حنیف غفاری: جنایات رژیم اشغالگر قدس علیه کارکنان سازمان ملل متحد در غزه ادامه دارد. به گفته سازمان ملل، در پی حمله نیروهای اسرائیلی به مدرسهای در غزه ۶ کارمند سازمان آنروا کشته شدند. مقامات حماس میگویند ۱۸ نفر در این حمله جان باختهاند. دبیرکل سازمان ملل رویدادهای غزه را «غیرقابل قبول» خوانده و در ادامه مواضع منفعلانه خود تاکید کرده نتانیاهو پاسخ تماسهای او را نمیدهد! همچنین هفته گذشته، کاروان کمکهای سازمان ملل متحد به مردم غزه، چندین ساعت توقیف و مورد بازجویی صهیونیستها قرار گرفت. گوترش در مواجهه با تحقیر رسمی سازمان ملل متحد از سوی رژیم کودککش صهیونیست، صرفا ابراز تاسف میکند! گویا تهدیدات قبلی صهیونیستها علیه وی و مواضع حداقلیاش در محکوم کردن نسلکشی غزه مثمرثمر افتاده و آقای دبیرکل حتی زحمت بازخواست رسمی رژیم اشغالگر قدس بابت کشتار کارمندان آنروا را نمیدهد. سازمان ملل متحد سال 1945 میلادی جایگزین ساختار قبلی (جامعه ملل) شد. این سازمان بینالمللی علیالظاهر بزرگترین، معروفترین و قدرتمندترین سازمان بیندولتی در جهان محسوب میشود و اعضای این سازمان تقریبا شامل همه کشورهایی میشوند که از نظر قوانین بینالمللی به رسمیت شناخته شدهاند. این سازمان با هدف جلوگیری از جنگها و منازعات بینالمللی و ورود موثر و فوری جهت پایان دادن به منازعات بینالمللی و حتی داخلی کشورهای عضو تاسیس شده و منشور ملل متحد را مبنای عمل خود تلقی میکند. در این ساختار، دبیرکل جایگاه حقوقی و اجرایی بسیار بالایی دارد. تنها یکی از اختیارات دبیر کل اجرای تصمیمات سیاسی سازمان ملل متحد است. در این باره، دبیر کل اختیار تفسیر دارد، به این معنا که قدرت تفسیر مصوبات و تعیین حدود و ثغور اجرایی آنها در دست اوست. یکی دیگر از وظایف دبیر کل، میانجیگری مستقیم در منازعات بینالمللی، تشکیل کنفرانسهای بینالمللی با هدف مواجهه با منازعات پایدار، حضور در جلسات شورای امنیت و ارائه اعلامیههای کتبی و شفاهی در قبال تحولات جاری در حوزه روابط بینالملل و وادارساختن اعضای شورای امنیت (به همراه ارائه دستور کار جلسه) درباره تشکیل جلسات اضطراری است. همانگونه که مشاهده میشود، دامنه اختیارات دبیرکل سازمان ملل متحد محدود نیست اما سوال اصلی آن است: آیا آنتونیو گوترش، دبیر کل کنونی سازمان ملل متحد از همه این اختیارات در مواجهه با رژیمی کودککش که حتی دهها کارمند سازمان ملل متحد را از آغاز جنگ هدف قرار داده، استفاده کرده است؟!
آیا میان آنچه در شرح اختیارات دبیر کل سازمان ملل و اساسنامه این سازمان آمده با مواضع منفعلانه گوترش در قبال جنگ غزه تناسبی وجود دارد؟ ابزار تاسف کلی از کشته شدن دهها نیروی امدادی و کمکرسان سازمان ملل متحد در نوار غزه، نقطه اوج انهدام و ورشکستگی سازمانی است که مدعی ایجاد صلح جهانی و تنظیم رفتار بازیگران متجاوز با استناد به اهرمهای قدرت بینالمللی بوده و خود را یگانه مرجع حلوفصل منازعات جاری در نظام جهانی قلمداد میکند.
البته از سازمان ملل متحدی که ۳ کشور آمریکا، انگلیس و فرانسه عضو دائم شورای امنیت آن بوده و از حق وتو در راستای صیانت از وحشیانهترین جنایات در جای جای جهان برخوردار باشند، خروجی و نتیجهای بیش از آن قابل انتظار نیست. زمان تشکیل سازمان ملل متحد در سال 1945 میلادی، کمتر کسی تصور میکرد 80 سال بعد، دبیر کل این سازمان نسبت به عدم پاسخگویی یک جنایتکار جنگی (نتانیاهو) به تماسهای تلفنیاش ابراز استیصال کرده و در قبال به خاک و خون افتادن نیروهای امدادی سازمان ملل متحد در نقطهای از جهان، صرفا بیانیه تسلیت و ابراز تاسف صادر کند!
جنگ غزه، نقطه آشکارساز انهدام نظم دوران پساجنگ دوم جهانی و از آن مهمتر، تلنگری برای اکثر کشورهای دنیا جهت گذار از این ساختار معیوب و متعلقات آن محسوب میشود. پارادوکسها و تبعیضهای نهادینه شده در ساختار انتزاعی و عملیاتی سازمان ملل متحد جایی برای موفقیت این سازمان در تحقق وظایف و مسؤولیتهای حداقلی خود باقی نگذاشته و در آینده نیز نخواهد گذاشت. فراتر از آن، پروسه انتصاب دبیر کل سازمان ملل متحد نیز در یک سیکل محدود تعریف و اجرایی میشود. بر این اساس، دبیر کل زمانی میتواند فعالیت رسمی خود را آغاز کند که به بسیاری از قواعد و بایستههای القایی و تحمیلی از سوی واشنگتن و متحدانش تن داده باشد. آیا از چنین دبیرکلی (فارغ از اینکه گوترش، بانکیمون یا هر فرد دیگری باشد) میتوان انتظار ایستادگی در برابر جنایات سیستماتیک غرب و رژیم اشغالگر قدس را داشت؟ حتی در اینجا دبیرکل قدرت دسترسی به اختیارات قانونی و صریح مندرج در اساسنامه سازمان را ندارد، چه رسد به آنکه بخواهد قدرت ویژه خود در تفسیر حقوقی منازعات جهانی را به سود صلح و آرامش در دنیا به کار گیرد! «ساختار» سازمان ملل متحد، تابعی از مناسبات پنهان و آشکاری است که «کارگزار» را در خود هضم میکند. تاریخ مصرف این ساختار و کارگزاران وابسته به آن سالهاست به پایان رسیده و گریزی از انهدام آن نیست.