printlogo


کد خبر: 290539تاریخ: 1403/6/1 00:00
همه چیز درباره «یادگار جنوب»؛ فیلم پرفروش غیرکمدی سال
تریلر اجتماعی یا ملودرام نامتعارف!

گروه فرهنگ و هنر: اکران فیلم  «یادگار جنوب» در شبکه نمایش خانگی فرصت مناسبی است تا زوایای متفاوت این فیلم اجتماعی و درام عاشقانه را از میزان فروش تا محتوا و حواشی مورد بررسی قرار داد. در این گزارش نکات مهم و برجسته پیرامون این فیلم مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.  فیلم «یادگار جنوب» در جشنواره چهل‌ویکم فیلم فجر، در 10 رشته نامزد سیمرغ شد. در نهایت سیمرغ بهترین طراحی لباس، بهترین صدابرداری و بهترین صداگذاری به این فیلم رسید. همچنین پژمان جمشیدی هم برای بازی در «یادگار جنوب» برنده دیپلم افتخار شد که البته به دلیل شرایط موجود جامعه، آن سال در اختتامیه شرکت نکرد و جایزه‌اش را نگرفت. فیلم «یادگار جنوب» از چهارشنبه 22 تیرماه اکران خود را در سینماهای سراسر کشور آغاز کرد و توانست در همان روزهای ابتدایی نمایش خود با جذب بیش از 28 هزار مخاطب به فروش 2 میلیارد و 100 میلیون تومان دست یابد. یکی از نقدهایی که به فیلم وارد است به تنوع مضامین فیلم و چرخش مدام میان یک فیلم عاشقانه نامتعارف و یک تریلر اجتماعی مربوط می‌شود که نوعی سردرگمی به ساختار روایی فیلم داده است.
«یادگار جنوب» با 10 میلیارد تومان فروش در مدت 40 روز نمایش (از 22 تیرماه)، در رتبه نهمین فیلم پرفروش سال و چهارمین فیلم غیرکمدی 1403 بعد از «مست عشق»، «بیبدن» و «آسمان غرب» قرار می‌گیرد. حضور بازیگران متنوع و محبوب از جمله مهم‌ترین دلایل این میزان فروش است به نحوی که حتی برای نقش‌های فرعی نیز بازیگران مهم و ستاره‌ای انتخاب شده است به گونه‌ای که یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های «یادگار جنوب» انتخاب درست بازیگران و موفقیت آنها در باورپذیر کردن نقش است. الناز شاکردوست، سحر دولتشاهی، پژمان جمشیدی و صابر ابر سعی کرده‌اند با پذیرش چالشی جدید، بازی متفاوتی به نمایش بگذارند و وحید رهبانی هم با این فیلم اتفاق مهمی را در کارنامه‌اش رقم ‌زده است. سحر دولتشاهی در این فیلم نقش زنی جنوبی به نام حرا را بازی کرده و برای رسیدن به این نقش ظاهرش را تغییر داده است، وی با وجود حضور کوتاه اما نقش موثری در جذابیت فیلم داشته است.
* ژانر پرطرفدار ملودرام و فیلم‌های اجتماعی
با وجود اینکه در حال حاضر گونه تضمین شده گیشه، ژانر کمدی است اما همچنان ملودرام‌های عاشقانه از انتخاب‌های ازلی و ابدی مخاطبان سینما بوده و هست و مختص ایران و سینمای ایران هم نیست و در همه جای جهان، ملودرام‌های عاشقانه پرطرفدار و پرفروش می‌شوند. داستان فیلم درباره عشق یک دختر و پسر است و ازدواج آنها، در حالی که دختر در کماست و ازدواج آنها باعث می‌شود شرایط پیچیده‌ای رخ دهد. سوژه ازدواج با فردی که در کماست علاوه بر جدید بودن، حاشیه‌هایی نیز برای فیلم به وجود آورده بود به نحوی که حسین دوماری، کارگردان فیلم در این باره می‌گوید: «در مورد ازدواج با کسی که در کماست، وقتی از مراجع تقلید سوال شده یعنی به هر حال دغدغه یک نفر بوده است اما اینکه از واقعیت محض بوده باشد، خیر». پدرام پورامیری دیگر کارگردان فیلم درباره تم داستان گفته است: «عشق و انتقام و نفرت همیشه در کنار هم بوده و جدا از هم نبوده‌اند. ما فقط شکل وقایع را عوض کردیم و در آن دست بردیم».
