printlogo


کد خبر: 290836تاریخ: 1403/6/11 00:00
«محمد‌علی بهمنی» غزل‌سرا و ترانه‌سرای سرشناس در 82 سالگی چشم از جهان فروبست
وداع با غزل

گروه فرهنگ و هنر: پیرمرد جنوبی و خونگرم ادبیات و شعر ایران شامگاه جمعه نهم شهریور درگذشت. شاعر و غزلسرایی که عشق مضمون اصلی اشعارش بود و بیش از هرچیز وامدار نیما یوشیج در سرایش فرمی شعر بود. بهمنی درباره این قرابت با نیما گفته بود: «جسمم غزل است اما روحم همه نیمایی است / در آیینه، تلفیق این چهره تماشایی است». نخستین شعر بهمنی سال ۱۳۳۰ یعنی زمانی که او تنها ۹ سال داشت به چاپ رسید. این سرایش شعر در کودکی، حاصل آشنایی با فریدون مشیری که آن روزها مسؤول صفحه شعر و ادب هفت‌تار چنگ مجله روشنفکر بود، حاصل شد و بعدها مسیر زندگی حرفه‌ای بهمنی را تغییر داد.
با وجود اهلیت جنوبی، بهمنی خود را تهرانی می‌دانست و تنها زادگاه خود را دزفول عنوان می‌کرد. او درباره تولد خود چنین گفته بود: «2 ماه به زمان تولدم ‌مانده بود که برادرم در دزفول بیمار می‌شود. خانواده هم از این فرصت استفاده می‌کنند تا به عیادتش بروند. این است که در قطار به‌دنیا آمدم و در شناسنامه‌ام درج شد «متولد دزفول». چون دایی من در ثبت احوال آن منطقه بود، شناسنامه‌ام را همان زمان می‌گیرد. البته زیاد آنجا نبودم، همان زمان ۱۰ روز یا یک‌ ماه را در آنجا سپری کردیم، در اصل تهرانی هستیم. پدرم برای ده ونک و مادرم برای اوین است. در اصل ساکن خود بندرعباس بودیم. دوران کودکی را تهران، بخش شمیرانات، شهر ری، کرج و... به‌ صورت پراکنده بودیم. چون پدرم شاغل در راه‌آهن بود، مأموریت‌های ایستگاهی داشت. از سال ۱۳۵۳ به بندرعباس رفتم».
خواننده‌های زیادی ترانه‌های محمدعلی بهمنی را خوانده و موزیسین‌های مختلفی روی این ترانه‌ها آهنگ ساخته‌اند اما مرحوم ناصر عبداللهی از پرکارترین خواننده‌هایی بود که با او همکاری می‌کرد. بهمنی در این باره گفته بود: «من دائم به تهران می‌آمدم و برمی‌گشتم بندرعباس. صدای ناصر این ظرفیت را داشت که با آهنگسازی و تنظیم خوب به سرعت شنیده شود. در همان ابتدا با چند کار که شعرهای من بود و چند قطعه دیگر که با لهجه بندری از شعرهای خودش یا ابراهیم منصفی بود، نامش بر سر زبان‌ها افتاد. واقعا حق ناصر بود. ناصر یک شیرین‌زبانی همیشگی در کلامش داشت. اگر از چیزی خوشش می‌آمد یا نمی‌آمد خیلی راحت و بدون رودربایستی می‌گفت؛ این ویژگی رفتاری در ناصر بود، با این حال دوست‌داشتنی بود، حتی اگر نیشی در کلامش داشت». 
همایون شجریان و علیرضا قربانی از دیگر خواننده‌های صاحب نامی بودند که در ترانه‌های «چه آتش‌ها»  و «پرده‌نشین» با مرحوم بهمنی همکاری داشتند. 
علاوه بر مضمون عشق که مضمون پرتکرار ترانه‌های بهمنی بود، غزل متداول‌ترین و مورد علاقه‌ترین قالبی بود که بهمنی در آن شعر می‌سرود، به نحوی که حتی به دلیل این عرق و علاقه، او را وکیل مدافع غزل می‌نامیدند. او در این ارتباط گفته بود: «واقعاً چرا بعضی شرایط ما را باید به جایی بکشاند که بنشینیم و از غزل دفاع کنیم؟! خود این دفاع کردن شاید نوعی بی‌مهری به شعری است که قرار است مدافع آن باشیم. خود تاریخ از غزل دفاع می‌کند؛ ما که هستیم که بخواهیم به هر شکلی از غزل دفاع کنیم. نمی‌دانم کسی که با کلمه زندگی می‌کند، چگونه دلش می‌آید بگوید دوران غزل تمام شده است. اصلا چطور می‌توانیم چنین حقی به خودمان بدهیم که چنین حرفی بزنیم؟ به باور من امروز جوانانی که نیما را بدرستی درک کرده‌اند، غزل‌هایی ارائه می‌دهند که ضرورت دفاع کردن را از بین برده‌اند. هر کسی باید کار خود را انجام دهد. چه کار داریم دیگری چه کار می‌کند و در چه قالبی شعر می‌سراید! آتشی بزرگ غزل هم می‌گفت ولی نه برای اینکه ما دلخوش شویم، بلکه دلتنگی‌هایش را در غزل می‌ریخت».
