printlogo


کد خبر: 292189تاریخ: 1403/6/28 00:00
نگاهی به مجموعه شعر «بت بزرگ» سروده محبوبه کلبعلی
زبان مدرن شعر و شعار

الف.م. نیساری: مجموعه ‌شعر «بت بزرگ»کتابی است از محبوبه کلبعلی 42 ساله که آن را انتشارات سوره مهر با معرفی مرکز آفرینش‌های ادبی استان سیستان‌وبلوچستان به چاپ رسانده است؛ مجموعه‌ای در 64 صفحه با 41 شعر سپید کوتاه و غیرکوتاه؛ شعرهایی که به لحاظ زبانی بین نثر (نثر ادبی) و شعر سپید در نوسانند. 
البته با زبان نثر، شعر گفتن به خودی خود اشکالی ندارد که این خود سبک و شیوه‌ بسیاری از شاعران سپیدگرای امروز است اما بین شعر سپید و نثر و حتی نثر خوب یا نثر ادبی برجسته، فاصله‌ای هست که تشخیص آن نیازمند نقد و نظری حرفه‌ای است، تا بسیاری دل‌نوشته‌های و نثرهای خود را شعر سپید نپندارند. 
شعر سپید در ابتدا و مراحل تکاملی خود همواره با آهنگ و موسیقی کلام همراه بوده است. در واقع، از آنجا که شعر سپید تنها شیوه و قالب بدون وزن شعر فارسی است، ناگزیر بوده به جای خلأ وزن، آهنگ و موسیقی کلام را جایگزین آن کند؛ شعری که به واسطه‌ همین آهنگین شدن، کمتر به دام نثر خواهد ‌افتاد. از آن طرف، شعرهای سپیدی که خالی از موسیقی و آهنگ‌اند و در ظاهر به نثرهای عادی یا ادبی نزدیکند، ناگزیرند روی لبه‌ تیغ زبان راه بروند، زیرا تشخیص بین نثر ادبی و شعر سپید، نه‌تنها برای عموم مخاطبان شعر سپید، بلکه حتی برای بسیاری از شاعران جوان و غیرجوان هم چندان قابل تفکیک نیست و حتی این امر نزد مخاطبان و منتقدان و شاعران به ظاهر مدرن هم محل اختلاف است؛ از این رو، این گروه‌ها و افراد در مواجهه با اغلب شعرهای سپید دچار خطا شده، آنها را از نثر عادی یا نثر ادبی بازنخواهد شناخت. 
ابداعگر شعر سپید (شعر سپیدی که به شعر بی‌وزن و شعر منثور هم مشهور است) در ایران احمد شاملو است؛ شاعری که میدان‌های فراخ شعر کلاسیک و شعر نیمایی را تجربه کرد و موسیقی کلام را خوب می‌شناخت. با این حال، کمی بعد از ابداع و رواج شعر سپید، عده‌ای از شاعران موج‌های مشهور در شعر به واسطه‌ شهرت و نوع شعر و پیشنهادهای خود، توانستند منثور بودن (آهنگین نبودن) شعرشان را توجیه کرده یا آن را در شعر خود بی‌اهمیت یا کم‌اهمیت یا حتی بی‌فایده جلوه دهند که سردمدارشان احمدرضا احمدی، بیژن الهی و... بودند.
در هر حال، به مرور، ۲ نوع شعر سپید رواج و رونق گرفت که تا امروز نیز ادامه دارد؛ شعر سپید آهنگین و دارای موسیقی و شعر سپید نثرگونه یا نزدیک به نثر که اغلب شاعران - شاید برای سهولت  در کار یا از روی کاهلی و تنبلی و بی‌دانشی و بی‌تجربگی - نوع دوم را انتخاب می‌کنند.
