توماس فریدمن*: مادر، پدر! اگر پسر یا دخترتان از دانشگاه به خانه بیاید و بگوید: «میخواهم روزی وزیر امور خارجه ایالات متحده شوم» به او بگویید عزیزم، هر چه میخواهی بشوی بشو اما لطفا، لطفا وزیر امور خارجه نباش! این بدترین شغل دنیاست. وزیر آموزش و پرورش، وزیر کشاورزی و وزیر بازرگانی اشکالی ندارد اما به ما قول بده که وزیر امور خارجه نخواهی شد. اداره سیاست خارجی آمریکا بسیار بسیار دشوارتر از آن چیزی است که آمریکاییها فکر میکنند. این کار در عصری که شما مجبور به مدیریت ابرقدرتها، ابرشرکتها، افراد و شبکههای ابرقدرت، ابرتوفانها و ابراطلاعات هستید تقریبا غیرممکن است، ضمن آنکه همه اینها درهمتنیده میشوند و شبکهای پیچیده از مشکلات به وجود میآورند. در دوران جنگ سرد، عمل به «دیپلماسی قهرمانانه» کاری شدنی بود. مثلا هنری کیسینجر فقط به ۳ سکه [تلفن]، یک هواپیما و چند ماه دیپلماسی رفت و برگشتی نیاز داشت تا توافقات خارجی پس از جنگ میان اسرائیل، مصر و سوریه را حاصل کند. او با یک سکه به گلدا مئیر، نخستوزیر وقت اسرائیل، با سکه دوم به انور سادات، رئیسجمهور مصر و با سکهای دیگر به حافظ اسد، رئیسجمهور سوریه تلفن کرد و موفق شد نخستین توافق صلح از سال 1949 را بین ۳ طرف ایجاد کند. خاورمیانهای که بلینکن امروز مجبور است با آن سر و کار داشته باشد را با خاورمیانه زمان کیسینجر مقایسه کنید. منطقه متحول شده و از منطقهای متشکل از دولت - ملتهای مستحکم به منطقهای متشکل از دولتهای شکستخورده، دولتهای زامبی و مردان قدرتمند انقلابی مسلح به راکتهای نقطهزن تبدیل شده است. دارم درباره حماس در غزه، حزبالله در لبنان و سوریه، حوثیها [انصارالله] در یمن و شبهنظامیان شیعه در عراق صحبت میکنم».
حزبالله تنها نهاد غیردولتی در تاریخ مدرن است که توانسته با یک دولت - ملت (اشاره به رژیم صهیونیستی) به یک موازنه «نابودی حتمی طرفین» دست پیدا کند. حزبالله امروز با راکتهای نقطهزن خود میتواند درست به همان اندازهای که اسرائیل فرودگاه بیروت را به نابودی تهدید میکند؛ تهدید معتبری برای نابودی فرودگاه تلآویو ایجاد کند. بار آخری که این دو در سال 2006 با هم وارد جنگ شدند اوضاع اینطور نبود. وظیفه دیپلماسی در دهه گذشته شبیه «بازی دوز» بود که در آن ایجاد همسویی و تقارن در منافع کشورهای مختلف کاری به مراتب آسانتر بود. در مقابل، در دوران جدید، بازی دیپلماسی به اندازه قرار دادن همه رنگهای یکسان در یک سمت مکعب روبیکا کاری دشوار است. اقتضای جغرافیای سیاسی جهان در آینده روی کار آمدن رئیسجمهوری است که بتواند متحدان زیادی برای آمریکا ایجاد کند. این با سیاستهای دونالد با شعار «تنها آمریکا» میسر نخواهد بود... دلیل اینکه روسیه، ایران و چین! همه میخواهند ترامپ در انتخابات برنده شود چیست؟ چون آنها میدانند که او در تعامل با ناتو و سایر متحدان آمریکا به اندازهای کاسبمحور عمل میکند که هیچوقت نمیتواند با آنها ائتلافهای پایداری ایجاد کند. تردید نکنید، دنیایی که رئیسجمهور و وزیر خارجه بعدیمان باید نقشی را در آن به عهده بگیرند از هر زمان دیگری از قبل از آغاز جنگ دوم جهانی پرچالشتر است... ما آنطور که باید از نظر نظامی برای جهانی که وارد آن میشویم آماده نیستیم. روسیه، ایران و چین سالهاست درگیر افزایش قدرت نظامی قابل توجهی بودهاند. در مقابل، ما امروز به معنای واقعی کلمه فاقد تسلیحات برای جنگیدن در هر ۳ جبهه هستیم. تنها راه کنار آمدن با این مشکل احتمالی این است که یک یا چند منطقه را رها نکنیم، بلکه از طریق اتحادها، قدرت دیگران را به خودمان بیفزاییم اما امروز به معنای واقعی کلمه فاقد تسلیحات لازم برای مبارزه همزمان در هر ۳ این جبههها هستیم. گاهی یک رهبر باید درخواست قربانی کند. این درخواست تنها در صورتی میتواند موثر باشد که رهبر به اعتبار شهرت داشته باشد. اعتبار نیز به نوبه خود نیازمند صراحت است. هم روزولت و هم چرچیل انتخابهایی را که کشورهایشان با آن روبهرو بودند به وضوح، صادقانه و شیوا بیان کردند. در اینجا، باید بگویم که ترامپ همچنان ممکن است یک مزیت داشته باشد. او درباره دیدگاههای وحشتناک خود صادق است. او اشاره کرده است که برایش اهمیتی ندارد که اوکراین برنده یا شکستخورده است. متاسفانه، هنگامی که در مناظره از هریس پرسیده شد «آیا معتقدید که شما مسؤولیتی در نحوه خروج از افغانستان دارید که منجر به کشته شدن 13 سرباز آمریکایی شد؟» او کاملا از این سوال طفره رفت. مطمئن هستم که رایدهندگان بلاتکلیف متوجه این اشتباه بزرگ شدند که به نفع هریس نبود... متاسفانه دلیل دیگری که چین ترامپ را ترجیح میدهد تنفر او از مهاجرت غیرقانونی است. او به عنوان رئیسجمهور مهاجرت غیرقانونی را سرکوب کرد تا به ملیگرایان دست راستی مراجعه کند. این موسیقی به گوش چین خوش میآید چون توانایی ما برای جذب استعدادها از همه جا یعنی مزیت کلیدی آمریکا را، نسبت به چین تضعیف میکند.
* ستوننویس نومحافظهکار نیویورکتایمز