printlogo


کد خبر: 290874تاریخ: 1403/6/17 00:00
آقای رئیس‌جمهور! چاپلوسان را از خود برانید

محمد رستم‌پور: نخستین گفت‌وگوی تلویزیونی و سفر استانی رئیس‌جمهور در فضایی صمیمی، خودمانی و بی‌تکلف برگزار شد و مثل همان روزهای تبلیغات انتخاباتی، مسعود پزشکیان را در همان قامت یک سیاستمدار دوست‌داشتنی و متواضع ترسیم کرد. رئیس‌جمهور همچنان اصرار دارد خودش باشد و تاکنون حداقل سه مرتبه تصریح کرده از تشریفات و پروتکل‌ها و قواعدی که میان او و مردم مرز و تمایز می‌کشد، گریزان است. این خصیصه تا جایی برجسته است که رهبر معظم انقلاب در پیام تنفیذ ایشان را چهره‌ای صادق و مردمی توصیف کردند. با این همه دو نکته قابل اعتنا بویژه پس از 2 رخداد جدی گفت‌وگوی تلویزیونی و سفر مسعود پزشکیان به مشهد رخ‌نمایی کرد که به نظر می‌رسد بی‌توجهی به آنها ممکن است زمینه تخلف دولت چهاردهم از مشی و شعار و رکن اساسی تشکیل و چشم‌انداز حرکتش یعنی «وفاق ملی» را فراهم آورد.
اولی آن است که رئیس‌جمهور در پاسخ به سؤالات و برنامه‌هایی که اتفاقا تشکیل‌دهنده وجوه جزئی‌تری از وفاق ملی است، همچنان به ذکر کلیاتی توصیفی بسنده می‌کند و گاهی اوقات همچون دوران انتخابات، از روی صدق و صفا که بر همگان اثبات شده، ابراز بی‌اطلاعی می‌کند، یا مسائلی همچون مبارزه با تورم و کوشش برای ارتقای رشد اقتصادی را که در صدر تذکرات رهبر معظم انقلاب است نیز به وزرا و مدیران دستگاه‌های اجرایی ارجاع می‌دهد. این ارجاع در شرایط کنونی نظام حکمرانی جمهوری اسلامی که رئیس‌جمهور از نظر اجرایی، رئیس قوه مجریه است و باید طراح و هماهنگ‌کننده نیروهای درونی قوای دولت به سوی اهداف تعیین‌شده باشد، پیامی از ابهام و تا اندازه‌ای ناهماهنگی درون جبهه فرماندهی دولت چهاردهم صادر می‌کند. همزمان، همراه و به موازات صمیمیت، خضوع و ابراز تواضع، کارگزار سیاسی باید کاریزما، اقتدار و برندگی از خود نشان دهد تا شعار صادقانه پشتیبانی از توده‌های محروم جامعه، در دل ایشان گرمی و نور و قوت ایجاد کند. 
دوم آن است که گروهی از طرفداران جناحی رئیس‌جمهور بویژه در سکوهای مجازی خارجی همچون توئیتر و تلگرام، ترجیح داده‌اند به جای ضریب‌دهی به نقدهای مشفقانه و تذکرهای معتبر، هر شکلی از مواجهه با دولت چهاردهم را متضاد وفاق ملی ترسیم کنند و در پی تشدید و تراش دوقطبی‌هایی باشند که متعلق به دوره انتخابات است و باید به فرموده رهبر معظم انقلاب بر آن مهر پایان زد. این هواداران هر شکلی از پیام یا رفتار رئیس‌جمهور را در یک ساختار پروپاگاندایی، لباسی از تقدیس می‌پوشانند و حتی از اشکالات و ایراداتی که در آغاز شکل‌گیری دولت، کاملا طبیعی و چه بسا بدیهی به نظر رسد، حماسه و شگفتی می‌سازند. این رفتار که نزدیک‌ترین کلمه برای آن «چاپلوسی» و «تملق» است، گاهی اوقات بوی انتقام نیز می‌گیرد و خلاف رأی و نظر شخص رئیس‌جمهور و معاون اول و برخی وزرای او، به تیغ‌کشی علیه رئیس‌جمهور شهید و تصمیمات و اقدامات او به شکلی ناجوانمردانه و یکسویه منتهی می‌شود.
طرف سوم این منازعه، یعنی مردمی که پای صندوق رأی آمده یا نیامده‌اند، در برابر فضای مسمومی که پدید آمده، چاره‌ای جز ابراز تأسف و تحمل اندوه ندارند. امیدی که با روی کار آمدن چهره‌ای مردمی و خوش‌اخلاق، همچنین با تصویر اتحاد سران قوا پدید آمده و صدای همان بی‌صدایانی که اینک رئیس‌جمهور تریبون و بلندگوی آنان شده، وضعیتی دراماتیک را تجربه می‌کند. این امید و صدا، چیزی فراتر از شعار «وفاق ملی» می‌خواهد و در جست‌وجوی موهبتی غیر از محتواهای توئیتر و تلگرام است. از این نظر است که رئیس‌جمهور، شرایطی خطیر را تجربه می‌کند. از سویی وفاق ملی نیاز به یک پایگاه اجتماعی و آرایش سیاسی جدید دارد و از سوی دیگر، انتظارات فزاینده بیجایی که هواداران او در افکار عمومی می‌سازند، ممکن است وفاق ملی را به یک نشست و برخاست سیاسی تقلیل دهد و آن را بسیار سریع‌تر از آنچه کشش و ظرفیت دارد و پیش از آنکه به گروه‌های اجتماعی برسد، توخالی کند.
دولت چهاردهم هم تئوریسین نیاز دارد و هم تبلیغاتچی. تئوریسین برای آنکه وفاق ملی را براساس آنچه رئیس‌جمهور بدان استناد کرده، یعنی اسناد بالادستی جمهوری اسلامی ایران، همچون سیاست‌های کلی مقام معظم رهبری، به‌صورت بخشی و وزارتخانه‌ای تفسیر کند و آن را در اولویتی بالاتر از صِرف اداره وزارتخانه‌ها و دستگاه‌های کشور قرار دهد و تبلیغاتچی برای آنکه اولا هواداران را از زیاده‌گویی و اغراق و تملق که گاهی تمسخر نیز به دنبال دارد، بازدارد و متوجه شرایط واقعی کشور کند و ثانیا اقدامات و در شرایط کنونی، ذهنیات رئیس‌جمهور و کارگزاران سیاسی جامعه را برای جامعه تبیین و تفسیر کند. در نتیجه شاید دولت چهاردهم به چند سخنگو در لایه‌های مختلف نیاز داشته باشد. سخنگوهای متعدد و در عین‌حال هماهنگ، حتما قادر خواهند بود نظم هواداری از دولت را از شکل استادیومی خارج کنند و به شکل حزبی درآورند. در شکل اول، هر حساب کاربری توئیتری غیرقابل‌اعتماد یا کانال تلگرامی ناشناس می‌تواند به نیابت از دولت سخن بگوید و کنش کند و در شکل دوم، تنها معتمدان رئیس‌جمهور مبتنی بر یک نظم و آرایش رسانه‌ای می‌توانند وفاق ملی را تعریف و تبیین کنند. شاید لازم باشد
روابط عمومی‌های وزارتخانه‌ها به چیزی بالاتر از اداره وب‌سایت دستگاه‌ها فکر کنند.
 

Page Generated in 0/0063 sec