printlogo


کد خبر: 290313تاریخ: 1403/5/25 00:00
نگاهی به آثار مرحوم سیدضیاءالدین دری که نقش مهمی در تبیین تاریخ معاصر ایران داشت
علیه خودباختگی

گروه فرهنگ و هنر: بدون شک سیدضیاءالدین دری را باید یکی از سرشناس‌ترین و موثرترین فیلمسازان سینما و تلویزیون نامید؛ هنرمندی که با آثارش نقش و سهم بسیار مهمی در تبیین و روشنگری تاریخ معاصر ایران ایفا کرده است؛ از مجموعه «کیف انگلیسی» گرفته تا «کلاه پهلوی» که  به جرأت می‌توان این ۲ مجموعه نمایشی را از لحاظ محتوایی جزو آثار ممتاز و کم‌نظیر حوزه سریال‌سازی دانست.
یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های تاثیرگذار در این آثار در کنار دانش و تخصص، دغدمندی فیلمساز پیرامون اینگونه موضوعات است، به ‌گونه‌ای که دری در ساخت سریال کلاه پهلوی از کتابی به همین نام که در ابتدای دهه 60 توسط خودش نگارش شده بود، اقتباس کرده است و این نشان می‌دهد تبیین و روشنگری پیرامون تاریخ معاصر جزو مهم‌ترین اولویت‌های این هنرمند بوده است؛ سینماگری که در 65 سالگی، در اوج پختگی از میان ما رفت.
سیدضیاءالدین دری ۲۹ تیر ۱۳۳۲ در تهران، محله نواب، چهارراه سالار به دنیا آمد. در یک خانه چهاراتاقی و زیرزمین که آب‌انبار آنجا بود با یک حیاط‌خلوت که پشت خانه بود. خانه پدرش شمالی ساخته شده بود و یک حیاط ۲۰۰ متری داشت. خودش درباره خانواده‌اش می‌گوید: من بعد از ۲ خواهر به دنیا آمدم.  مادرم ۲ پسر را از دست می‌دهد، یکی سقط می‌شود و یکی بعد از به دنیا آمدن فوت می‌شود و بعد خواهران من به دنیا می‌آیند. در واقع من نخستین فرزند ذکور بودم که ماندم. بعد از من هم برادری به دنیا آمد به ‌نام سیدقوام‌الدین و یک خواهر و برادر دوقلو دارم، سیدمحمد و فاطمه‌سادات و ۲ خواهرم اکرم‌سادات و اعظم‌سادات هستند که بزرگ‌تر از من هستند.
پدرش سواد ابتدایی داشت و تا ششم ابتدایی خوانده بود و اصالتا ساوه‌ای بود که از سال ۱۳۱۶ به تهران آمده بود. مدتی در محضر کار می‌کرد، بعد هم کارمند دخانیات و سال ۱۳۲۲ رئیس اداره انحصار تریاک شد.
سیدضیاءالدین تحصیلات خود را در مدرسه طاهری اسلامی سپری کرد و به گفته خودش از آمادگی تا 11 دبیرستان در همین مدرسه خواند. وی درباره این دوره از زندگی‌اش گفته بود: کلاس‌های فراوانی داشت. با خواهرانم می‌رفتم. از آنجا رفتم مدرسه اسلامی و از آنجا به بعد شدیم محصل. مدرسه من اسلامی بود و معلم‌های ما روحانی بودند. پس از پایان تحصیل دبیرستان در ۱۳۵۴ برای تحصیل به انگلیس رفت و در آنجا رشته علوم ارتباطات خواند. آنگونه که خودش گفته بود: ۸۰ واحد خواندم، بعد باید می‌رفتم آمریکا، چون می‌خواستم سینما بخوانم. دانشگاه به من نمی‌توانست واحد بدهد، من واحدهای نظری را گذرانده بودم، باید واحدهای عملی را می‌گذراندم برای سینما و فیلمسازی، به همین علت تا قبل از اینکه بروم آمریکا، مجبور بودم چندین واحد علوم ارتباطات را بگذرانم. وقتی خواستم بروم، بحران ایران و آمریکا شروع شد و به ما ویزا ندادند، در حالی که من ترانسفر دانشگاه آمریکایی بودم به بوستون؛ یعنی از دانشگاه آمریکایی جنوب انگلیس داشتم ترانسفر می‌شدم؛ یعنی من دانشجوی دانشگاه آمریکایی بودم اما به من ویزا ندادند بروم بوستون و در شعبه اصلی که یکی از دانشگاه‌های معتبر بود سینما بخوانم اما هزینه‌های دانشجویی را تایید نمی‌کردند، پدرم می‌گفت ما چطور برای تو پول بفرستیم و من بازگشتم.
