printlogo


کد خبر: 288117تاریخ: 1403/5/18 00:00
چرا رسیدن به یک گفتمان برای دولت چهاردهم دشوار است؟
ناگفتمانی

محسن ردادی*: گفتمان دولت‌ها را می‌توان یک مفهوم مرکزی در نظر گرفت که اقدامات و سیاست‌گذاری‌ها را معنادار می‌کند. مثلا گفتمان «عدالت» به این معناست که مجموعه اقدامات دولت در جهت گسترش عدالت است، همین‌طور گفتمان‌های «سازندگی»، «اصلاحات»، «تدبیر و امید» و... . فایده گفتمان این است که نظم و هماهنگی در مجموعه عریض و طویل دولت ایجاد کرده و از طرف دیگر امکان ارزیابی و محک زدن کارنامه دولت را فراهم می‌کند. به‌علاوه، گفتمان، بدنه اجتماعی درست می‌کند و هواداران گفتمان از دولت کارگزار آن گفتمان هواداری می‌کنند. 
معمولا گفتمان است که دولت‌ها را می‌سازد نه برعکس. مثلا دولت اصلاحات نتیجه گفتمانی بود که اوایل دهه 70 شکل گرفت و خواهان اصلاح روند اداره کشور بود و به اقدامات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دولت مرحوم هاشمی انتقاد داشت. 
دولت چهاردهم نتیجه یک گفتمان نبود. مفاهیم ساخت‌یافته‌ای در کلام رئیس جمهور نبود که یک گفتمان قوی و منسجم بسازد. شاید یکی از دلایل کم بودن رأی رئیس‌جمهور همین است که در غیاب یک گفتمان، نمی‌توان بسیج اجتماعی گسترده‌ای داشت اما آیا پس از تشکیل دولت، امکان شکل دادن به گفتمان وجود دارد؟ اگر پاسخ مثبت است دولت چهاردهم با چه گفتمانی قرابت و نزدیکی بیشتری دارد؟
گفتمان دولت، دارای یک مفهوم مرکزی است که ریشه در شعارهای انتخاباتی رئیس‌جمهور دارد و خواسته‌های عده زیادی از مردم را نمایندگی می‌کند. به تدریج شعارهای انتخاباتی رئیس‌جمهور قوام می‌یابد و با صورت‌بندی آنها توسط اندیشه‌ورزان، تبدیل به یک گفتمان می‌شود که در طول حیات دولت، هویت‌بخش است و ارتباط با هواداران دولت را میسر می‌کند. 
ایده‌هایی که رئیس جمهور در طول دوره رقابت انتخاباتی مطرح کرد، چندان عمیق، نوآورانه و منسجم نبود. مثلا ایشان از یک سو بر مفاهیم نهج‌البلاغه و عدالت تأکید داشت و از سوی دیگر شعار وفاق سر می‌داد و می‌گفت ما نباید با هم دعوا داشته باشیم اما ایده عدالت‌خواهی با ایده «دعوا نکنیم» ناسازگار است. کسانی که تاریخ اسلام و حکومت امام علی علیه‌السلام را خوانده باشند یا با مفهوم و گفتمان عدالت‌طلبی آشنا باشند می‌دانند سخن گفتن از عدالت، به معنای ستیز با قدرتمندان و زورمندان جامعه است. یک عدالت‌خواه هرگز نمی‌تواند از منازعه و ستیزه پا پس بکشد و می‌داند گرفتن حق مظلومان و برپا کردن عدالت، حتما با تنش‌های اجتماعی و سیاسی همراه است. این یک نمونه از ناهماهنگی در شعارها و ایده‌های رئیس‌جمهور است و موارد بیشتری هم می‌توان پیدا کرد. نتیجه اینکه تبدیل شدن این ایده‌ها به یک گفتمان، به  دشواری امکان‌پذیر است و نیازمند تقلای اندیشه‌ورزانه از سوی اتاق‌های فکر پشتیبان ایشان است تا این ناسازگاری‌ها پالوده شود و ایده‌ای مرکزی شکل بگیرد. پس از دست یافتن به این ایده مرکزی می‌توان انتظار داشت گفتمان دولت چهاردهم متولد شود. 
