محمد رستمپور: با کلاشنیکف، در حالی که سر و صورتشان را پوشاندهاند، با تهور و جسارت، انگار نه انگار که به منزل و کاشانه دیگران هجوم بردهاند، زندگی و مال و منال آنان را غارت میکنند. اینها را از تصاویر دوربینهای مداربستهای که اندک اندک پخش میشود، میبینیم. تصاویر آنقدر رعبآور و عجیب است که برای باور کردنشان باید یک بار دیگر منبع را بررسی کنیم یا ویدئو را دوباره پخش کنیم. خشم و ترس میبارد. چیزهایی به ذهن میآید که نباید؛ از آخرین باری که به پلیس زنگ زدهایم یا خاطراتی که درباره پلیس میشنویم.
اما وقتی پلیس 6 مرد خشن سارق منازل مردم در تهران و البرز را به خط کرده بود، وقتی گردن همه این غارتگران را خم کرده بود، وقتی پابند زده بود به پایشان در مقابل دوربین؛ آن ترس و خشمی که در هفتههای اخیر به دلمان ریخته بود، تسکین نیافت. پلیس حتی از تأخیر در بازداشت سارقان عذرخواهی میکند اما ما باز هم رضایت نمیدهیم. خوشحالیم مثل همان ساعات اول بازداشت سارقان صندوق امانات بانک ملی اما نه به اندازهای که ترسیدهایم یا خشمگین شدهایم.
بررسی پیمایشهای اجتماعی نشان میدهد خلاف آنچه به نظر میرسد، جایگاه پلیس در افکار عمومی در چند سال اخیر صعود داشته و امروز در رتبه چهارم اعتماد نهادی قرار دارد. «اعتماد نهادی»، شاخصی است برای اندازهگیری میزان اعتماد شهروندان یک جامعه به نهادهای سیاسی و اجتماعی آن جامعه که وظیفه ارائه خدمات به ایشان را دارند. اگرچه میزان و شکل ارتباط مخاطبان این نهادها با این نهادها یکسان نیست و بویژه درباره برخی نهادها مانند آموزش و پرورش، دانشگاه یا حتی گروههایی مثل پرستاران و پزشکان، به کلی تفاوتهای اساسی دارد اما این رتبه برای پلیس که نیروی انتظامی و امنیتی با بیشترین سطح تماس و ارتباط با افراد جامعه است، دستاوردی افتخارآمیز است.
پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان نشان میدهد 45.8 درصد پرسششوندگان، «زیاد و خیلی زیاد» به پلیس اعتماد دارند و در مقابل 37.1 درصد به گزینه «کم و خیلی کم» رای دادهاند و 17 درصد هم گزینه «تا حدودی» را انتخاب کردهاند. این نتایج در حالی است که براساس یک گزارش دادهکاوی، در دهه 90 یعنی از سال ۱۳۹۰ تا سال 1401، ۷۸۹ نفر از اعضای کادر و سربازان این نهاد به شهادت رسیدهاند که بیشترین تعداد آنها مربوط به سال ۱۳۹۳ با ۹۱ شهید است. سالهای ۱۳۹۰ و ۱۳۹۲ نیز به ترتیب با ۸۴ و ۸۳ شهید در جایگاه بعدی قرار دارند؛ چیزی حدود هر 5 روز یک شهید.
فاصله تصویر یا پنداشت با واقعیت درباره پلیس به چه چیزی بازمیگردد؟ پلیس بویژه از سال 1401 و در جریان ناآرامیهای برآمده از فوت مهسا امینی در یک مقر نیروی انتظامی تحت فشار فرساینده شدیدی قرار گرفته. هر کنش و فعالیت پلیس حتی اگر ابتکاری، پیشروانه و قابل اعتنا و ارزشمند باشد، در نظر شهروندان جامعه، وزن نمییابد یا به درجاتی بسیار کمتر از آنچه مورد انتظار است، متوقف میشود. گروهی از چهرههای سیاسی اصرار دارند یگانه متغیر موثر در شکلدهی به تصویر عمومی پلیس را اجرای گشت ارشاد در دوره پیش از 1401 و طرح نور در سال اخیر بدانند. این گروهها متکی بر رسانهها و بویژه عملیاتهای روانی در رسانههای اجتماعی در تلاشند پلیس را از اجرای این طرح بازدارند یا او را مردد کنند. همبستگی اجرای طرح نور به دست پلیس و تصویر عمومی شکل گرفته نزد افکار عمومی، تحقیق مستقلی میطلبد اما برخی آمار و ارقامی که درباره اعتماد نهادی به پلیس به دست آمده، اتفاقا در میانه همان آشوب و دعوا و آتش و التهاب 1401 است. تقلیل جایگاه پلیس نزد افکار عمومی به یک متغیر - اجرای طرح نور باشد یا نباشد - از نظر علمی، نادرست و نابسنده است، اگرچه آن متغیر در کنار سایر متغیرها میتواند معنادار باشد. مقایسه نتایج پیمایشها در استانهای مختلف نشان میدهد پلیس نزد مردم برخی استانها محبوبتر است و نزد مردم برخی استانهای دیگر محبوبیت کمتری دارد و نکته قابل توجه این است که استان پهناور تهران با بافت متنوع قومی و پیچیدگی چالشی، در میان ۳ استانی که پلیس در آنها محبوبیت کمتری دارد، نیست.
تصویر عمومی پلیس، به کارآمدی، سرعت، شفافیت و پاسخگویی و بویژه بهرهمندی از فناوریهای جدید انضباطی مربوط میشود اما نباید از یاد برد رسانه در انواع متنوع و بعضا عجیبی که پیدا کرده، مهمترین عنصر تصویرساز دوران ما است. پلیس از سالهای دور به تصویری که از او در سینما و تلویزیون ساخته میشود، توجه دارد اما باید تصریح کرد تصویری که از پلیس در رسانههای اجتماعی ساخته میشود، با توجه به رژیم مصرف رسانهای ایرانیان، اهمیت مضاعفی یافته است. چهرهسازی از شهدای مظلوم پلیس، تولید محتوا در قالبهای جدید رسانهای، بهرهمندی از سخنگویان غیررسمی برای تولید پیامهای نرم خبری و بویژه اعتنا به نبض جامعه در رویدادهای التهابآفرین به منظور اقدام هوشمند رسانهای میتواند پلیس را واقعی نشان دهد؛ همانگونه که هست: فداکار و مظلوم و در عین حال، شریف و وطنپرست.