امام حسین علیهالسلام میفرماید: «ألا ترَون إلى الحق لا یُعمل به؟ وإلى الباطل لا یُتناهى عنه؟ فلیرغب المؤمن بلقاءالله محقاً، فانی لا أرى الموت إلا سعاده والحیاه مع الظالمین إلا برما - آیا نمیبینید به حق عمل و به باطل پایان داده نمیشود؟ پس مؤمن حق دارد و باید به دیدار پروردگارش بشتابد، پس من مرگ را جز سعادت و زندگی با ستمگران را جز زجر نمیبینم»... ما برای مرگ و ایجاد مرگ و ظلمت کفن نپوشیدهایم. ما برای ایجاد زندگی بزرگوارانه، پیروزی به واسطه شهادت، نور به وسیله خونهای سرخ و حیاتبخشی به کسانی که میخواهند حیات آنان را سلب کنند کفن به تن کردهایم. آگاهیم در جهانی هستیم که حیات با سکوت، نشستن، ترس و ذلت به وجود نمیآید بلکه فقط به واسطه جهاد، شهادت، کفن، جانفشانی و آمادگی دائم برای لبیک گفتن به ندای حسین آفریده میشود. ما اینجا خواهیم ایستاد و ندایمان همین خواهد بود. این چیزی است که آمریکاییها باید بفهمند. آمریکاییها نمیدانند لبیک یا حسین یعنی چه. از آن ساده میگذرند. آخر لبیک یا حسین یعنی چه؟! لبیک یا حسین، یعنی در میدان نبرد بمانی حتی اگر تنها باشی، حتی اگر مردم تو را رها، متهم و پشتت را خالی کرده باشند. لبیک یا حسین یعنی تو، پول، خانواده و فرزندانت در این نبرد باشید. لبیک یا حسین یعنی مادر فرزندش را برای مبارزه بفرستد و وقتی به شهادت رسید، سرش بریده و به سوی مادرش پرتاب شد، آن را در دامنش بگذارد، خون و خاک را از چهرهاش پاک کند و با رضایت و خیال آسوده به او بگوید: خداوند روسفیدت کند پسرم که مرا در روز قیامت نزد فاطمه زهرا روسفید کردی. لبیک یا حسین یعنی این. لبیک یا حسین یعنی مادر، خواهر و همسر بیایند تا به پسر، برادر یا همسر خود لباس رزم بپوشانند و او را راهی جهاد کنند. لبیک یا حسین یعنی زینب مرکب مرگ و شهادت را برای برادرش زین کند. لبیک یا حسین یعنی این. دورانی که در آن به هر قیمتی بر سر کرامت، عزت، حضور، شرافت، میهن، سرزمین و مقدساتمان چانه میزدیم تمام شد. شرایط بسیار تغییر کرده. پس تجدید بیعت خود با حسین علیهالسلام را اینگونه تمام میکنیم که آقا و سرور ما، همانگونه که شما برای اهداف عظیمت فداکاری کردی و ترجیح دادی با خانواده و دوستانت در راه این هدفها کشته شوی، ما از این راه محافظت خواهیم کرد و با خون، تفکر و فرهنگ تو پیروزی خواهیم آفرید و دعوت و بیعت ما با تو باقی خواهد بود. برادران و خواهران، در روز دهم محرم پس از اینکه همه شهید شدند و حسین تنها ماند و در همان حال قدرتمند، پایدار و درخشنده بود، فریاد کشید: «آیا کسی هست مرا یاری کند؟» فریادی که برای ارتش مقابلش نبود، برای همه کسانی بود که در صلب مردان و رحم زنان بودند و او آنان را در طول تاریخ و تا روز قیامت میپروراند. هر لحظه و تا همیشه با اشک، خون، معنویت، موضع، فکر، جهاد و مقاومت پاسخ این خواهد بود:«لبیک یا حسین». ما امروز در این مکان گرد آمدهایم تا به شهدای کربلا و اسیران کاروان غم و سربلندی بگوییم: شما حقیقتا در درون ما، در فکر، فرهنگ، بصیرت، وجدان، قلبها، عقلها، عاطفهها، اراده، عزم، عشق، علاقه و شوق ما زنده هستید. شما ای سروران ما، خون جاری در رگها، اشک کاسه چشمها، تپش قلبها، رایحه زندگانی و همه کرامت ما هستید. ما در مسیر شما هستیم، منحرف نخواهیم شد، تردید نخواهیم کرد و راه را ادامه خواهیم داد تا به شما بپیوندیم و در دنیا برایمان یکی از این دو شود، یا پیروزی، یا شهادت. هر سال در روز عاشورا میایستیم و فریاد و موضع حسین را تکرار میکنیم. موضعی که جملهای خلاصهاش کرده و بنده به این جمله عشق میورزم و آن را در هر عاشورا و هر روز یا مناسبت مرتبط و یادآور حسین تکرار و بازگویی میکنم. چون آن جمله خلاصه موضع، چکیده ادیان و رسالت آسمانی، حقیقت دین و بندگی خداوند یگانه است. «ألا إن الدعی إبن الدعی قد رکز بین إثنتین، بین السله و الذله، وهیهات من الذله.