زهره فلاحزاده: استقلالیها برای اینکه تیمشان از قهرمانی دور بماند، نیازی به حاشیه ساختن توسط تیمهای حریف ندارند؛ آنها آنقدر در «خودزنی» استادند که هر روز میتوانند یک بحران برای تیم خودشان درست کنند.
به گذشته نهچندان دور میرویم، جایی که وینفرد شفر، سرمربی آلمانی آبیها با یک تیم فوقالعاده در آستانه قهرمانی بود اما معاون وقت استقلال مدام با او درگیر بود و علاقهای به همکاری با وی نداشت که در نهایت هم منجر به اخراج شفر شد. تیمی که میتوانست به قهرمانی برسد با حواشی درونتیمی از هم پاشید و باشگاه فدای یک شخص شد.
جلوتر میرویم، جایی که آندرآ استراماچونی یکی از بهترین تیمهای سالهای اخیر را در اختیار داشت که بازیهای تماشاگرپسند و امیدوارکنندهای را به نمایش میگذاشت اما با پرداخت نکردن مطالبات و بهانه دست این مربی دادن، کاری کردند که مرد ایتالیایی هنوز به نیمفصل نرسیده تیم را رها کند و برود و فصلی که همگان شانس اول قهرمانی را برای تیم استراماچونی قائل بودند، دود و در آسمان محو شود!
فصلی دیگر محمود فکری، بازیکن سالهای دور این تیم به عنوان سرمربی انتخاب شد اما او آنقدر رقیب داخلی داشت که هرگز نتوانست با وجود صدرنشینی آرامش داشته باشد. هر چند صحبتها و بهانههای او هم خستهکننده شده بود اما آنقدر مورد حمله خود استقلالیها قرار گرفت که حتی یکی از مدافعان آن فصل استقلال هم طی یک مصاحبه اعلام کرد از عمد مقابل تیم سپاهان بد بازی کردیم تا فکری اخراج شود! استقلال آن بازی را باخت و فکری هم رفتنی شد! یک قهرمانی دیگر هم با کارشکنی و اختلاف بینتیمی از دست استقلال پر زد و رفت.
فرهاد مجیدی که جانشین استراماچونی در نیمفصل دوم شده بود، به دلیل اختلافی که بین او و احمد سعادتمند، مدیرعامل وقت تیم به وجود آمده بود - این اختلاف در آستانه فینال جام حذفی به اوج رسید - تیم درست تمرین نکرد و در فینال جام حذفی در مشهد به مصاف تراکتور رفت؛ استقلال جام حذفی را از دست داد تا باز هم یک کاپ قهرمانی که در مشت آنها بود به راحتی هر چه تمامتر از دست برود.
به فصل گذشته میرویم، جایی که علی خطیر به یکباره به عنوان مدیرعامل استقلال انتخاب میشود؛ درست موقعی که تیم سرمربی دارد و تمام هماهنگیها از بین رفته است و باید از نو در کنار مدیرعامل جدید به فکر پیاده کردن برنامههای خود باشد. فوتبالیها از اختلاف بین خطیر و جواد نکونام بخوبی اطلاع دارند و میدانند درگیریهای بین این ۲ چه بحرانهایی برای تیم ساخت؛ از لجبازی گرفته تا نخریدن بازیکنانی که میتوانستند دست سرمربی را برای بازسازی یک تیم معمولی باز کنند؛ اختلاف شدیدی که حتی به رسانهها هم کشیده شد و اخبار کذب علیه سرمربی منتشر شد که نشان از تنها یک اختلافنظر نبود، بلکه بیشتر خبر از دشمنی میداد. علی خطیر هرگز نتوانست در نقل و انتقالات اتفاق مهمی را رقم بزند. از قرارداد عجیب بلانکو که تا همین حالا هم مشکل ثبت در سال دوم را دارد و این بازیکن پس از یک ماه آمدن به ایران در فصل گذشته توانست بالاخره قراردادش را ثبت کند تا تلاش خود نکونام برای جذب جلالالدین ماشاریپوف، ستاره ازبکستان. خطیر شاید مصاحبه علیه نکونام نکرد اما اطرافیان او مدام در رادیو و تلویزیون مصاحبه میکردند و حتی رسانههای نزدیک به آنها هم به طرز عجیبی اخبار حاشیهای درون باشگاه را منتشر میکردند و به سرمربی میتاختند. اختلاف و درگیری به قدری بود که باید یکی از این ۲ نفر (مدیر یا سرمربی) از استقلال میرفت و ماندن هر ۲ امکانپذیر نبود. با روی کار آمدن مالک جدید، مدیر وقت به دلایلی از استقلال اخراج شد تا شاید تیم در هفتههای پایانی یک نفس راحت بکشد اما تیمی که خوب بسته نشده و خسته از بحرانهای داخلی بود، در 3 هفته پایانی کم آورد و قهرمانی را به رقیب واگذار کرد. استقلال اگر فصل گذشته درگیر اختلاف و جنگ نبود، شاید به راحتی میتوانست در میان مدعیانی که رخ قهرمان را هم نشان نداده بودند، جام لیگ را بالای سر ببرد.