آشنایی با مشیری در سال 1330 همچنان که گفته شد، پای بهمنی را به ادبیات و شعر باز کرد. او از سال ۱۳۴۵ همکاری خود را با رادیو آغاز کرد و برنامه صفحه شعر را با همکاری شبکه استانی خلیج ‌فارس ارائه داد. بهمنی سال ۱۳۷۴ همکاری خود را با هفته‌نامه ندای هرمزگان آغاز کرد و صفحه‌ای تحت عنوان تنفس در هوای شعر را هر هفته در پیشگاه مشتاقان خود قرار می‌داد. وی از سال ۱۳۵۳ ساکن بندرعباس شد، پس از پیروزی انقلاب به تهران آمد و مجددا سال ۱۳۶۳ به بندرعباس عزیمت کرد و در آنجا ساکن شد. بهمنی مسؤول چاپخانه دنیای چاپ بندرعباس و مدیر انتشارات چی‌چی‌کا (در گویش بندرعباسی به معنی قصه) در بندرعباس است.
درباره سبک شعری بهمنی تحلیل‌های مختلفی وجود دارد، چرا که او از یک سو طرفدار قالب کلاسیک غزل بود و از طرف دیگر، به شعر نیمایی بشدت علاقه‌مند بود و رویکرد مدرن را نمایندگی می‌کرد. برای نمونه حمیدرضا شکارسری، شاعر و منتقد ادبی، بهمنی را از شاعرانی می‌خواند که به صورت تدریجی در غزل تغییر ایجاد کرد اما به‌رغم نوگرایی‌اش هرگز با پیشنهادهای رادیکال غزل‌سرایان جوان منطبق نشد: «چهره‌هایی مانند حسین منزوی،  مرحوم نیستانی و جناب پرنگ، مرحوم قیصر امین‌پور و شاعر بزرگی که امروز از دست دادیم یعنی محمدعلی بهمنی، از چهره‌هایی هستند که زبان غزل را به سمت زبان امروزی سوق دادند و بتدریج دایره واژگانی مرسوم و مألوف را در غزل تغییر داده و  به‌ سمت دایره واژگانی روزگار خودمان سوق دادند. اینها کسانی هستند که فضای غزل را از فضاهای تغزلی و عرفانی به سمت فضای تغزلی و اجتماعی هدایت کردند. البته این تغییرات بتدریج و طی چند دهه اتفاق افتاد. محمدعلی بهمنی به اتفاق کسانی که از آنها یاد شد، در جریان تغییر غزل سنتی به سمت غزل پیشرو، نقش داشتند. ناگفته نماند غزل بهمنی به‌رغم نوگرایی با پیشنهادهای رادیکال غزل‌سرایان جوان دهه ۱۳۷۰ به بعد منطبق نشد و همچنان در فضای نوقدمایی و نوکلاسیک باقی ماند و از این منظر می‌توان غزل جناب بهمنی را غزلی زیبا و دلنشین در حوزه غزل نوقدمایی دانست».
بهمنی برگزیده نخستین دوره جشنواره بین‌المللی شعر فجر در بخش شعر کلاسیک بود. 2 مجموعه «گاهی دلم برای خودم تنگ می‌شود» و «شاعر شنیدنی است» از آثار بسیار مشهور در کارنامه بهمنی به چاپ دهم نیز رسید. بهمنی سال ۱۳۷۸ غزلسرای نمونه کشور شد و سال ۱۳۸۵ در نخستین دوره جشنواره شعر فجر به اتفاق حسین منزوی برگزیده بخش شعر کلاسیک شد و در فهرست چهره‌های ماندگار شعر قرار گرفت. در بین آثار بهمنی «گاهی دلم برای خودم تنگ می‌شود» در رشد غزل معاصر، مجموعه‌ای تأثیرگذار است.
بهمنی ۳ ماه پیش اخیر دچار سکته مغزی شد و با وجود ترخیص از بیمارستان همچنان درگیر عارضه‌های ایست مغزی بود. به طور دقیق‌تر  ۱۹ خرداد ۱۴۰۳ بود که وی دچار سکته مغزی شد و بعد از چندی با بهبود وضعیتش از بیمارستان مرخص شد. بهمنی بار دیگر ۳۱ مرداد در پی سکته مغزی مجدد و خونریزی مغزی شدید در بیمارستان تندیس تهران بستری شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت. او سطح هوشیاری مناسبی نداشت و وضعیتش به وخامت گرایید.
سرانجام این شاعر گرانقدر ساعت ۲۳ جمعه ۹ شهریور ۱۴۰۳ در ۸۲ سالگی پس از ناموفق بودن عملیات احیای قلب درگذشت.
 آیین بدرقه‌ زنده‌یاد بهمنی امروز ۱۱ شهریور ساعت ۹ صبح از مقابل تالار وحدت (پهنه‌ رودکی) برگزار می‌شود. مراسم تشییع و بزرگداشت این شاعر فقید نیز سه‌شنبه ۱۳ شهریور در محل فرهنگسرای آوینی بندرعباس برگزار می‌شود و محل خاکسپاری او نیز در ضلع جنوبی تالار آوینی در نظر گرفته شده است.
علیرضا قزوه، نویسنده، شاعر و رئیس مرکز دفتر شعر، موسیقی و سرود صداوسیما به مناسبت درگذشت این شاعر فقید، شعری را با عنوان «غزل پارسی امروز یتیم است یتیم...» سرود:
کرد هجران تو یکباره دلم را به دو نیم
غزل پارسی امروز یتیم است یتیم
بهمنی رفت و شدم گرم تماشای غمش
که تماشای غم یار عذابی ست الیم
نه شهریور در جان و دلم زلزله شد
نه فقط زلزله افتاد به جان تقویم
مهربان! خوب من! اینها مشتی خاطره‌اند
پرم از خاطره شیرین ز آن یار قدیم».

Page Generated in 0/0069 sec