دکتر ابوالفضل اقبالی: این روزها یکی از اتفاقات مهم در سطح اخبار جهان، رقابتهای ورزشی المپیک پاریس است. رویداد بزرگی که کشورهای جهان را هر ۴ سال یک بار در عرصههای مختلف ورزشی گرد هم میآورد. حضور ورزشکاران کشورمان در این رقابتها نیز باعث تورم اخبار مرتبط با این رویداد در رسانههای داخلی شده است. یکی از موضوعاتی که هفته گذشته کانون توجه رسانهها و شبکههای اجتماعی قرار گرفت، موضوع پیروزی بانوی تکواندوکار کشورمان ناهید کیانی در برابر کیمیا علیزاده، نماینده کشور بلغارستان و صعود او به فینال المپیک برای نخستین بار در تاریخ ورزش بانوان بود. صرفنظر از مناقشات و دیدگاههای مطرحشده درباره این رقابت و تقابل ناهید کیانی و کیمیا علیزاده، نوشتار حاضر قصد دارد از منظری گفتمانی به موضوع ورزش قهرمانی بانوان و حضور دختران ایرانی در میادین ورزشی بینالمللی بپردازد.
نسبت میان ما و غرب قبل از آنکه در قالب منازعات سیاسی و نظامی بروز و ظهور یابد، ریشههای عمیقتر از جنس فلسفه، الهیات و تاریخ دارد. به عبارتی مناقشات سیاسی و دیپلماتیک امروز میان جمهوری اسلامی و آمریکا و اروپا، امتداد عینی ۲ نگاه متفاوت به انسان و حیات اجتماعی اوست. لذا تقلیل چالش ما و غرب به تحریمها و تهدیدها و استراتژی مواجهه با آن، سطحینگری و عدم شناخت صحیح میدان است. ما در سطحی فراتر درگیر یک نزاع تمدنی و تاریخی با غرب هستیم که امروز سطوح و لایههای مختلفی پیدا کرده است.
یکی از مهمترین سطوح درگیری تمدنی ما و غرب، عرصه جنسیت و زنان است که به دلیل ماهیت گفتمانی آن در ساحت «تصویر» و «بازنمایی» ظهور جدی یافته است. امروز غرب با نگاهی عمیق و راهبردی به میدان منازعه تمدنی با اسلام و انقلاب اسلامی، به درستی و کاملا هوشمندانه صحنههای درگیری مختلفی را طراحی و مدیریت میکند که یکی از آن صحنهها، تصویر زن در اسلام و ایران است. او به درستی فهمیده که حذف اسلام و معنویت سیاسی در جهان امروز به تخریب چهره زن در اسلام و انقلاب اسلامی پیوند خورده است، لذا از هر تلاشی برای ارائه چهرهای خشن، ماقبل تمدن، ظالمانه و محدودکننده از اسلام و جمهوری اسلامی در نسبت با زنان دریغ نمیکند.
به عبارت واضحتر، غرب در تلاش است به افکار عمومی دنیا اینطور بگوید که زنان در ایران شهروندان درجه ۲ بوده و فاقد حقوق انسانی و فرصتهای اجتماعی برای رشد و توسعه فردی خود هستند. آنها غالبا تحت انقیاد و ستم مردسالاری فرهنگی قرار داشته و رعایت حجاب برای آنان مانع پیشرفتهای حرفهای در فضای اجتماعی شده است.
