دکتر ابوالفضل اقبالی*: مراحل استقرار دولت و مجلس جدید به پایان رسید و کارگزاران قوای مجریه و مقننه برای 4 سال مشخص شدند. اکنون ما با مجلس و دولتی مواجه هستیم که حقیقتا نسبتی حداقلی با مساله «حکمرانی زنانه» دارد. آنچه برای من مهم است و در این نوشتار به آن خواهم پرداخت، بازخوانی انتقادی تجربه جریان انقلاب در روند انتخابات و انتصابات بانوان در مجلس و دولت است. باید دید چه عواملی وضع کنونی حکمرانی زنان را در غیاب جریان انقلابی این حوزه رقم زده است. انتخابات مجلس اخیر در شرایطی رقم خورد که گویی واقعیتی به نام «جریان انقلابی حوزه زنان» در کف میدان وجود نداشت و ما با برخی فعالان این حوزه بهمثابه «فرد» یا در بهترین حالت با گروهی از فعالان بهمثابه «تیم» مواجه بودیم. وقتی رقابتها از سطح جریانی به سطح فردی یا گروهی تنزل یافت، خواه ناخواه گفتوگو درباره «راهبردها» جای خود را به آمادهسازی پروندهها داده و تخریب و دشمنی جایگزین همافزایی میشود. همه اینها در شرایطی اتفاق میافتد که غایت فعالان انقلابی حوزه زنان (چه در سطح فردی و چه تیمی) قرار گرفتن در «لیست» بود. رقابت لیستها در انتخاباتی چون مجلس از نظر من پدیده مذمومی نیست. آنچه در درجه اول اهمیت قرار دارد، فرآیند تعیین لیستها و جایگاه بانوان در آنهاست. واقعیت این است که بانوان همواره سایهنشین لیستها در تمام جریانات سیاسی کشورند و تصویر آنها در گوشه پایین بنرهای انتخاباتی برای من هیچوقت اتفاق مبارکی نبوده است. اینگونه لیستبندیها ناگزیر رقابتها را وارد فضاهایی میکند که هیچ حاشیه امنی حتی برای حیثیت و آبروی افراد باقی نمیگذارد. بدنه فعالان انقلابی حوزه زنان ناگزیر از بازسازی جریانی خویش است. این بدنه با وجود اختلافات میانفردی، به شدت استعداد تبدیل شدن به یک جریان سیاسی - اجتماعی موثر را دارد. همانطور که جریان مقابل با وجود اختلافات گسترده داخلی، در بزنگاههای مختلف سیاسی - اجتماعی همافزا و متشکل میشوند. حقیقت این است که جریان مقابل بر اهمیت «اهداف مشترک» واقف است و به همین دلیل به راحتی «اقدام مشترک» انجام میدهد اما بدنه فعالان انقلابی حوزه زنان هنوز به این نقطه نرسیده است. همین یک فقره انتصاب معاون زنان رئیسجمهور را نگاه کنید. فرآیند شناسایی و پیشنهاد گزینه معاون زنان در دولت شهید رئیسی را با دولت پزشکیان مقایسه کنید. در دولت پزشکیان کاملا روشن و شفاف است که گزینه انتخاب شده کیست.
هیچ کس هم به انتخاب ایشان اندک اعتراضی نمیکند اما 3 سال پیش چه در ماجرای خانم دکتر یاوری و چه در انتخاب خانم دکتر خزعلی میان بدنه انقلابی حوزه زنان آشوبی به پا بود و انواع هشتکها و بیانیهها و اعتراضات چه با رویکرد تخریب و چه با رویکرد سهمخواهی شکل گرفت.
بدنه فعالان انقلابی حوزه زنان برای تبدیل شدن به یک جریان قوی و موثر در فضای سیاسی و اجتماعی کشور نیاز به رفع اختلافات خود ندارند. اساسا نقطه عزیمت شکلگیری یک جریان اجتماعی، وفاق کامل در آرا و زدودن اختلاف نظرات نیست بلکه تمرکز بر نظرات مشترک موجود است. به زعم من عرصههای مورد وفاق در این بدنه به مراتب بیشتر از موارد اختلافی است. باید از همین نقاط مشترک به استراتژیها و اقدام مشترک رسید و طرحی را برای گفتمان اسلامی و انقلابی حوزه زنان پایهگذاری کرد.
حضور موثر بانوان متدین و متخصص در ساحات مختلف حکمرانی کشور با حاشیهنشینی لیستهای فرمایشی محقق نخواهد شد. ایدههای نو، مطالبات درست و واقعی، منظرها و رویکردهای تخصصی و زنانهنگر و... بیش از هر چیزی میتواند هم مورد اقبال عموم جامعه واقع شود و هم ضامن اثرگذاری بانوان در حکمرانی باشد. این مسیر البته نیازمند بانی است. فرد یا افرادی باید از همین بدنه پیشقدم شده و افراد و گروههای مختلف ذیل ادبیات انقلاب اسلامی را حول محورهای مشترکی همافزا کنند.
*مدیر اندیشکده زوج