- ناپاکی فرزند ناپاک، مرا میان ۲ انتخاب مخیر کرد، میان تیزی شمشیر و خواری و خواری هرگز شایسته ما نیست.»، «یأبالله لنا ذلک و رسوله والمؤمنون وأنوف حمیه ونفوس أبیه من أن نعثر طاعه اللئام علی مصارع الکرام - خداوند، پیامبرش، مؤمنان، غیرتمندان و سربلندان برای ما نمیپسندند که اطاعت فرومایگان را بر کشته شدن بزرگواران ترجیح دهیم». جهان باید بداند آن انبوه مردم ما را که در روز عاشورا میبیند و باید بداند همه این صبر و ایستادگی به خاطر دفاع از نوه پیامبر است وقتی که روز عاشورا گرد هم میآییم و همگی فریاد میزنیم: «لبیک یا حسین». وقتی که روز عاشورا میایستیم و در برابر همه جهان فریاد میکشیم: «الا ان الدعی ابن الدعی قد رکز بین اثنتین، بین السله و الذله - ناپاکی فرزند ناپاکی مرا میان ۲ راه مخیر گذاشت، میان تیزی شمشیر و خواری ذلت»... امروز به جهانیان میگوییم این امام عظیم، نوه پیامبر خدا و این دین پیامبر خداست. حسین، کربلا، اهل بیت، صحابه و امت این پیامبر هر چه دارند از این پیامبر عظیم، محمد صلیالله علیه و آله و سلم، است. پس به هیچوجه هیچکس خیال نکند در عرصه این پیکار امکان تساهل یا گذشت هست. با ارواح، جانها، فرزندان و اموالمان به حسین علیهالسلام میگوییم: «لبیک یا حسین». ما به این پیمان و دعوت پشت نخواهیم کرد. بله، مانند همه روزهای عاشورا در کنار حسین علیهالسلام با تجربهای که حسین رقم زد و آن را در تاریخ جاودانه کرد - و ما آن را در همه روزهای عاشورا تکرار میکنیم - تجدید بیعت میکنیم. به همه طاغوتان، متجاوزان، مفسدان، فرصتجویان و کسانی که به شکستن اراده، عزم و ایستادگی ما دل بستهاند میگوییم ما فرزندان آن امام، آن مردان و آن زنان و برادران آن جوانانی هستیم که روز عاشورا با حسین ایستادند و این جمله حسین را خطاب به تاریخ گفتند: «ألا إن الدعی بن الدعی قد رکز بین اثنتین بین السله و الذله و هیهات منا الذله - بدانید حرامزادهای فرزند حرامزاده، مرا میان تیزی شمشیر و خواری مخیر گذاشت و خواری هرگز شایسته ما نیست». بله! ما در دهها سال گذشته در کنار حسین گفتهایم و خواهیم گفت: «والله لا اعطیکم بیدی اعطاء الذلیل و لا افر فرار العبید - به خدا قسم از سر خواری با شما دست سازش نخواهم داد و مانند غلام از معرکه نخواهم گریخت». ما معتقدیم یزید این دوران که باید کربلایی، حسینی و زینبی با او مقابله کنیم، پروژه آمریکایی صهیونیزم است. پروژهای که امت، تمدن، ادیان آسمانی، ملتها و مقدسات ما را تهدید میکند و ما در برابر این یزید، حسینی و زینبی بودهایم و خواهیم ماند و این نبرد برای ما در اولویت مطلق خواهد ماند. بنده اینجا خطر جابهجایی دوستان و دشمنان را به تمام جهان عرب و اسلام گوشزد میکنم. کسانی در جهان عرب و اسلام در حال تلاش سیاسی، رسانهای و تربیتی هستند تا اسرائیل را دوست و ایران را دشمن جلوه دهند ولی اسرائیل به خاطر سرشت جنگطلب، جنایتآفرین، وحشی، نژادپرست، طغیانگر و جنگافروزش به دوستانش در جهان عرب و اسلام کمک نمیکند و آنان را با تجاوزهای مکرر، هر ساله و کمفاصلهاش و با جنگهایش علیه غزه، فلسطینیان و لبنان به زحمت میاندازد و آن دوستان ناگهان میبینند همه تلاشهای چندسالهشان برای معرفی اسرائیل به عنوان رژیمی معمولی که امکان همزیستی با آن وجود دارد و معرفی ایران به عنوان دشمنی که منطقه را تهدید میکند، به باد رفته و بنده به شما میگویم، همه نقشهها و تلاشهایتان شکست خواهد خورد. نقشههایتان نقش بر آب است و این توطئههایتان هیچ اثری نخواهد داشت. چون دارید تلاش میکنید یک حیوان وحشی را حیوانی اهلی و سر به راه جلوه دهید که میشود در کنار آن زندگی کرد! در حالی که اسرائیل