ممکن است برخی بگویند دولت چهاردهم ادامه‌دهنده گفتمان برخی دولت‌های سابق است. مثلا منتقدان ایشان معتقدند دولت جدید، دولت سوم روحانی است. در مقابل، دوستان ایشان بر این باورند این دولت، دولت سوم خاتمی است. شواهد و اظهارات صریح رئیس دولت نشان می‌دهد هر دو گروه بر خطا هستند. آقای پزشکیان به صراحت خود را از دولت آقای روحانی و مشی ایشان مبرا دانسته است، بنابراین نمی‌توان ایشان را ادامه‌دهنده گفتمان دولت روحانی تلقی کرد. از سوی دیگر، آقای پزشکیان در روزهای انتخابات بر 2 مطلب تأکید داشت: اول اینکه من حزبی نیستم و دوم اینکه کارها را باید به کارشناسان سپرد. این دو موضوع، بیشتر با گفتمان دولت آقای هاشمی تناسب دارد تا دولت آقای خاتمی. دولت سازندگی بر ارجحیت تخصص بر تعهد تأکید داشت، بنابراین تکنوکرات‌ها و دیوان‌سالاران حرفه‌ای را به عنوان کارگزاران ارشد دولت به کار گرفت. مرحوم هاشمی بر سیاست‌زدایی و دوری از رفتارهای حزبی تأکید داشت و در سخنرانی معرفی دولت اول خود در مجلس، خود را تنها فرد سیاسی دولت دانست و تصریح کرد سایر اعضای کابینه از میان مدیران حرفه‌ای غیرحزبی و غیرسیاسی انتخاب شده‌اند، بنابراین شعارهای رئیس دولت چهاردهم با گفتمان دولت مرحوم هاشمی نزدیکی بیشتری دارد؛ هرچند مشی رفتاری آقای پزشکیان در مردم‌داری و عدالت‌خواهی با رئیس دولت سازندگی متفاوت است.
به صورت خلاصه، دولت چهاردهم برآمده از یک گفتمان نیست و لازم است گفتمان دولت چهاردهم پس از تشکیل، برساخته شود. با توجه به ناسازگاری‌های معنایی و سطحی بودن شعارها و بیان‌هایی که در طول دوره رقابت ابراز شده، رسیدن به یک گفتمان برای دولت چهاردهم دشوار و پیچیده است. خوشبختانه اندیشوران حامی دولت پرشمارند و این حاصل ارتباط خوب دکتر پزشکیان با دانشگاه و طبقه متوسط است. این ظرفیت می‌تواند برای ساختن یک گفتمان پرقدرت برای دولت به کار گرفته شود. در این صورت چه دال‌هایی برای مفصل‌بندی، باید مورد توجه قرار گیرد؟
به نظر می‌رسد «وفاق اجتماعی» می‌تواند به عنوان گفتمان بالقوه دولت جدید در نظر گرفته شود. در سال‌های اخیر شکاف‌های فرهنگی و اجتماعی باعث شده جامعه تبدیل به گروه‌های دور از هم شود. دولت چهاردهم می‌تواند با گفتمان وفاق اجتماعی این شکاف‌ها را ترمیم کند و جامعه‌ای منسجم‌تر بسازد. دلیل این پیشنهاد این است که اولا برای هر برنامه اقتصادی و سیاسی نیازمند یک همبستگی اجتماعی قوی هستیم، بنابراین اولویت دولت می‌تواند همین موضوع باشد. دوم اینکه رئیس دولت در همین مدت کوتاه نشان داده در گفت‌وگو با مردم توانمند است و زبان و رفتار متواضعانه و ساده‌زیستانه ایشان برای بسیاری از مردم و گروه‌های حاشیه‌ای دلنشین است. از این ظرفیت برای ایجاد نزدیکی بین گروه‌های اجتماعی و اصلاح اجتماعی می‌توان بهره برد. 
رسیدن به وفاق اجتماعی لوازمی دارد و مهم‌تر از همه این است که دولت با برجسته کردن اشتراک‌ها، شکاف‌های اجتماعی و هویتی را کاهش دهد. مواردی مثل دین، وطن‌دوستی، اسطوره‌های تاریخی و محیط زیست، ارزش‌های مشترک بین اغلب گروه‌های اجتماعی و فرهنگی است و می‌تواند باعث نزدیکی میان این گروه‌ها شود. در مقابل مواردی همچون قومیت‌گرایی، قائل شدن امتیازهای مذهبی به بهانه تبعیض مثبت، شخصی دانستن موضوع حجاب و مواردی از این دست، حساسیت‌برانگیز است و می‌تواند شکاف‌های اجتماعی و فرهنگی را عمیق‌تر کند. هر چند گروه‌های سیاسی تندرو حامی دولت تلاش می‌کنند دولت را وادار به اظهارنظر و اقدام در این موارد کنند اما باید توجه داشت که پرداختن به این موضوع‌های اختلاف‌برانگیز، جامعه را دچار چندپارگی می‌کند.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی *

Page Generated in 0/0057 sec