گروه فرهنگ و هنر: انتخاب بهترین فیلم ایرانی برای معرفی به اسکار، همواره یکی از مباحث داغ و چالشبرانگیز در سینمای ایران بوده است. این انتخاب به عوامل متعددی از جمله کیفیت هنری فیلم، قابلیت رقابت در سطح جهانی، تطابق با سلیقه آکادمی اسکار، همچنین نظر منتقدان و مخاطبان بستگی دارد.
چرا انتخاب یک فیلم برای اسکار دشوار است؟ پاسخ ساده است، چرا که به عوامل مختلفی بستگی دارد از جمله تنوع سلیقهها: سلیقه منتقدان و آکادمی اسکار در هر دوره ممکن است متفاوت باشد. محدودیتهای فرهنگی: فیلمهایی که در فرهنگ و جامعه ایران ساخته میشوند، ممکن است با فرهنگ و ارزشهای سایر کشورها تفاوت داشته باشند و درک آنها برای مخاطبان بینالمللی دشوار باشد. رقابت شدید: سینمای ایران در سالهای اخیر پیشرفت چشمگیری داشته و فیلمهای بسیاری با کیفیت تولید میشوند که رقابت برای انتخاب بهترین فیلم را بسیار سخت میکند.
در طول تاریخ سینمای ایران، فیلمهای بسیاری برای رقابت در بخش بهترین فیلم خارجیزبان اسکار معرفی شدهاند. از جمله این فیلمها میتوان به «جدایی نادر از سیمین»، «فروشنده»، «درباره الی»، «رنگ خدا»، «بادیگارد» و «قهرمان» اشاره کرد. این فیلمها نشان دادهاند که سینمای ایران پتانسیل بالایی برای رقابت در سطح جهانی دارد. سینمای ایران قبلا موفق شده با 2 فیلم از اصغر فرهادی، 2 اسکار به دست آورد. در حال حاضر به نظر میرسد مسوولان سینما درباره هیچ فیلمی که تا حدی بتواند شانسی داشته باشد، صحبتی به میان نیاوردهاند.
انتخاب بهترین فیلم برای اسکار، نیازمند بررسی دقیق و همهجانبه فیلمهای تولید شده در یک سال است. هیات انتخاب باید با توجه به معیارهای ذکر شده، فیلمهای مختلف را ارزیابی و در نهایت، فیلمی را انتخاب کند که بیشترین شانس موفقیت در اسکار را داشته باشد. انتخاب بهترین فیلم ایرانی برای اسکار، یک فرآیند پیچیده و چالشبرانگیز است. با این حال، با توجه به پیشرفت سینمای ایران و استعداد فیلمسازان ایرانی، امیدواریم در آینده شاهد موفقیتهای بیشتری از فیلمهای ایرانی در جوایز اسکار باشیم.
در حال حاضر فیلمهایی چون «بیبدن»، «جنگل پرتقال» و «عامهپسند» از سوی برخی منتقدان مناسب اسکار 2025 عنوان شدهاند. در سوی مقابل برخی معتقدند با وجود ظرفیتها و موفقیتهای سینمای مستند، این امکان وجود دارد که یک فیلم مستند را همانند سال 2020 به اسکار فرستاد. محمد حیدریپور، کارشناس فروش سینما درباره حضور مستند در اسکار و رقابت سینمای داستانی و مستند در یک سال اخیر، میگوید: «یکی از مهمترین اولویتهای سازمان سینمایی در دولت سیزدهم، رونق گیشه و افزایش فروش فیلمها بود. سینمایی که به دلیل شیوع ویروس کرونا تعطیل و با خطر نابودی و محو کامل مواجه بود.
یکی از مهمترین چالشهای مدیریتی محمد خزاعی در این دوره، رونق بخشیدن به سینما و چگونگی آشتی مردم با فیلمها بود. اگر دوران او، رونق اقتصادی کامل و مهیا بود، دولت میتوانست روی آثار فرهنگی سرمایهگذاری کند اما از این منظر، کمبود بودجه وجود داشت و تولید آثار ارگانی، خاص و محدود شد. بنیاد سینمایی فارابی طبق رسالت بیش از 40 ساله خود، مانند هر دوره به تولید آثاری پرداخت که وجه استراتژیک داشتند، اغلب این فیلمها با وجود برنامهریزی و حمایت ارگانها، در اکران توجه زیادی برنینگیختند.
به عنوان مثال فیلم خوب «غریب» در اکران عمومی و آنلاین توجهی جلب نکرد اما در کارنامه لطیفی، یکی از بهترینها به شمار میرود و تولید آن در چارچوب سیاستهای بنیاد فارابی (و سازمان سینمایی) است.
حالا پس از رکوردشکنیهای فراوان در سالنهای سینما و در حالی که خطر تعطیلی سینماها، به کلی از بین رفته، جدول فروش در خدمت آثار کمدی است و با توجه به فضای اجتماعی، مشخص است مردم ترجیح میدهند فیلمهای راحت الهضمی را انتخاب کنند که سرشان را گرم کند. مشکل اما اینجاست که در حالی که اغلب کشورها نمایندهشان را به اسکار معرفی کردهاند، دست سینمای ایران خالیتر از همیشه است. گزینههایی همچون «مست عشق» (حسن فتحی) را جدی نباید گرفت که نه در حد و اندازه اسکار است و نه حتی نماینده شایستهای برای سینمایی که اصغر فرهادی، مجید مجیدی و عباس کیارستمی چهرههای نامدار بینالمللی آن هستند. فیلم خوب و سرخوشانه «چرا گریه نمیکنی؟» (علیرضا معتمدی) با وجود ارزشهای داخلی، بختی برای دیده شدن در اسکار را ندارد. بقیه آثاری که امسال روی پرده رفتهاند هم حتی روی کاغذ گزینه جدی نیستند. مساله این نیست که هر سال سینمای ایران شانس دریافت اسکار ندارد و «جدایی» و «فروشنده» بیش از آنکه محصول سیستم سینمای ایران باشند، به استعداد فردی فیلمساز مربوطند، مساله این است که تولید نشدن فیلم خوب و کم اثر شدن بخش خصوصی در تولید، حالا دارد خودش را نشان میدهد. بیانصافی است اگر همه این بحران را به پای سازمان سینمایی دولت سیزدهم بنویسیم، بلکه این مسیری است طولانی که امروز نتیجه آن عیان شده است. دولت فعلی و سازمان سینمایی، یک چالش جدی و اساسی پیش رو دارد: بدنه سینما و بخش خصوصی را با خود همراه کند و به سینمای جدی ایران، گرما و رونق دهد».