او از دوران دبیرستان به هنر و نمایش علاقه داشت و در همان دوران تئاترهایی در مدرسه برگزار می‌کرد تا اینکه به گفته خودش بشدت به علی شریعتی متمایل و یکی از پاهای ثابت سخنرانی‌های حسینیه ارشاد می‌شود. خودش در این باره گفته بود: تحت تأثیر صحبت‌های دکتر شریعتی نمایشنامه‌ای نوشتم با عنوان «رگبار در عاشورا» که در کاخ مرکزی جوانان که  اعضای آن همه باید دانشجو می‌بودند، نمایشی را اجرا کردیم که برای نخستین‌بار مکان تئاتر کاخ جوانان برای عاشورا باز بود.
دری پس از بازگشت از انگلیس در عرصه هنر فعال شد و شروع فعالیت خود در سینما را با دستیاری کارگردان فیلم «گرداب» به کارگردانی حسین دوانی در سال ۱۳۶۱ شروع کرد و بعد فعالیت هنری خود را با تلویزیون آغاز کرد و با کارگردانی فیلم سینمایی «صاعقه» در سال ۱۳۶۳ به جمع کارگردانان سینما پیوست؛ ملودرامی خانوادگی با درونمایه زیاده‌خواهی که در نهایت به فاجعه‌ای دردناک ختم می‌شود. فیلم درباره زن و شوهر جوانی به نام حسن و آذر است که بلندپروازی‌های زن، شوهر را به رشوه‌خواری واداشته و سرانجام نیز به سکته قلبی حسن و مرگ وی ختم می‌شود.
فیلم «صاعقه» تا حدودی با فیلم‌های خانوادگی هم‌دوره خود تفاوت داشت و از ساختار حرفه‌ای‌تری برخوردار بود اما چندان عامه‌پسند نبود. به همین خاطر نیز شکست سختی در گیشه خورد و سازنده اثر را به مدت ۱۱ سال از سینما دور کرد. دری در این فاصله زمانی برای ساخت فیلم «لژیون» دورخیز کرد که آن هم با شکست مواجه شد و سرانجام خوبی پیدا نکرد. این فیلم در سال‌های اولیه دهه ۷۰ جلوی دوربین رفت اما پس از مدت کوتاهی در مرحله فیلمبرداری متوقف شد. پس از گذشت چند سال با مساعدت بنیاد فارابی، فیلمبرداری بخش‌های باقیمانده کار انجام شد و در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد.
دری در نیمه دهه ۸۰ بار دیگر به سینما بازگشت و ۲ فیلم «عشق ممنوع» و «من و دبورا» را در لبنان جلوی دوربین برد که هیچ‌یک از آنها در نوبت اکران عمومی قرار نگرفتند.
این کارگردان آثاری همچون «دیدار در غبار»، «باد و شقایق»، «صاعقه»، «لژیون»، «در سرزمینی دیگر» و «سینما سینماست» را جلوی دوربین برد. بعدها اما به ساخت سریال‌های تلویزیونی رو آورد و سال  ۱۳۶۹ سریال «کمند خاطرات» را کارگردانی کرد.  
