printlogo


کد خبر: 290387تاریخ: 1403/5/28 00:00
یادداشت
مدال بی‌وطنی

حامد سرلکی: چراغ‌های استادیوم اختتامیه بازی‌های المپیک تابستانی پاریس یکی پس از دیگری خاموش شد و این دوره از بازی‌هایی که اساساً ریشه در تمدن یونان باستان دارد نیز به اتمام رسید.1 دوره‌ای که با پدیده‌های جدیدی دنیا را مواجه کرد؛ از افتتاحیه پرحاشیه و ضدمسیحیت گرفته تا وضعیت حضور ورزشکاران تراجنسیتی و همچنین حضور پرتعداد ورزشکاران مهاجرت کرده؛ چه در وضعیت «تغییر ملیت داده» و چه در غالب «تیم پناهندگان». المپیکی که با تمام حواشی خود، مسائل مهمی پیرامون موضوع «وطن» و «مهاجرت» را به عنوان سوژه‌های فکری به علاقه‌مندان مباحث جامعه‌شناسی تقدیم کرد. یادآور می‌شود در المپیک ریو 2016 نخستین مدال المپیکی «تیم پناهندگان» توسط اعضای آن دشت شد.2
بسیاری بر این باورند اساساً پدیده «بی‌وطنی»/«جهان‌وطنی» را باید از جمله تحفه‌های انگاره‌های «پست‌مدرنیسم» دانست، با این وجود برخی دیگر از اندیشمندان مکتب لیبرالیسم آن را یک رویکرد عملی نسبت به گزاره‌های چپ سیاسی می‌دانند و برخی دیگر از صاحبنظران حوزه جامعه‌شناسی، آن را ناشی از «پیامدهای عصر فناوری» معرفی کرده‌اند اما وضعیتی که ما در المپیک 2024 پاریس مشاهده کردیم، ملغمه‌‌ای از تمام داده‌های مذکور بود. اساساً گویی فرهنگ «وطن‌خواهی» یا «شهروندی خاک به شکل قهری» مفهومی بوده که با شیطنت‌های نظام فکری غرب به یک ابزار سیاسی در بزنگاهی غیرسیاسی تبدیل شده است، لذا شعار غیرسیاسی بودن ورزش و نیز باز‌ی‌های المپیک با رفتارهای سلیقه‌ای کمیته اجرایی، آن هم درباره کشورهای معترض به وضعیت فعلی جهان و نیز جوامع شرقی، رویکرد متفاوتی را دنبال کرده است. به نوعی المپیک به صحنه سیاسی و تئاترگونه‌ای تبدیل شده که کارگردانان آن به واسطه پدیده «بی‌وطنی» سعی در برجسته کردن هویت بازتولیدشده سه‌گانه‌ «جامعه توسعه‌یافته»، «جامعه در حال توسعه» و «جامعه عقب‌مانده» داشته‌اند.
