printlogo


کد خبر: 291166تاریخ: 1403/6/26 00:00
چرا لیبرال‌ها دوباره به ستیز با دکتر شریعتی برخاسته‌اند؟
این کینه سر دراز دارد

محسن سلگی، دانش‌آموخته فلسفه: دکتر محمدجواد کاشی طی مطلبی (۱۸شهریور ۱۴۰۳) نوشته است مجله تجارت فردا در پروژه اخیر خود می‌کوشد مرحوم علی شریعتی را با محوریت امت‌گرایی و اسلام انقلابی مورد نقد قرار دهد تا راه را برای سه‌گانه بازار آزاد، اسلام سنتی و بازآفرینی دولت صفوی بگشاید. او به‌درستی اشاره کرده که در دهه 70، اصلاح‌طلبان به منظور گذار از وضع ایدئولوژیک و راه‌گشایی برای دموکراسی به نقد شریعتی پرداختند (نقل ‌به ‌مضمون).

واضح است هر ۲ گروه منتقد شریعتی، التفات ندارند که در میان متفکران نزدیک به انقلاب اسلامی و متفکران انقلابی در ایران، شریعتی بیشترین ظرفیت یا ظرفیت حداکثری برای دموکراسی است، آن هم دموکراسی حداکثری. از این حیث، چه دموکراسی‌خواهان دهه 70 و چه طرفداران بازار آزاد - مانند مجله تجارت فردا - از وجوه رهایی‌بخش اندیشه شریعتی غافلند یا آن وجوه را مطابق مرام فکری و عملی خود نمی‌دانند؛ چه گروه اول که دموکراسی را بر لیبرالیسم ترجیح می‌داد و چه گروه دوم که لیبرالیسم را بر دموکراسی ارجح می‌داند، از امت‌‌گرایی و اسلام‌گرایی شریعتی و نیز دموکراسی الهی مورد نظر او به مردم‌سالاری دینی قرابت دارد، نالانند. 
 در نهایت هر ۲ گروه در زمان حاضر به سبب اسلام فعال و اسلام سیاسی شریعتی و تأکید او بر مبارزه و مقاومت با او ستیز دارند و در تمایل به بازار آزاد و اسلام منفعل سنتی به یکدیگر نزدیک شده‌اند.
به‌راستی هیچ متفکری غیر از رهبران انقلاب اسلامی، به اندازه شریعتی انعکاس‌دهنده انتظار فعال شیعی، مبارزه و منطق تاریخی پیروزی خیر بر شر نبوده است.
شریعتی با به دست دادن معادله تغییر برای پیروزی خیر و ترسیم یک فلسفه تاریخ مدون، به انتظار شیعی، مقاومت و رهایی‌بخشی، به حاکمیت مردم و نفی استضعاف در انواع آن (استحمار، استکبار و استعمار) معنا و هدف‌داری خاصی داده است.
شریعتی فلسفه تاریخ خود را به فلسفه زمان/ فلسفه امام زمان(عج) گره زد و برنامه‌ای منتظم برای رهایی‌بخشی، عدالت و آزادی ارائه کرده است که نظیر آن دست‌کم نزد متفکران لیبرال وطنی هرگز یافت نشده است. 
طبیعی است طرفداران اسلام سنتی (اسلام بی‌تفاوت و منفعل) با او ستیز کنند یا طرفداران دموکراسی غربی - که در واقع، دموکراسی منهای حقیقت است - با شریعتی دشمنی کنند.
این شریعتی است که بیش از سایر دانشگاهی‌های تاریخ معاصر ایران، سوژه و فرد قاطع آزادی‌خواه را ممکن کرده است، به او منطق، استدلال، پشتوانه فلسفی و تاریخی می‌دهد.
 او نشان داد انقلاب و رهایی و غلبه بر شر امری اتفاقی و تصادفی نیست، بلکه امری محتوم و قطعی است. او این قطعیت را ذیل مفهوم انتظار و فلسفه تاریخ شیعی مطرح و مدلل ساخت. همچنین تحت مفهوم امامت و ولایت نشان داد که تاریخ هرگز از غایت‌مندی و ایمان به پیروزی خیر، خالی و عاری نمی‌شود. 
با این وصف، قابل انتظار است که غرب‌گرایان و طرفداران اسلام سنتی - بخوانید اسلام غرب‌گرا یا حتی اسلام غربی - با شریعتی در ستیز باشند.

Page Generated in 0/0060 sec