به حال بازگردیم. استقلال فصل بیستوچهارم را برخلاف سالهای اخیر خوب شروع کرد؛ از نقل و انتقالاتی که با جمعی از بازیکنان موثر بسته شد تا همدلی و اتحاد بین مدیر و سرمربی که شکل گرفته است اما در حالی که همگان گمان میکردند شرایط این فصل بسیار خوب پیش میرود، مصاحبههای عجیبی از خود استقلالیها انجام شد، آن هم از طرف اشخاصی که سرمربی خواستار حضور آنها در تیم بود و برای آمدنشان مدتها حوصله به خرج داده بود. یکی از افرادی که خیلی زود رنگش را عوض کرد و علیه جواد نکونام حرفهای عجیبی زد، آتیلا حجازی، فرزند مرحوم ناصر حجازی بود. او که اواخر فصل گذشته با تصمیم نکونام به عنوان سرپرست استقلال انتخاب شد، به دلیل نداشتن مجوز لازم نتوانست روی نیمکت بنشیند اما نکونام اصرار داشت او همچنان کنار تیم بماند. با وجود تلاشهای فراوان اما مجوز حجازی صادر نشد و با وجود اینکه او اصرار داشت کنار استقلال بماند ولی ایمان عالمی، پیشکسوت این تیم به عنوان سرپرست جدید انتخاب شد. درست زمانی که استقلال در دیدار سخت اول خود به پیروزی رسید، آتیلا حجازی مصاحبهای با یک رسانه که سردبیرش فصل گذشته معاون علی خطیر در استقلال بود، انجام داد. او نکونام را به رمالی متهم کرد و از نحوه مربیگری او ایراداتی گرفت. همین مصاحبه کافی بود تا آرامش استقلال از بین برود. البته سوالی که پیش میآید این است که حل نشدن مشکل حضور او روی نیمکت چه ارتباطی با نکونام داشته که اینچنین مقابل سرمربی گارد گرفته است؟ فردی که خیلی زود سرمربی تیم را فروخته، چگونه میتوانسته فردی امین نزد او بماند؟ آتیلا حجازی تا پیش از اینکه توسط نکونام پایش به باشگاه باز شود، کجای فوتبال در سالهای اخیر بوده است؟
اما این تنها حجازی نبود که برای تیم نکونام حاشیه ساخت. مهدی هاشمینسب هم که نتوانست با استقلال قراردادش را امضا کند، نکونام را تهدید کرده است اگر حرفی نزند ناگفتههایش را بازگو میکند. مربی فصل گذشته استقلال که به گفته خودش قصد نداشته مصاحبه کند، درست پس از این مصاحبه در شبکه اجتماعی (کلاب هاوس) حاضر میشود و ابتدا میگوید نکونام اصرار داشته که وی در تیم بماند و امسال هم در خدمت استقلال باشد اما خود او علاقهای به ماندن نداشته است. با اصرار سرمربی، او به باشگاه میرود و به گفته خودش قصد داشته رقم بالایی بگوید که مدیران نتوانند با وی قرارداد ببندند. به گفته هاشمینسب، او به باشگاه پیشنهاد ۶ میلیارد تومان میدهد. باشگاه ابتدا پاسخ مربی استقلال را نمیدهد که موجب ناراحتی او میشود و سپس روی 4.5 میلیارد تومان توافق میکنند اما باز خبری از انعقاد قرارداد نمیشود، ولی نکته عجیب این است که هاشمینسب این مشکل را از نکونام میبیند. این در حالی است که سرمربی استقلال بارها با وی تماس گرفته و خواستار حضور او بوده است اما سوالی که پیش میآید این است: اگر مهدی هاشمینسب قصد ادامه دادن با استقلال را نداشته، چرا به باشگاه رفته است؟ اگر او رقم بالا پیشنهاد داده که مدیران نپذیرند، چرا ناراحت از تماس نگرفتن آنها شده است؟ آن چیزی که از گفتههای هاشمینسب مشخص شد این بود که نکونام اصرار داشته او در تیم بماند اما بر سر رقم قرارداد با مدیران هنوز تکلیفش مشخص نیست. حالا اینکه چرا این مربی نکونام را درگیر اختلافات خود با مدیران کرده، سوالی است که خود او باید پاسخ دهد.
اما استقلالیها اگر بخواهند این فصل هم درگیر چنین اختلافاتی باشند و با مصاحبههای جنجالی خود حاشیه ایجاد کنند، باید در انتظار از دست رفتن یک قهرمانی دیگر باشند.
آبیها برای اینکه رقیبشان را به قهرمانی برسانند، کافی است بین خودشان جنگی راه بیندازند و کودتا کنند، آنگاه رقیب با خیالی آسوده و دور از حاشیه به جامی دیگر میرسد. چند قهرمانی در این سالها با خودزنی آبیها تقدیم پرسپولیس شد؟!
کاش درس عبرتی باشد و سهمخواهی از این تیم دور شود.