و اما شعرهای مجموعه‌ «بت بزرگ» محبوبه کلبعلی اغلب و بلکه یکسره شعرهای سیاسی - اجتماعی و آیینی و انقلابی‌اند و به تعبیر جزئی‌تر، بخشی از آن نیز جزئی و جنسی از شعرهایی از مقاومتند؛ شعرهایی که زبانی مدرن دارند؛ مدرن بودنی که با نوع مضمون و شکل موضوع شعرهای این دفتر یگانگی دارد اما در بسیاری از مواقع نثرگونگی و نثرزدگی شعرهای این دفتر را از خواندنی بودن نمی‌اندازد ولی از شعریت می‌اندازد، مثل شعر زیر که شبیه شعار است (قسمت دوم بیشتر)؛ شعارهایی شبیه تولیدهای بین‌برنامه‌ای صداوسیما (که البته در آنجا گاه سر دادن این شعارها لازم است و گویندگان و نویسندگانش هم ادعای شعر سرودن ندارند) یا شبیه شعارهای روزنامه‌ای یا دکلمه‌هایی که نوجوانان گاه در مدارس و انشاهای‌شان یا در مراسمی می‌خوانند:
«از برزخ هزار ساله‌اش
بیرون آمده است شمر 
به هیات مردی سیاه‌پوش
و قصابی می‌کند
کودکان عراقی را
حرمله
با بمب‌های فسفری
گلوی کودکان فلسطینی را
نشانه می‌گیرد
عمر سعد
برای خاورمیانه‌ای جدید
نقشه می‌کشد
خدا کند این تیرهای سه‌شعبه
خطا برود
اینجا اما
مدافعان حرم
پرچم را
درست بالای خیمه‌ زینب
برافراشته‌اند
شعر طاقت کربلایی دیگر را ندارد
پیشانی فرزندان‌مان را
سربند «یاابوالفضل» می‌بندیم
تا قسمتی از کربلا باشند
تشنگی یعنی همین جاهلیت مدرن
یعنی
سکوت سازمان ملل!»
اما شعرهایی هم در این دفتر دیده می‌شود که با توجه به قابلیت‌هایی که این نوع شعر دارد، شعریت خود را نیز حفظ کرده‌اند مثل شعر زیر؛ اگرچه در سطرهای اول کمی گنگی و نامفهومی دارد اما قسمت دومش ناب است:
«عبور لخته‌های سرخ
از مجرای کلمات
و سرود مقدس در گلوی سربازان
مسیح در باورم، عروج می‌کند
یا التهاب خشک خشاب‌هاست
که دهان باز می‌کنند؟
زمین را می‌بلعم
و ماه در گلویم سنگ می‌شود
کفش‌هایم، در زاویه‌ گنگ این اتاق
گیج می‌خورند
آویزانم
در تعلیق مبهم زمان
یک نفر پنجره را، کمی نفس بکشد!»
و شعری نه به سوررئالی شعر بالا، بلکه در واقعیت و رئال کلمات خود به سمت شعر جاری پیش رفته است؛ شعری که واقعیت سخت سختش آن را از نرمی و انعطاف شعری و نگاه شاعرانه نینداخته است:
«چون پرواز سنگی
که به گنجشک خست می‌رسد
چون لبخند گم‌ شده‌ای
روی لب‌های یک جنازه
تاریک می‌شوند کلمات
وقتی آژیر ممتد
خیابان را
می‌بلعد
و آوار خسته‌ یک شهر
مردم را
در کلماتی جنگ‌زده
تشییع می‌کنند»
در عین حال، در مجموعه ‌شعر «بت بزرگ» محبوبه کلبعلی گاه نثرهای ادبی معمولی در حد انشاهای دبستانی هم دیده می‌شود، نمونه‌اش اثر زیر:
«ما نهال‌های کوچکی بودیم
دست تو
سایبان آفتابی بود
روی تن‌های خسته‌ ما
ما نهال تناوری گشتیم
بعد از آن
روزهای حادثه‌خیز
بعد از آن
روزگار توفان‌زاد
یاد تو چون بهار با ما بود
ما درختان محکمی هستیم»
گاه با شعارهای شعرگونه که پشتش نیز هیچ منطق شعری وجود ندارد، مثل اثر زیر:
«صدف‌ها
دروغ نمی‌گویند
کافی‌ست
یک گوش‌ماهی بزرگ را
بچسبانی، به گوش رسانه‌ها
تا تکرار باستانی موج‌ها
نام پارسی خلیج‌فارس را
به گوش جهانیان برسانند»
شعرهای کوتاه مجموعه ‌شعر «بت بزرگ» نیز گاه به لحاظ زبانی و نوع بیان و حتی ساختاری شبیه کاریکلماتورند، مثل اثر زیر:
«جنگ عادلانه نیست
وقتی
حتی
یک ترکش کوچک هم
سهم جنگ‌افروزان نمی‌شود!»
