printlogo


کد خبر: 291090تاریخ: 1403/6/24 00:00
درباره اعترافات مهم فائزه هاشمی از جو تکفیر و اختناق در میان زندانیان امنیتی زن
ما دیکتاتوریم!

گروه سیاسی: «در این زندان آموختم که ما مبارزین، طبلی توخالی و دیکتاتورهای حقیری بیش نیستیم»؛ این یک جمله عصاره‌نامه طویل و معناداری است که فائزه هاشمی به تازگی و در درون زندان نوشته است؛ نامه‌ای که حکایت از عاصی شدن یکی از رادیکال‌ترین چهره‌های سیاسی کشور بر اثر مجاورت با زندانیان امنیتی دستگیرشده در سال‌های اخیر دارد؛ نامه‌ای که فراتر از توصیفات تکان‌دهنده‌اش درباره فضای تکفیری حاکم بر بند زندانیان امنیتی، نشانی از مسخ و بی‌معنا شدن شعارهای سیاسی براندازان دارد.
به گزارش «وطن امروز»، این روزها در حالی به دومین سالگرد شورش‌های خیابانی سال 1401 نزدیک می‌شویم که تبعات ویرانگر آشوب‌های آن برهه و اثرات مخربی که بر ادبیات سیاسی گذاشته است بیش از پیش خود را نمایان می‌کند. شورش‌هایی که هرچند از جنبه عملی شباهت‌هایی به آشوب‌های سال‌های 88، 96 و 98 داشت اما از جهت ادبیات‌سازی و تقلایی که برای ضدارزش‌سازی از ارزش‌های عمومی جامعه ایران داشت ماهیتی منحصربه‌فرد پیدا کرد. تبدیل ادبیات ملی‌گرایانه به ابزاری برای دین‌ستیزی هرچند امری مسبوق به سابقه است اما در پاییز سال 1401 ادبیات ملی‌گرایانه خود به محملی برای همراهی با تجزیه‌طلبان تبدیل شد، ادبیات آزادی‌خواهی تبدیل به بستری برای سرکوب هرگونه تکثر و مخالفت شد، حتی شعار «زندگی» بهانه‌ای به وجود آورد تا ضدانقلاب در کمپین‌هایش به هرکدام از مظاهر و نمودهای زندگی روزمره مردم حمله کند و سرانجام در زیر پرچم دفاع از حقوق زنان، ضدزن‌ترین واژه‌ها وارد شعارهای سیاسی شد. از این نظر شاید حوادث 1401 را بتوان بیش از هرچیز با نقش منهدم‌کننده‌اش در دایره واژگان و مفاهیم شناخت.
در این فضا اما اواخر هفته گذشته و با انتشار نامه‌ای سرگشاده از فائزه هاشمی که در زندان به سر می‌برد، ابعاد جدیدی از فضای تکفیری و سرکوبگرانه جریان‌های مدعی آزادی منتشر شد. فائزه هاشمی در یک دهه گذشته سعی کرده بود با اتخاذ رادیکال‌ترین ادبیات و رفتار سیاسی، چهره خود را فراتر از عموم اصلاح‌طلبان نشان دهد و برای خود جایگاه نمایندگی براندازان را در میان فعالان سیاسی داخل کشور به دست آورد. دیدار با بهائیان، توجیه جنایات رژیم صهیونیستی، آرزوی پیروزی برای ترامپ به امید وارد شدن فشار بیشتر به کشور و... برخی از مسائلی است که در سال‌های اخیر از سوی او خبرساز شده است. با این حال به نظر می‌رسد فضای زندان‌ها و چهره‌هایی که با جرائم امنیتی در سال‌های اخیر دستگیر شده‌اند تا حدی فضای تکفیری پیدا کرده که فائزه هاشمی هم از درون زندان نسبت به خطر قدرت گرفتن زندانیان و سرنوشتی که برای ایران خواهند ساخت، هشدار داده است.
* حصاری دور دیکتاتورهای کوچک
هاشمی در ابتدای نامه خود فضای بند زنان زندان اوین و روحیات زندانیان را چنین توصیف می‌کند: «در کلام عالی و در عمل خالی، نظریه‌پردازانی از درون تهی. دیکتاتورهای کوچکی که آنچه را که سال‌ها با آن مبارزه کرده‌اند بر سر هم‌بندی‌های خود می‌آورند. هم‌بندیانی که کمتر یارای نقد کردن یا ایستادن در مقابل آنها را دارند که در این صورت تنگ‌نظری‌ها، تهمت‌ها، پرونده‌سازی‌ها، هتاکی‌ها، حذف و طردها، تخریب شخصیت‌ها و گاه ضرباتی را نوش جان می‌کنند. به عبارت دیگر هم‌بندی (بخوانید گروه فشار داخل بند) هم‌بندی را می‌پاید، برای او تعیین تکلیف و خط قرمز مشخص می‌کند، آزادی او را سلب می‌کند، به او انگ و تهمت می‌زند، او را تهدید می‌کند، آرای او را دور می‌ریزد، ضرب و جرح نثارش می‌کند، فضای وحشت و خفقان می‌آفریند. چرا؟ چون با او همراه نشده، یا نقدی بر او وارد کرده و پا روی سلطه و اقتدار او نهاده. و عجیب‌تر سکوت یا همراهی و ادامه دوستی برخی دیگر از مشاهیر در بند با این اندک سلطه‌گران است».
در ادامه این نامه به حیرت برخی از زندانیان از مواجه شدن با چهره‌های مشهور در اوین اشاره شده و آمده است: «جدیدالورودها در کمتر از حداکثر یک هفته، البته اگر ماندگار شوند، شوکه و مبهوت و پشیمان که اینها بودند چهره‌هایی که آرزوی دیدارشان را داشتیم؟ چه فکر می‌کردیم و چه دیدیم؟ چگونه از چاله به چاه افتادیم؟ و در آرزوی خلاصی و پی گرفتن زندگی و پشت سر را نگاه نکردن. می‌گویند در زندان که قدرتی ندارند این‌گونه‌اند، وای اگر قدرتی بگیرند».
* لغتنامه اوین
تبدیل شدن زندان به میدانی برای کسب شهرت و قرار گرفتن در کانون توجهات باعث شده تا در سال‌های اخیر برخی چهره‌های فاقد جایگاه تن به هر کاری دهند تا برچسب «زندانی سیاسی» روی آنها بچسبد و بعدها با استفاده از این برچسب برای خود جایگاهی در رسانه‌ها پیدا کنند و بعضا مقدمات پناهندگی را به دست آورند. از اعتصاب غذاهای نمایشی تا نشر گسترده اخبار دروغ (همچون رسوایی حسین رونقی) مواردی از این دست به حساب می‌آیند. با این حال در نامه فائزه هاشمی به ابعاد جدیدی از دروغ‌پردازی‌ها اشاره شده است. او با بیان اینکه برخی «فقط بودن در زندان برای‌شان ارزش است و عملا در تعارض با آرمان‌های سابق خود روزگار سپری می‌کنند» به خبرسازی از طریق انتشار اخبار مبالغه‌آمیز و نادرست درباره این افراد اشاره کرده و می‌نویسد: «در فرهنگ لغات آنها ممنوع‌الملاقاتی یعنی تبدیل یک جلسه ملاقات حضوری به ملاقات کابینی. عدم دسترسی به پزشک یعنی ویزیت شدن زندانی ۲ هفته یک بار توسط پزشک زنان، ۲ نوبت یا بیشتر سونوگرافی در دوران حاملگی، چک شدن فشار و قند و... چندبار در هفته و حضور پرستار در موارد ضروری. تغذیه نامناسب یعنی در اختیار داشتن مواد غذایی خام ماهانه از جمله لبنیات و حبوبات و برنج و... و دریافت ناهار و شام آماده به صورت روزانه با هزینه زندان و امکان خرید روزانه از فروشگاه کوچک زندان و خریدهای هفتگی از بیرون با خرج از جیب خود. دفاع از خود یعنی حمله. بدنی کبود یعنی یک نقطه سرخ‌شده به اندازه حداکثر 2 در 2 سانتی‌متر. در صورت اعتراض به این نحوه نادرست خبررسانی، متهم می‌شوی به انجام ماموریت حکومتی برای عادی‌سازی ظلم و شرایط زندان یا شنیدن این عبارات: آنچه ما می‌گوییم درست است و هر کسی غیر از این، این عبارات را معنا کند [...] خورده است و متعاقبا دریافت بارانی از حملات و تخریب‌ها و تهدیدها». او در پایان این نامه و نتیجه‌گیری مشاهداتش از بند زندانیان امنیتی زن در اوین می‌نویسد: «در این زندان آموختم که ما مبارزان طبلی توخالی و دیکتاتورهای حقیری بیش نیستیم. سرود آزادی و عدالت می‌خوانیم و در چرخه زندگی، ستم را بازتولید می‌کنیم. از دموکراسی و فرهیختگی می‌گوییم ولی با زبانی سرکوبگر و طردکننده دیگری بازتولید سلطه و استبداد را رقم می‌زنیم».

Page Generated in 0/0069 sec