسانهها خبر تولید «آلتپلاز» (آلتلایز) در شرکت دانشبنیان «آرنا حیات دانش» را منتشر کردند. 03/05/1403 نیز خبر قرارگرفتن این دارو در مسیر صادرات و ارزآوری رسانهای شد. دستاورد این شرکت دانشبنیان توانست وارداتِ پُرچالش این دارو را که سالانه 10میلیون دلار هزینه داشت، متوقف کند.