عبدالله دارابی: هفته جاری به پایان نرسیده دستهگلهای به آب داده فاجعهبار در فوتبال و ورزش ما یکی پس از دیگری، کامها را تلخ و آینده را متزلزلتر میکند، تا بعدیهایش چه خسارات و حراج حیثیتی باشد؟ جان دادن یک هوادار تیم فوتبال ملوان در فولادشهر و توجیهات مشمئزکننده ناظر باسابقه!، دنیا دیده! و پرسمت فوتبال کشور! که از دست رفتن جان یک انسان منجر به داغدار شدن مردم و بیسرپرست شدن خانواری را از اجرای مقررات قراردادی و دستنوشته انسانها پایینتر میداند و حال آنکه همان مقررات، تخطی فاحش ناظر مذکور و مجریان مسابقه را در قبال از دست رفتن جان هوادار متوفی بیان میدارد، نخستین و بدترین رخداد ناگوار این هفته بود که معلوم هم نیست روند رسیدگی به قصور خاطیان به نتیجه قابل قبولی نیز ختم شود؟!
دومین رخداد قطع برق سالن حین برگزاری مسابقات مهم والیبال قهرمانی باشگاههای آسیا بود. سومین مورد هم قطع برق حین انجام فینال مسابقات تنیس تهران و ناتمام ماندن آن به همین دلیل!
چهارمین اتفاق تاسفآور هم برقگرفتگی و سوختگی دو کارگر در ورزشگاه شهدای شهر قدس و امتناع و استدلال تاثرآور آمبولانس مستقر (موظفان رسیدگی به جان انسانها در خطرات) و قطع برق ورزشگاه حین کنفرانس خبری سرمربی استقلال و تمرین تیم الغرافه قطر بود!
آیا آنهایی که در حادثههای اول و چهارم در قبال جان انسانها مسؤولیت دارند (ناظر و عوامل برگزاری مسابقه، اورژانس مستقر و مسؤولان استادیوم)، هر چند برقگرفتگی و سوختگی در حادثه دوم بر اثر خطای کارگران باشد، حقیقتا ذرهای از حقوق ورزشی چیزی میدانند؟ فوت آن هوادار مرحوم هم پیشتر ذکر شد که تخطی مسؤولان از قانون مورد استناد خودشان را نشان میدهد!
همگان از سخنان و تصویر مبهوت خوسلو (بازیکن سابق رئال مادرید و کنونی الغرافه) و اظهار تعجب سایر بازیکنان الغرافه درباره قطع برق و وضعیت زمین چمن ورزشگاه شهر قدس و قیاس وضعیت آن با ورزشگاه باکیفیت کشور عراق جنگزده اطلاع یافتهاند! خوسلویی که لابد با خود میگفته از کجا (سانتیاگو برنابئو بهترین ورزشگاه دنیا) به کجا (ورزشگاهی بیکیفیت در ایران) رسیدهام؟
اتفاقات مذکور 2 بعد تاراج حیثیت و عادی شدن خسارت را نشان میدهد که حاصل بیتدبیری، ناکارآمدی، بیدانشی و اهمالکاریهایی است که خیلی وقت است عادی شده و مجازاتی درخور نیز متوجه عاملان و قاصران آن نشده و نمیشود. بر اثر این اتفاقات حیثیت کشور در اذهان جهانی بهشدت مخدوش شده و میشود تا جایی که رسانههای عربستانی که روزگاری مجذوب استادیوم آزادی و آرزومند داشتن آن بودند، اکنون پیشنهاد ساخت ورزشگاه رایگان در ایران برای حفظ آبروی خاورمیانه را میدهند؛ گویا ایران کشوری فقیر و محتاج کمک شده است و مسؤولی نیست که از بابت قصورش در این زمینه به خود آید، دق کردن پیشکش! آنچه دیگران در این یک هفته از امکانات و تصمیمات ما به چشم دیدند یا شنیدند منجر به چه تصوری در اذهانشان از کشور ایران با آن قدمت و اعتبار میشود؟
در بعد خسارات که دایرهاش وسیعتر است، خسارت جانی که بخش عمده و جبرانناپذیر ماجراست و بخش دیگر خساراتی است که از قبل تنبیهات و شاید محرومیتها گریبانگیرمان شود. آیا همین ایافسی، مساله نقصان امکانات اولیه و ابتدایی در تمرین میهمان قطری را با دیده اغماض مینگرد؟ مسلما از این بیتوجهیها و قصورها، فوتبال ما لطمات سنگینتری خواهد دید زیرا بعد سختافزاری از ابعاد مهم اعطای میزبانیهاست و حال آنکه ما هر ساله در آن دچار مشکل و محتاج ارفاقیم!
این مشکلات زاییده تفکر و تصمیمی غلط و ناسالم است که سالهاست بر فوتبال و ورزش ما حاکم است و چونان درختی تنومندی ریشه دوانیده که آن ریشهها نیز ساقه و شاخههایی همانگونه میرویاند. هرس و اصلاح یا بریدن این درخت تنومند بسیار دشوار شده است؛ غرس نهالی سالم نیز سالها مشقت و مرارت میطلبد که از آفتزنیها هم ایمن نخواهد بود!