گروه فرهنگ و هنر: مجید مجیدی را باید یکی از شاخصترین فیلمسازان سینمای ایران دانست؛ هنرمندی که در کارنامه کاری خود کارگردانی 10 فیلم بلند سینمایی، 4 فیلم کوتاه داستانی، 3 مستند کوتاه و یک مستند بلند را دارد و این روزها خود را آماده ساخت یازدهمین فیلم سینماییاش میکند.
اما یکی از ویژگیهای شاخص و قابل تحسین این فیلمساز را باید اهتمام ویژهاش به نسل جوان دانست، به گونهای که بسیاری از دستیاران و بازیگرانش پس از حضور در آثار او یا به عنوان بازیگران مطرح معرفی یا به عنوان کارگردان وارد عرصه سینما میشوند؛ از محمد عسگری و بابک خواجهپاشا در حوزه فیلمسازی گرفته تا حسین عابدینی و روحالله زمانی و بسیاری دیگر در حوزه بازیگری اما در کنار تولید فیلم، حضور در کارگاههای انتقال تجربه و تهیهکنندگی در حوزه هنرهای نمایشی بویژه در تئاتر آن هم با هدف حمایت از نسل جوان از جمله اقدامات مجیدی در یک دهه گذشته است، از همین رو این فیلمساز روز گذشته با حضور در کارگاه انتقال تجربه برای جوانان و هنرجویان از تجربیات و اتفاقات پیرامون سینما و تئاتر کشور سخن گفت.
در این برنامه مجیدی ضمن طرح انتقاداتی درباره وضعیت امروز سینمای ایران، با توجه به استعدادهای فراوان در این حوزه گفت: ایمان دارم استعدادهای درخشانی در دل این کشور هست. من استعدادهایی در گوشهگوشه این مملکت دیدهام که بعدها فیلمسازان خوبی شدهاند. اعتقاد دارم شما میتوانید جزو ذخایر و گنجهای سینمای ایران باشید؛ سینمایی که مهجور مانده، سینمایی که روزی با عشق و علاقه در صف فیلمهای آن میماندیم تا فیلمهای دهه 60، 70 و حتی برخی فیلمهای دهه 80 را ببینیم. اگر یادتان باشد در جشن 100 سالگی سینما که من سال ۷۷ دبیر آن بودم، بیانیهای خواندم. آنجا جملهای گفتم که بعدها خیلی برجسته شد؛ آن روز گفتم صدای پای ابتذال میآید و هشدار دادم که دیری نمیپاید که این ابتذال پیکره سینمای ایران را بگیرد. امروز پلتفرمها آثار مخربی از جهت هنری و ساختاری دارند که نسبتی با سینما، مردم، زندگی مردم و اندیشه و فرهنگ و هویت بومی ما ندارد.
مجیدی در ادامه با انتقاد از استفاده اغراقشده از تکنیکهای جدید و فناوریهای نو در عکاسی و فیلمسازی، گفت: اگر چه فناوریهای جدید فرصتهای طلایی را برای سینماگران به وجود میآورد اما به همان اندازه میتواند بچهها را تنبل کند و خلاقیت و وجوه هنری را از آنها بگیرد. یادم هست یکی از فیلمسازان جوان فیلمی ساخته بود و اصرار داشت فیلمش را ببینیم. کارهای فنی آن را انجام نداده بود. ۱۰ دقیقه از آن را دیدم و آن کارگردان در حین تماشای فیلم توضیحاتی ارائه میکرد که قرار است در برخی صحنهها چه شود اما بعد از یک ربع تماشای آن فیلم را ترک کردم و گفتم پس فیلمت کجاست؟ اینکه همهاش شد توضیح! میخواهم بگویم چنین چیزهایی ذهن شما را تنبل میکند. انگار برخی بخش خلاقیت را میخواهند به دیجیتال بسپارند. مجیدی گفت: آن زمان که میخواستم «بچههای آسمان» را بسازم آن را همه جا رد کردند؛ از فارابی، تلویزیون و حوزه هنری تا جاهای دیگر به من میگفتند مگر این فیلم میشود؟ این یک کار 10 دقیقهای است، این چه قصهای است؟ حتی دوستان خودم میگفتند این چه قصهای است اما ۳ سال روی آن ایستادم. میدانستم که یک فیلم خوب میشود چون آن را زیست کرده بودم. آن حس و عزتمندی را دیده بودم. در دورهای در دهه 70 موجی از سینمای تلخ و گزنده اجتماعی مد شده بود که اتفاقا میخواستم مقابل آن نوع سینما، فیلم دیگری بسازم. کانون پرورش فکری هم با شرط و شروط و با واسطهای پیش آمد چون میگفتند «بچههای آسمان» به درد یک فیلم کوتاه میخورد، با این حال برعکسش هم اتفاق افتاده است، فیلمهایی بودند که همه میگفتند بساز اما خودم به آنها باور نداشتم و نساختم. وی با بیان اینکه به رج زدن در سینما اصلا معتقد نیست و این روش را توصیه نمیکند، مطرح کرد: یکی از دلایلی که من سراغ بازیگران چهره نمیروم این است که آنها به تکرار میافتند، دوست دارم آدمها در فیلمهایم بکر بکر باشند. چون فیلم تماما حس است و باید بتوانید حسها را بخوبی منتقل کنید. تجربه بازیگری من هم در کارم تاثیر داشته است چون میدانم بازیگری که جلوی دوربین است چه فشاری رویش است. با این حال یکی از راهکارهای ما در فیلمسازی این بود که برخی سکانسها را در تمرین میگرفتیم، مثلا در «بید مجنون» پرستویی نمیدانست ضبط چه پلانهایی اصلی و کدام تمرین است. حتی یک جاهایی او را فریب میدادیم و نمیگرفتیم!
مجیدی در بخش پایانی درباره ساخت فیلم «محمد(ص)» هم گفت: فیلم مصطفی عقاد تماما درباره جنگ است، انگار که پیامبر اسلام در تمام طول عمر خود در حال جنگ بوده که این جفا به پیامبر اسلام است. پیامبری که رحمتالعالمین است تنها ۲ فیلم درباره او ساخته شده است. نباید نگاه سیاسی اسباب این شود که اصل را با فرع قاطی کنیم، ممکن است به خیلی چیزها اعتقاد داشته باشیم اما یاد بگیریم اینها را از هم تفکیک کنیم. نباید پیامبر اسلام را با نگاه سیاسی تحلیل کنیم. باید آزاداندیش باشیم. با نگاه باز باید درباره این موضوع قضاوت داشته باشیم.