بسیاری از پدیده‌های حاصل از جهان امروزی، بیشتر  پیامد بحران‌های زنجیره‌ای هستند، به طور مثال در موضوع بی‌وطنی (آن هم از نوع غیرارادی)، شرایط بحران در حوزه سلامت، جنگ و امنیت، بحران‌های زیست‌محیطی و مواردی از این دست، باعث کوچ جمعیت انسانی از منطقه مذکور شده است؛ به طور مثال در بحران سوریه (از سال 2012) تا سال‌های گذشته، سیر کوچ شهروندان سوری به کشورهای مختلف به یک بمب مهاجرتی تبدیل شد، همچنین در موضوع حضور طالبان در افغانستان، یا بحران امنیتی در اریتره، غنا، سودان و دیگر کشورهای آفریقایی، پدیده بی‌وطنی و مهاجرت موضوعی بوده که اساساً از اختیارات شهروند خارج است. البته این موضوع با تولد فرزندان بی‌وطن نیز همراه است. به استناد اسناد رسمی نهادهای بین‌المللی و گزارش منتشر شده در سال 1394، در هر 10 دقیقه یک کودک بی‌وطن به دنیا می‌آید.3 این تعداد کودک بی‌وطن در دهه اخیر، جهان  وطن‌مند و مرزکشی شده را در وضعیت نامشخصی قرار داده و پیش‌بینی‌ می‌شود حتی بر تعداد حاضران در تیم پناهندگان المپیک 2028 لس‌آنجلس افزوده شود. یادآور می‌شود تیم پناهندگان در بازی‌های المپیک تابستانی ۲۰۲۴ با ۳۶ ورزشکار در ۱۲ رشته ورزشی حضور داشت. این ورزشکاران از ۱۱ کشور مختلف به عنوان نماینده تیم المپیک پناهندگان در المپیک پاریس شرکت کردند.4
اما در برابر وضعیت غیرارادی بی‌وطنی که حاصل تحمیل بسیاری از شرایط سخت برای ادامه حیات در کشور اولیه (به طور مثال یک کشور جنگ‌زده) است، در نمونه دیگر یعنی «تولد در زمره بی‌وطنان»، نوعی از وضعیت «ارادی» را شاهدیم؛ وضعیتی که ورزشکار به واسطه پیشنهادات وسوسه‌انگیز مالی، از موطن خود جدا شده و به کشور ثانویه مهاجرت می‌کند. در این نوع از کنش‌ورزی، شهروند بی‌وطن، با وجود امتیازات اجتماعی و مالی، زیر پرچم کشور غیرموطن حضور خواهد داشت. درباره موضوع ارادی  تبدیل به شهروند بی‌وطن‌شدن و حضور در تیمی جز تیم‌ ملی  موطن شخصی خود، نظرها و انگاره‌های مختلفی مطرح  است. به طور مثال بسیاری «حق مهاجرت» و «حق انتخاب محل زندگی» را جزو حقوق اساسی بشر عنوان کرده و راه را برای تغییر ملیت باز می‌گذارند، کمااینکه در عمده کشورها منع قانونی پیرامون این تغییر ملیت وجود ندارد اما در مقابل این ایده، مخالفان معتقدند در مورد مذکور، ورزشکار مذکور حق و حقوق مربوط به جمهور و عموم مردم را پایمال کرده است. به طور مثال ورزشکار تبعه کشور ثانویه با وجود استفاده از ظرفیت‌های معنوی و مادی کشور موطن خود، به آن پشت کرده و به نوعی ثمره هزینه‌های ملی و اجتماعی را نثار کشور و ملت دیگری می‌کند. 
نمونه مذکور در میان افکار عمومی داخلی ایران به وفور مشاهده شده است. رویارویی ورزشکاران ایرانی با ورزشکاران سابقا ایرانی نشان می‌دهد بسیاری از رسانه‌های غربی با انگشت‌گذاری بر عواطف غلیظ ایرانیان سعی دارند رجحان اول را پررنگ‌تر کنند، حال آنکه از ایده مخالفان تغییر تابعیت نیز راه گریزی نیست. در موضوع «فرزندپنداری» ورزشکاران تغییر تابعیت داده هیچ شکی نیست، به نوعی آنان در عمق فرهنگی و ریشه‌ای خود، یک ایرانی هستند اما آیا آنان نیز در باور خود وطن را «مادر» خود به همان اصطلاح رایج «مام میهن» و موارد اینچنینی می‌پندارند؟ آیا این رابطه علت و معلولی تنها باید در یک وضعیت یک طرفه قرار بگیرد؟ تاریخ به ما ثابت کرده بسیاری از چهره‌های ورزشی، هنری و فرهنگی و... تنها به واسطه سرمایه اجتماعی است که حیات و ممات دارند. به نوعی مرگ چهره‌ها با پیوند خوردن آنان با گمنامی و نامحبوبی رقم می‌خورد. در میان فرهنگ عمومی ایرانیان، ورزشکاران بسیاری آمده و گاه حتی سبد غنی از مدال‌های رنگارنگ داشتند اما پشت کردن آنان به مردم به مثابه «هموطنان خود»، آنان را نه به سال، بلکه کمتر از سال و به ماه از یادها به خیال نسیان سپرد. 
