printlogo


کد خبر: 290245تاریخ: 1403/5/23 00:00
دیدگاه
اربعین و «الهیات خدمت»

حجت‎الاسلام حبیب‌الله بابایی: نظام ارتباطی «زائر ـ خادم» در اربعین، 2 عنصر کلیدی در مطالعات اجتماعی جهان اسلام را پیش روی ما قرار می‌دهد: عنصر «زیارت»، و عنصر «خدمت». آنچه در این یادداشت کوتاه به آن اشاره می‌کنم موضوع «خدمت» در اربعین و ابعاد انسانی و جهانی آن در وضعیت کنونی دنیای اسلام است. تعبیر «الهیات خدمت» 
(theology of service) پیش از این در الهیات مسیحی مخصوصا در کلیسای کاتولیک در نسبت با خدا (خدمت به خدا) و خلق (خدمت به خلق) مطرح بوده است. در ادبیات جدید نیز موضوع «خدمت» را می‌توان در اخلاق کاربردی (در تعریف «حرفه» به‌مثابه شغلی که «آرمان خدمت» داشته باشد) و در معنویت‌شناسی و معنویت‌های نوظهور (داعیه‌ اخلاق اجتماعی در معنویت‌گرایی جدید و وجود نوعی ارضای اخلاقی در آن) دنبال کرد.
اما «الهیات خدمت» در تفکر اسلامی را می‌توان هم در خدمت به خدا (قو علی خدمتک جوارحی)، هم در خدمت به دین، و هم در خدمت به انسان؛ مثل خدمت به امام (المواظبه علی خدمه الامام)، خدمت به پدر و مادر (در دعای 24 صحیفه سجادیه)، خدمت به عالم (احق الناس بالخدمه العالم)، خدمت به برادران دینی (اشرف العباده خدمتک اخوانک المومنین) و خدمت به میهمان و... جست‌وجو کرد و به لحاظ نظری نیز نسبت بین «خدمت و معنویت» (اقتضائات و کارکردهای معنوی خدمت)، «خدمت و عزت» (اینکه خدمت نه به ذلت بلکه به عزت فرد می‌انجامد) «خدمت و عدالت» (اینکه خدمت مناسبات عادلانه و برابری‌های اجتماعی را موجب می‌شود) را تحلیل کرد، لیکن آنچه من در این نوشته کوتاه بدان اشاره می‌کنم رابطه بین «خدمت و همبستگی» در فرهنگ اربعین و آورده‌های اجتماعی و احیانا تمدنی آن است.
نظام ارزشی «خدمت» در اربعین، اولا برخوردار از «خلوص خدمت» است (یعنی خدمت در برابر خدمت نیست، بلکه خدمت برای عشق است)، ثانیا خدمت به همه است (همه فارغ از دسته‌بندی‌های فرهنگی، قومی و حتی مذهبی مشمول خدمت هستند) و ثالثا خدمت همه‌جانبه است  و همه زندگی خادم، حتی سایه شخص خادم (خدمت سایه) از جمله نذر و نذورات فرد خادم و در خدمت زوار قرار می‌گیرد.
بر خلاف آنچه در تاریخ خدمت تبشیری‌ها در مسیحیت بوده که خدمت در آن راهی بوده است برای توسعه استعمار غرب، خدمت در اربعین امری معنوی، اخلاقی و انسانی است که جامعه اربعینی را به خوشه‌ای از نیکی‌های متراکم و بلکه «خیر بزرگ جهانی» بدل می‌کند و آن را به آستانه‌های تمدن نزدیک‌تر می‌کند (تأمل کنید در آیه « مَثَلُ الَّذینَ یُنْفقُونَ أَمْوَالَهُمْ فی سَبیل‌الله کَمَثَل حَبَّهٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابلَ فی کُل سُنْبُلَهٍ مائهُ حَبَّه وَاللَّهُ یُضَاعفُ لمَنْ یَشَاءُ»). این خوشه‌های انباشته از نیکی‌ و خیر که همه خیر بودن آن را به زبان فطرت فهم و درک می‌کنند (اساسا زبان خدمت زبان فطرت است)، نوعی از یگانگی و توحید اجتماعی را ایجاد می‌کند و این بار به جای آنکه تقریب مذاهب و یا گفت‌وگوی بین‌الادیان در سالن‌های تشریفات معطل بماند، در موکب‌های حسینی توسعه می‌یابد.
بدین‌سان به نظر می‌رسد اگر الگوی «خدمت» و الهیات پشتیبان آن را بتوان به یک نظریه یا به یک مدل ارتباطی در مناسبات انسانی و اسلامی تبدیل کرد، می‌توان زمینه را برای تحول اخلاقی و ترقی تمدنی در میان مسلمانان از بالکان تا بنگال و از شرق تا غرب فراهم کرد و افق‌های جدیدی را فراروی انسان معاصر  بازگشود. در این میان به نظر ضرورت دارد نخبگان و کنشگران تمدنی در جهان اسلام نسبت به سرمایه‌های تمدنی در جهان اسلام (مانند حج و اربعین) بیش از پیش اعتنا بورزند و نسبت به سرمایه‌های تمدنی دنیای اسلام به هوش باشند که آنها در حصار دولت‌های عراق و عربستان نماند و تصمیم درباره اکنون و آینده‌ این سرمایه‌ها نیز نه به دست سیاستمداران، بلکه به دست عالمان و دانشمندان دنیای اسلام تعریف و تعیین شود.

Page Generated in 0/0064 sec