مشهورترین کارهای دری اما ۲ مجموعه «کیف انگلیسی» و «کلاه پهلوی» بودند که «کیف انگلیسی» سال ۱۳۷۸ ساخته شد که داستان آن در دوران موسوم به دهه طلایی آزادی اتفاق می‌افتد و زندگی شخصیت‌های سیاستمدار و روشنفکری در این دوران را به تصویر می‌کشد. علی مصفا، لیلا حاتمی، محمدرضا شریفی‌نیا، سیروس گرجستانی، فرهاد اصلانی، صبا کمالی، قطب‌الدین صادقی، ‌ فاطمه نوری و حسام نواب‌صفوی بازیگران این مجموعه بودند و این سریال را می‌توان از موفق‌ترین برنامه‌های تلویزیونی دهه ۸۰ دانست که مورد توجه هر ۲ طیف مخاطبان خاص و عام قرار گرفت.
سریال «کلاه پهلوی» اما مجموعه‌ای بود که سال ۹۲-۱۳۹۱ از شبکه یک سیما روی آنتن رفت و پخش آن موافقان و مخالفان بسیاری داشت. سریال درباره زندگی «فرخ باستانی» جوانی ایرانی از طبقه فقیر جامعه  بود که پس از تحصیل در مدرسه دارالفنون تهران، برای ادامه تحصیل به پاریس می‌رود که در روزهای پس از جنگ اول جهانی شرایط سختی دارد. این وضعیت فشار زیادی به فرخ می‌آورد و او در بین این حوادث با دختری ایرانی ـ فرانسوی به نام «بلانش» آشنا می‌شود که از پدری فرانسوی و مادری ایرانی متولد شده‌ است که با او ازدواج می‌کند و موفق می‌شود عنوان منشی‌گری «حسن تقی‌زاده» سفیر وقت ایران در پاریس را در فاصله سال‌های ۱۹۳۳ تا ۱۹۳۴ میلادی به دست آورد. تقی‌زاده هنگام بازگشت فرخ باستانی به ایران در نامه‌ای خطاب به «علی‌اصغر حکمت» وزیر فرهنگ و معارف توصیه می‌کند از فرخ در دستگاه حکومت استفاده کند. حکمت نیز به «محمود جم» وزیر داخله توصیه فرخ را می‌کند و به این ترتیب فرخ باستانی، فرماندار یک شهرستان کوچک کویری با نام «سامان» می‌شود. فرخ پس از حضور در آن شهرستان به مرور اقدام به تخریب بافت سنتی شهر و جایگزین کردن آن با خیابانی مدرن و مغازه‌هایی جدید می‌کند. حضور همسر فرانسوی او در آن شهر کوچک و مذهبی نیز به مرور باعث بروز تغییراتی در شهر می‌شود. امین حیایی، ‌ مریلا زارعی، ‌ محمدرضا شریفی‌نیا، شقایق فراهانی، داریوش فرهنگ و... بازیگران این مجموعه را تشکیل می‌دادند. دری اما سال‌های اخیر درگیر ساخت سریال تاریخی دیگری با عنوان «سردار سنجرخان» شد که قرار بود در شبکه استانی کردستان تولید شود. بخش وسیعی از کارهای این سریال را انجام داده بود که با مرگ او تکلیف این سریال تاریخی هم که می‌توانست یکی از آثار موفق کارنامه او به حساب بیاید، نامشخص ‌ماند.
این کارگردان سال ۱۳۹۷ به دلیل عارضه کبدی در بیمارستان تهران بستری و برای پیوند کبد به بیمارستان شیراز منتقل شد و عمل پیوند کبد را با موفقیت پشت سر گذاشت اما بهبودی کامل نیافت و ۲۶ مرداد در بیمارستان صدرای شیراز چشم از جهان فروبست و پیکرش در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.

Page Generated in 0/0106 sec