* گروه بازیگران محبوب و مشهور
ترکیب جدید زوج وحید رهبانی و الناز شاکردوست و استفاده از نقش‌های مکمل و حضور چهره‌هایی چون پژمان جمشیدی و سحر دولتشاهی، باعث شده وزن بازیگری این فیلم از اهمیت زیادی برخوردار و برای تماشای مخاطب کنجکاوبرانگیز باشد اما این تمام ماجرا نیست و قدرت و کیفیت بازیگری فیلم نیز از امتیازات آن محسوب می‌شود. بخش مهمی از پیچیدگی فیلم به واسطه جنس بازی رهبانی رقم می‌خورد. پژمان جمشیدی، در جشنواره چهل‌ویکم فیلم فجر برای بازی در این فیلم دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را از آن خود کرد. الناز شاکردوست در این فیلم توانسته است مدام اعتماد مخاطب را برانگیزد و سپس او را نسبت به خودش بی‌اعتماد کند و از این جهت یکی از مهم‌ترین نکات فیلم را رقم‌ زده است. دولتشاهی بارها در موقعیت‌های مختلف ظاهر شده اما در این فیلم چالش مهمی با نقش داشته است و می‌توان آن را متفاوت‌ترین نقش او به حساب آورد.
* گریم و چهره‌پردازی متفاوت
نکته جالبی که کمتر در نقدها و نوشته‌های سینمایی مورد توجه قرار گرفته، شاید همین گریم و چهره‌پردازی فیلم است که علاوه بر تغییر در چهره بازیگران، کمک زیادی به شخصیت‌پردازی فیلم کرده است. مصداق بارز این عملکرد در چهره‌پردازی صابر ابر مشخص می‌شود  به گونه‌ای که کسانی که نام او را در تیتراژ ابتدایی ندیده باشند، بعید است بتوانند حضور او را تشخیص دهند. گریم او آنقدر سنگین بود که گاهی هنگام اجرای گریم بیهوش می‌شد. پدرام پورامیری درباره انتخاب و حضور صابر ابر می‌گوید: «مطمئن بودیم تنها کسی که می‌تواند این نقش را بازی کند صابر ابر است و به این فکر می‌کردیم که باید نقش او را در ذهن مخاطب برای همیشه ماندگار کنیم. بر همین ‌اساس نمی‌خواستم شبیه هیچ کس دیگری باشد. بنابراین از گریمور خواستیم صابر را گریم متفاوتی کند. تاکید می‌کنم هیچ کس به جز صابر نمی‌توانست این بازی را بکند و تغییر گریم دادیم تا ظاهرش به آن نقش شباهت نداشته باشد و مخاطبان نیز آشنایی قبلی نسبت به او نداشته باشند». صابر ابر در فیلم با گریمی بسیار متفاوت در نقش یک دلال جنسی نقش کوتاهی ایفا کرده است.
