printlogo


کد خبر: 290488تاریخ: 1403/5/30 00:00
جستاری پیرامون وضعیت سخنوری مسعود پزشکیان
ضعف رتوریک یا گپ خودمانی؟

حامد سرلکی: بسیاری از ما چه در عرصه‌های عمومی و چه حوزه‌های تخصصی به مفهوم «بلاغت و فن سخنوری» و استفاده صحیح از کلمات و عبارات و در نهایت انتقال صحیح مضمون برخورده‌ایم؛ موضوعی که وقتی در بسترهای مهم‌تر بدرستی عرضه شود، قاعدتا اثرات بسیار مطلوبی ایجاد خواهد کرد؛ این در حالی است که وضعیت مغایر با آن قطعا به آسیب‌هایی ختم خواهد شد که گاه سرنوشت یک ملت را تغییر می‌دهد.
 به نوعی ریشه‌ای بودن مفهوم بلاغت یا «رتوریک» در انتقال صحیح اهداف به واسطه زبان و ادبیات هر ملتی یکی از ابزارهای اصلی سیاستمداران است. ریشه این تفکر نه در عصر معاصر، بلکه در «عصر باستان» و در میان نوشته‌های ارسطو، فیلسوف یونانی نیز به چشم می‌خورد. مجموعه‌ای معنایی، استفاده صحیح از کلمات و ادای آنان (انتقال مناسب)، فرآیندی است که در میانه‌ فن انشانویسی و ادبیات ایستاده و وقتی در حوزه سیاست و سیاست‌ورزی وارد می‌شود، گاه توانایی ایجاد معجزه‌هایی را دارد که موتور مولد جامعه را روشن کند و در این میان حق و حقوقی را که ملت‌ها بر دولت‌ها داشته‌اند به بهترین شکل پاسبانی کند. از همین رو ارسطو، خطابه و خطابه‌خوانی را قوه ذهنی ارزیابی شیوه‌های اقناعی موجود در هر موقعیتی تعریف می‌کند1 و قدرت مشاهده و یافتن درست‌ترین شیوه‌های اقناع را لازمه موفقیت خطیب می‌شمارد. حال آنکه خطیب مدنظر ما از جایگاه سخنرانی بالاتر و در کسوت یک «رئیس‌جمهور» خود را نمایان کند، بالطبع خسارات حاصل از نابلدی فرد در امر رتوریک بیشتر از آنکه آثار مستقیم بر سخنران داشته باشد، بازتابی خسارت‌بار در جامعه ایجاد خواهد کرد.
با تمام این تفاسیر وقتی به موارد داخلی فن بلاغت در کشورمان رجوع و آن را در نمونه عینی‌تر آن یعنی رئیس‌جمهور نهم ارزیابی می‌کنیم شاید آن وجه از اصولی که از زمان ارسطو تا امروز درباره آیین سخنوری، سخندانی و سخنرانی به دست ما رسیده در یک شمای کلی کمتر محقق شده است. در این جستار سعی بر آن است که میان «ضعف سخنرانی» یا «گفت‌‌وگوی خودمانی»، انگاره‌های تئوریک مشخصی را استخراج کنیم. 
در ابتدای هفته اخیر و در روز شنبه، زمانی که مسعود پزشکیان، نهمین رئیس‌جمهوری اسلامی ایران پا به صحن مجلس شورای اسلامی گذاشت، عموم مخاطبان این مراسم، درکی ازپیش‌تعیین‌شده در ذهن‌شان بازتولید کردند. اینکه آیا رئیس‌جمهور با همان وضعیتی که در جمع مدیران ستادی خود (اولین سخنرانی پس از پیروزی در انتخابات) حاضر شد و خطابه ناقصی را خواند، قرار است در صحن خانه ملت حضور یابد؟ شاید در نگاه اول عبور پزشکیان از متن‌خوانی و ارتباط‌گیری صمیمی با اعضای ستاد خود (یا طرفداران مردمی‌اش) آن هم در مراسم غیررسمی پس از پیروزی انتخابات یک امتیاز مقطعی بود و رها کردن خطابه از پیش نوشته‌شده‌، نوعی «صمیمیت»، «خاص» یا «بدیع» بودن را نشان می‌داد اما رفته رفته تکرار این رویه در جلسات مهم و اثرگذار و بازنشر وسیع آن در میان افکار عمومی، «صمیمیت» را بدل به یک «ضعف» کرد.