شاید بتوان ادعا کرد این لایه درگیری که من تعبیر «نزاع گفتمانی بر سر تصویر زن» برای آن به کار میبرم از تمام مناقشات سیاسی، اقتصادی و نظامی میان ما و کشورهای غربی مهمتر و استراتژیکتر است، زیرا مرکز ثقل این نزاع در سپهر عمومی و میان جامعه ما و غرب تعریف میشود و فراتر از درگیری میان دولتها و سیاستمداران است؛ امری که امروز تحت عنوان دیپلماسی عمومی به ادبیات غالب در مطالعات و روابط بینالملل تبدیل شده است. ما برای غلبه و توفیق در این صحنه درگیری تاریخی و تمدنی، ناگزیر از تسخیر قلب و ذهن ملتها و مردم جهان هستیم، نه مذاکره با سیاستمداران و حاکمان. ورزش قهرمانی بانوان یکی از مهمترین عرصههایی است که ما میتوانیم در آن به رقابت تمدنی خود با غرب بپردازیم و ذهن و دل مردم جهان را نسبت به تصویر مخدوش زن مسلمان ایرانی روشن کنیم. اینکه بانوی ورزشکار ما با رعایت موازین شرعی و اسلامی از جمله حجاب و نیز التزام به خانواده و مادری، پیشرفت حرفهای خود را در منظر صدها دوربین و میلیونها تماشاگر به نمایش میگذارد، بهترین فرصت برای بازسازی گفتمان اسلامی - ایرانی در عرصه رقابت بر سر تصویر زن است. شاید بتوان گفت علت اصلی دیدگاه متفاوت مقام معظم رهبری مدظلهالعالی نسبت به ورزش قهرمانی بانوان و حضور زنان در رقابتهای ورزشی بینالمللی با سایر مراجع و علمای سنتی جامعه ما در همین نکته نهفته است که ایشان نگاه گفتمانی و تمدنی به این موضوع داشته و اهمیت آن را بالاتر از ساحت یک حکم فردی قلمداد میکنند. تعابیری که ایشان درباره این موضوع دارند کاملا گویای چنین رویکردی است: «شما ببینید، دخترهای ما میروند در میدانهای ورزشی، قهرمان میشوند، طلا میگیرند با حجاب اسلامی؛ کدام تبلیغ برای حجاب بهتر از این است؟ تعدادی از این خانمها آمدند آن طلاهایشان را به بنده اهدا کردند. من البته برمیگردانم به خودشان که نگه دارند اما واقعا من افتخار میکنم به اینجور خانمها. در یک میدان بینالمللی که میلیونها انسان از پشت دوربینها دارند میبینند، این دختر ایرانی میرود آنجا، مدال طلا را میگیرد، پرچم کشورش را بالا میبرد و آن وقت با حجاب ایستاده؛ تبلیغی برای حجاب بهتر از این، بیشتر از این؟» (بیانات در دیدار اقشار مختلف بانوان 14/10/1401). «ورزشکار ایرانی با رفتار خودش میتواند پیروزی فنی را با پیروزی ارزشی همراه کند. نکته اساسی این است؛ یعنی شما وقتی که مثلا در فلان مسابقه پیروز شدید، پیروزی فنی به دست آوردهاید اما همین پیروزی فنی را میتوانید توأم کنید با یک پیروزی ارزشی و اخلاقی، مثل ورزش جوانمردانه، مثل همین کارهایی که این خانمهای ورزشکار ما انجام میدهند؛ یعنی حفظ حجاب اسلامی و رعایت حدود اسلامی و اعتماد به نفسی که نشان میدهند. این یک پیروزی خیلی بزرگی است؛ این از آن پیروزی فنی اگر مهمتر نباشد، کمتر نیست». (بیانات در دیدار دستاندرکاران دومین کنگره ملی شهدای ورزشکار 20/6/1401). «تشکر میکنم از بانوان ورزشکار؛ از آن بانویی که با حجاب کامل، پرچم این دوره از ورزشهای آسیایی را حمل کرد و در مقابل یک دنیا هویت و شخصیت زن ایرانی را نشان داد. تشکر میکنم از آن بانوی ورزشکاری که هنگام اهدای مدال، حاضر نشد با مرد نامحرم دست بدهد؛ او دستش را دراز کرد، این بانو دست نداد. اینها خیلی اهمیت دارد؛ اهمیت این حاشیهها از خود ورزش کمتر نیست، [بلکه] شاید بیشتر است. تشکر میکنم از آن بانویی که با کودک نوزاد خودش، در آغوش، رفت روی سکو و مدالش را گرفت؛ این یک حرکت نمادین است؛ این در دنیا به معنای احترام گذاشتن زن به نقش خانواده و نقش مادری است» (بیانات در دیدار قهرمانان ورزشی و مدالآوران بازیهای آسیایی و پارا آسیایی 1/9/1402). در پایان باید اشارهای هم به موضوع حواشی رقابت ناهید کیانی و کیمیا علیزاده کنم. خیلی از چهرهها و شخصیتها پس از این رقابت، مبادرت به دلسوزی برای کیمیا علیزاده تکواندوکار ایرانی پناهنده به خارج از کشور کرده و درباره ضرورت بازگرداندن او به کشور سخن گفتند. باید گفت اگرچه کشور ایران متعلق به تمام ایرانیان است و کسی مانع ورود ایرانیان مهاجر به کشور نبوده و نیست اما نباید تاریخ را نیز وارونه روایت کرد. کیمیا علیزاده خودش اقدام به ترک وطن کرد آن هم در شرایطی که عزیزکرده مردم و مسؤولان این کشور بود و از انواع حمایتهای مادی و معنوی برخوردار بود اما انتخاب کرد که به وطن خویش پشت کند و نه تنها کشور را ترک کرد بلکه تمام تلاش خود را برای مبارزه و تحریم جامعه و مردم ایران به کار بست. لذا قرار نیست ما درپی بازگرداندن او به وطن باشیم بلکه خود او باید برای بازگشتن به وطن تصمیم گرفته و اشتباهات خویش را جبران کند.