* زوج نویسنده کارگردان
نویسندگی و کارگردانی فیلم «یادگار جنوب» بر عهده حسین دوماری و پدرام پورامیری بوده است؛ زوجی که خیلی زود خودشان را به عنوان استعدادهای جوان و نوظهور سینمای ایران مطرح کردند. ساخت فیلم سینمایی «جاندار» و نویسندگی ۲ اثر سینمایی و نمایش خانگی محمد کارت یعنی «شنای پروانه» و «یاغی» نام دوماری و پورامیری را به عنوان استعدادهای جوان تریلرهای اجتماعی مطرح و بعدتر تثیبت کرد. «جاندار» که در سال ۹۷ ساخته شد، در سی‌وهفتمین جشنواره فیلم فجر نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین فیلم بخش نگاه نو شد و از سوی مخاطبان و منتقدان مورد تحسین قرار گرفت. درست است تفاوت بسیار زیادی میان «یادگار جنوب» و «جاندار» وجود دارد اما در هر ۲ فیلم روی این مساله تمرکز می‌شود که آدم‌ها در هر رابطه‌ای هم که باشند، سود و منفعت خودشان را بر هر چیزی ترجیح می‌دهند. این ۲ کارگردان برای «یادگار جنوب» دست به تجربه جدیدی زده‌ و تلاش کرده‌اند به لحاظ ساختاری هم نسبت به اثر اول‌شان متفاوت عمل کنند.
* سبک روایی غیرخطی
«یادگار جنوب» اثر پیچیده‌ای نیست اما فرم جدیدی در روایت دارد که مخاطبانش را تا حدودی به چالش می‌کشد، این نوع روایتگری غیرخطی، یکی دیگر از تازگی‌های فیلم محسوب می‌شود که در سینمای ایران به‌ندرت این نوع پردازش داستانی به چشم می‌خورد و به نوعی ریسک بزرگی برای سازندگان آن به حساب می‌آید. دوماری در ارتباط با این استراتژی در نویسندگی فیلم می‌گوید: «در فیلمنامه روایت غیرخطی داشتیم و می‌خواستیم‌ از مضمون به ساختار برسیم. وقتی مضمون این است که در گذشته ماندن باعث بازماندن از آینده می‌شود، نباید در یک ساختار خطی روایت شود و به همین دلیل سراغ ساختار غیرخطی رفتیم. دقت داشته باشید ساختار غیرخطی هیچ ‌مدل و الگویی ندارد و وابسته به خلاقیت فیلمساز است، چرا که به آن انگ‌ کپی می‌خورد. هر قصه‌ای می‌تواند ریشه واقعیت داشته باشد و مهم‌تر از آن عام بودن آن است».
* نقد فیلم
با وجود تاکیدات سازندگان بر لزوم غیرخطی بودن داستان، این سبک روایی به کلیت اثر ضربه ‌زده و سردرگمی را برای تماشاگر و پیچیدگی و ابهام را برای فیلم به ارمغان آورده است، ضمن اینکه پرداختن به سبک‌های پست‌مدرن در دنیای سینما، اصولی دارد که نمی‌توان هر ساختار غیرکلاسیکی که جنبه ذهنی و انتزاعی دارد را به آن نسبت داد.
 تلاش نویسندگان برای آفرینش شخصیت‌ها و سوژه جذاب و بدیع تا حدی فیلم‌های پدرو آلمادوار بویژه فیلم «با او حرف بزن» را تداعی می‌کند که آن هم در فضای وجودی زن به اغما رفته روایت شده بود اما به صرف تازگی و نو بودن ایده نمی‌توان به آن امتیاز و اولویت داد و نحوه پرداخت و پختگی آن نیز به نوبه خود می‌تواند بسیار پراهمیت و در باورپذیری فیلم موثر باشد.
موضوع دیگر مورد انتقاد فیلم، اختلاط و درهم‌آمیختگی گونه ملودرام نامتعارف و فیلم اجتماعی پیام‌دار است که به ساختار فیلم و دریافت تماشاگر ضربه‌ زده است. این معضل این روزهای سینمای ایران است که به حق خود قانع نیستند و قصد دارند آنقدر پر و پیمان و در عین حال آموزنده و بامفهوم باشند که اصل قصه‌گویی و سرگرم‌کنندگی تماشاگر از میان می‌رود و نه تماشاگر شیرفهم و راضی می‌شود و نه فیلم می‌تواند ساختار و فرم روایی متناسب و جذابی پیدا کند.

Page Generated in 0/0070 sec