در نمونه عینی‌تر این بدسلیقگی، می‌توان به حضور رئیس‌جمهور در حسینیه امام خمینی(ره)  در روز تنفیذ حکم اشاره کرد؛ موضوعی که با تکرار رها ساختن متن ازپیش‌ نوشته‌شده و ورود به ساحت بداهه‌گویی غیرمتنی (که خطیب بدون متن و با اشراف و آگاهی کامل بر مساله ادبیات، شبه متنی را به مخاطب القا می‌کند) نتیجه قابل توجهی را به بار نیاورد، جز آنکه شاید آیات و روایاتی را که رئیس‌جمهور پیش‌تر بر آن مسلط بوده نیز از حافظه‌اش پاک کرد. این در حالی بود که با بازخوانی تاریخ در دوره‌های مختلف ریاست جمهوری ایران شاهد آن بودیم که رؤسای جمهور پیشین همواره سعی داشتند بهترین خطابه خود را در مراسم تنفیذ ارائه دهند و به نوعی آیینه تمام‌نما از دولت آینده خود را در خطابه مشهور مراسم تنفیذ به گوش مردم و جهانیان برسانند. فارغ از موضوع عدم تسلط بر متن‌ نوشته‌شده، کم‌حوصلگی پزشکیان برای ادای عبارات و کلمات این پرسش را در اذهان عمومی مطرح ساخته که «چرا رئیس‌جمهور باید در مهم‌ترین بزنگاه و مقطع سیاسی فعالیتش دچار کم‌حوصلگی باشد؟» تزریق غیرعادی «صمیمیت تصنعی» در جلسات کاملا رسمی، جز تنزل دادن جایگاه شخص سخنران، برای میهمانان توهین و برای صاحبان آن جلسه یک تشکیک بزرگ به بار می‌آورد؛ شاید ریشه این نوع از کم‌حوصلگی به باور برخی کارشناسان، «سن رئیس‌‎جمهور» است اما این بهانه با مطالعه نمونه‌های داخلی و خارجی باطل خواهد شد و برعکس این گزاره، سن بالای سیاستمداران به آنان پختگی و طمأنینه و در نهایت اشراف بر سخنرانی را عرضه می‌کند.
اما این موضوع تنها به مراسم تنفیذ و بعدتر تحلیف معطوف نبود. عدم مطالعه و تسلط بر متن‌ها از سویی و ضعف در ارتباط‌گیری با مخاطبان از سوی دیگر، وضعیتی بوده که در جلسه معرفی کابینه به مجلس نیز مشاهده شد. شاید از منظر کلی، حضور مشاوران حوزه‌های مختلف برای نگارش متن‌های راهبردی یک شکل از امر سیاست‌ورزی در عصر معاصر است و در بسیاری از نقاط مختلف جهان این موضوع «ازپیش‌حل‌شده» تعبیر می‌شود اما «آیا اساسا مشاوران نباید نسبت به توانمندی سخنران آگاهی داشته باشند و آیا سخنران نباید نسبت به زحمات تیم مشاوران خود واقف باشد؟» 
شاید آخرین نسل از سیاستمداران جهان که بدون استفاده از مشاوران دست به قلم برده و متن‌های سخنرانی‌های مهم و تأثیر‌گذاری را در تاریخ ثبت کرده‌اند، در زمان حال به ندرت حضور دارند اما کسی در عصر فعلی نه با حضور مشاوران متن‌نویس مشکلی داشته نه با استفاده از قوه مشاوره، مساله اصلی عدم درک جایگاهی است که سخنران در آن حضور دارد. به نوعی وقتی سرنوشت ملت‌ها در دست سیاستمداران است، این وضع از ارائه و این حجم از اعوجاج کلامی تا چه حدی جای توجیه دارد؟ وضعیتی که در سخنرانی اخیر رئیس‌جمهور به اوج خود رسیده بود به نحوی که - سخنرانی نیمه کاره (بدون ورود به موضوع دفاع از وزرا)، حرف‌های تکراری، دایره لغات محدودتر، استفاده از استعاره و کلام تشبیهی  زائد و در نهایت عدم انسجام جمله‌بندی‌ها - وضعیت ناامیدکننده‌ای را به مخاطبان القا کرد. لذا در این وضعیت رئیس‌جمهور و مشاوران ایشان باید به عمق اهمیت موضوع «رتوریک» و تأثیر‌گذاری آن در عرصه داخلی و خارجی پی ببرند و این فرآیند مشوش را از نو اصلاح کنند. البته اگر سیاسی‌کاری و استاندارد دوگانه برخی رسانه‌ها در قبال رئیس‌جمهور شهید (در دوره حضور و سخنرانی ایشان) و امروز رئیس‌جمهور فعلی اجازه دهد و اشکالات آشکار رئیس‌جمهور در سخنرانی به «گفت‌وگوی خودمانی» و «حمایت‌های کاذب» بدل نشود.
-----------------------------
پی نوشت
1- دیکسون، پیتر، (1389)، خطابه، ترجمه حسن افشار. تهران: نشر مرکز

Page Generated in 0/0065 sec