و گاه این شعرهای کوتاه در ایجاز و ایهام خود یک دنیا حرف را شاعرانه خلاصه کرده‌اند، مثل شعر زیر:
«آوازهای مهاجرم را
قفس‌های دوره‌گرد ربودند
وقتی
پاهایت به پایکوبیِ
مین‌ها رفتند»
بعضی شعرهای مجموعه ‌شعر «بت بزرگ» هم ساختار خوب و منسجمی دارند و حتی ظرفیت و قابلیت فرمی خوش را انتظار می‌کشند، مثل شعری که به زیبایی شروع شده، ادامه می‌یابد؛ آنگونه که مخاطب را در انتظار حرفی خاص یا زیبا یا حتی یک کشف شاعرانه تا سطرهای آخر می‌برد اما با شعار تمام می‌شود، مثل شعر زیر:
«ارث می‌برد
زمین، از خورشید
سبزینه را!
ارث می‌برد
کوه، از آسمان
آشیانه‌ عقاب را!
ارث می‌برد
موج، از دریا
توفان را!
ارث برده‌ایم
از نام اطلسی‌های جهان
نام پارسیِ خلیج‌فارس را!»
از خلیج‌فارس گفتن، قدرت شاعرانگی مضاعف و خاصی می‌طلبد. اصلا از هر پدیده‌ای گفتن، قدرت و زیبایی و کشف لازم است؛ زیبایی نه الزاما به معنای خوشگلی و خوش آب و رنگی، بلکه به معنای وسیع زیبایی که دربرگیرنده‌ معنویت است، حتی معنویت شکل و صورت اثر.
حرف آخر اینکه در کنار بیان نکات مثبت و منفی مجموعه ‌شعر «بت بزرگ» محبوبه کلبعلی، می‌توان از دیگر ویژگی‌های کتاب شعر او گفت که در کل مثبت است، از این منظر که این ویژگی‌ها قابلیت و ظرفیت ایجاد می‌کند که شاعر دامنه‌ حرف و سخن و کشف و نگاه شاعرانه‌اش را وسعت بیشتری ببخشد؛ یکی از این ویژگی‌ها دایره‌ واژگانی وسیع این دفتر شعر است؛ دفتری که به راحتی در آن از واژه‌های به ظاهر ناهمگون استفاده شده است، کلماتی مثل: رستم  و زرتشت و امام حسین(ع) و جبهه و کلیسا و مسجد و جنگ تا کلماتی چون هسته‌ای و ترور و نفتکش و آدامس و آزادی‌خواه و تا بیروت و غزه و یمن و بحرین و... و نیز کلمات خارجی بسیاری که این مجموعه - یعنی مجموعه شعر «بت بزرگ» - از به کار بردن  آنها نیز ابایی ندارد؛ چون که شعرش با اینگونه کلمات در بعضی شعرها موضوعیت دارد؛ کلماتی نظیر: لائیک، وال‌استریت، آرماگدون، موساد و...
به یک نمونه از این نوع کارهای در دفتر شعر «بت بزرگ» توجه کنید؛ جدا از خوب و بد بودن و شعر یا شعاری بودنش:
«نفت‌کش‌ها
سرود صلح می‌خوانند
و کبوتر
از پنت‌هاوس آشیانه‌اش
آرماگدون، تماشا می‌کند
سربازان ناتو
در خیابان‌های شهر رژه می‌روند
و برای مانور هوایی
کودکستانی در افغانستان را
نشانه می‌گیرند
موساد آخرین فصلنامه‌های
سازمان ملل را اجرا می‌کند
ملت بحرین ترور می‌شود
ملت یمن
ترور می‌شود
و تمام ملت‌های آزادی‌خواه...
امواج بیداری جهان را
تسخیر می‌کند
سیاه (cia)
اعلامیه می‌دهد
ایران کشوری تروریست است
و هسته‌ای
که نان‌های غنی شده را
به سومالی هدیه می‌دهد
و سلاح تفکر را
به وال‌استریت».

Page Generated in 0/0062 sec