با این وجود سرمایه‌گذاری‌های معنوی جهان نو و کشورهای صاحب نهادهای بین‌المللی از این پدیده به بهانه حمایت از حقوق بشر پشتیبانی می‌کنند، زیرا اساساً مفهومی چون «استعمار» تغییر وضعیت داده و به بندکشیدن ستارگان و نخبگان به بهای «بی‌وطنی» تبدیل به یک ابزار قانون‌مند شده تا از این راه سرمایه‌های انسانی کشورهای در حال توسعه را به تاراج ببرند. 
------------------------------------------
پی‌نوشت‌:
1- تاریخ‌نگارانی که شروع بازی‌های المپیک یونانیان معروف به المپیک باستان را ۷۷۶ سال قبل از میلاد اعلام کرده‌اند، بر این باورند محل برگزاری این بازی‎ها در دشت المپیا در منطقه آلیس، 30 کیلومتری بندر کاتاکونو در ساحل شمال غربی پلوپونز در یونان است. بر همین اساس باستان‌شناسان اروپایی از اوایل قرن نوزدهم از بقایای دشت المپیا بازدید کردند تا با اکتشافات خود، درباره تاریخ پیدایی المپیک به کاوش بپردازند(خبرگزاری مهر/ افسانه پیدایش المپیک از دوره باستان تا عصر نوین).
2- «سیندی نگامبا» با دست یافتن به مدال برنز رقابت‌های مشت‌زنی زنان در المپیک ریو، موفق شد نخستین‌ مدال تاریخ تیم پناهندگان را به دست آورد. نگامبا در کامرون به دنیا آمده و در ١١ سالگی در بریتانیا پناهنده شده است. نگامبای ٢٥ ساله تبدیل به نخستین عضو تیم تاریخ پناهندگان شد که در یک رویداد المپیکی، برنده مدال می‌شود. آنچه در اطلاعات این ورزشکار منتشر شده، دلیل پناهندگی وی گرایش جنسی او است. 
3- کمیساریای عالی آوارگان و پناهجویان سازمان ملل متحد در گزارشی که 13 آبان 1394 منتشر شد، اذعان کرد هر ۱۰ دقیقه یک کودک بی‌وطن متولد می‌شود. در این گزارش آمده است قوانین شهروندی تبعیض‌آمیز و مناقشه‌های خشونت‌بار را که موجب شده میلیون‌ها خانواده در سراسر جهان آواره شوند، عامل عمده چنین پدیده‌ای می‌داند و می‌گوید کودکان بی‌وطن در حالی بزرگ می‌شوند که در برابر بهره‌کشی، مواد مخدر، ناامیدی و آوارگی دائمی بسیار آسیب می‌بینند.
4- در المپیک ۲۰۲۴ پاریس، تعداد اعضای کاروان پناهندگان با یک جهش مجدد، به ۳۶ نفر رسید و علاوه بر ورزشکارانی از کشورهای جنگ‌زده آفریقایی، ۱۴ ایرانی، ۵ سوریه‌ای، ۵ افغانستانی، ۲ کوبایی و یک ونزوئلایی را نیز در خود داشت. بررسی کارنامه این ورزشکاران غیرآفریقایی، می‌تواند بخوبی نشان ‌دهد هدف دست‌اندرکاران کمیته بین‌المللی المپیک از تشکیل کاروان پناهندگان، بیش از آنکه بر جنبه‌های ورزشی متمرکز باشد، بر جنبه‌های تبلیغاتی حضور آنها در المپیک تکیه کرده است.

Page Generated in 0/0059 sec