اینچنین نیست و شما را در این راه کمک نخواهد کرد و به خاطر سرشتش اصلا نمیتواند در این زمینه به شما کمک کند! و روز به روز بیشتر برای ملتهای عرب و مسلمان روشن میشود که جمهوری اسلامی ایران دوست عرب و همه مسلمانان و پشتیبان ملتهای مستضعف و مظلومی است که سرزمینهایشان اشغال شده و این همان چیزی است که طی نبرد اخیر نوار غزه و پیش از آن در لبنان بر آن تأکید شد. ما پس از خداوند سبحانه و تعالی با صراحت بر این جمهوری اسلامی شجاع، مؤمن، مطمئن و دلیر تکیه داشتهایم. این جمهوری اسلامی که به فشارهای اوباما، تهدیدات بوش پیش از اوباما و همه آن غربی که هر روز بر پایبندی خود به امنیت و برتری اسرائیل تأکید میکنند، هیچ اهمیتی نمیدهد. جمهوری اسلامی وقتی از جنبشهای مقاومت پشتیبانی میکند فقط در حال انجام واجبی است که به لحاظ عقیدتی، ایمانی و استراتژیک بر عهده اوست و برای هیچکس شرطی نمیگذارد و از هیچکس درخواستی ندارد و مزدی نمیخواهد. میخواهم به همه ملتهای جهان عرب و اسلاممان تأکید کنم مراقب باشید. هر کس تلاش میکند اسرائیل را دوست جلوه دهد - بداند یا نداند - خدمتکار اسرائیل است. همچنان که هر کس سعی میکند ایران را دشمن جلوه دهد - بداند یا نداند - خدمتکار اسرائیل است. فلسطین، مساله اصلی ما لبنانیان، فلسطینیان، عرب، امت اسلامی و پیروان ادیان آسمانی است و مساله اصلی نیز خواهد ماند و هیچ چیز نمیتواند میان انسان و اعتقاد و ایمانش فاصله بیندازد. بله، افرادی هستند که میخواهند با ایجاد فتنههای مذهبی و تحریکات طائفهای و مذهبی میان غیرعرب و عرب، شیعه و سنی، ملتهای منطقه و ملت فلسطین و میان ما و فلسطین جدایی بیندازند یا مانع ایجاد کنند و بنده میخواهم به همه آنها بگویم فلسطین بخشی از ایمان، عقاید و مسؤولیت ماست و هیچ چیز به هیچ وجه نمیتواند میان ما و کمک و پشتیبانی و ایستادن در کنار آن فاصله بیندازد... بدون شک دورانی که ما را با اسرائیل میترساندند تمام شده. آن اسرائیل ترسناک و هراسانگیز تمام شده. نه امروز که مدتهاست تمام شده ولی هنوز افرادی هستند که کابوسهایی میبینند که دهها سال است عادت کردهاند ببینند. ما در روز عاشورا و از همان جایگاه، اراده، عزم و اصرارمان به حفاظت از کشور، ملت، مقدسات و به دوش کشیدن مسؤولیتهای بزرگ را کسب میکنیم و حتی یک روز هم درباره اینکه در کنار حسین باشیم تردیدی به خود راه نمیدهیم. جان، خون، فرزندان، پول و هر چیزی را که برایمان عزیز است فدای او میکنیم و تمام میشویم بدون اینکه پایان بپذیریم. چون پس از آن برای همیشه در محضر حسین علیهالسلام خواهیم بود تا به او و جدش بگوییم بله، ما مردم مقاومت اسلامی لبنان شعارمان تا ابد این است: «هیهات منا الذله». امروز وقتی در چهرههای شما مینگریم پی میبریم که سال 61 در کربلا چه کسی پیروز شد و غلبه کرد. وقتی به چهرهها، اراده، جمعیت، پایبندی، عزم و حضور شما و جمعیت میلیونی گردآمده در اطراف ضریح اباعبدالله الحسین علیهالسلام و برادرش ابی الفضل العباس علیهالسلام در شهر کربلا و در این ساعتها مینگریم پی میبریم که در آن نبرد چه کسی پیروز شد و فائق آمد و کدام منطق خود را جاودانه ساخت. آیا منطق «کد کیدک وإسعی سعیک و ناصب جهدک فوالله لا تمحو ذکرنا ولا تمیت وحینا» بود که پیروز شد یا منطق «لعبت هاشم بالملک فلا/ خبر جاء ولا وحی نزل؟» پیروز شد؟ یعنی منطق زینب یا منطق یزید؟ منطق حسین یا منطق یزید؟ منطق اسلام یا منطق جاهلیت؟ پروژه اسلام یا پروژه جاهلیت؟ آنچه امروز در عرض جهان و طول تاریخ میبینیم تأکید میکند پیروز چه کسی است. اماممان زینالعابدین علیهالسلام، رهبر کاروان غمها، بزرگمنشیها، عزم، اراده و وفا در این باره برایمان صحبت کرده وقتی ایشان وارد مدینه میشود و یکی از افرادی که از غم ایشان شاد بوده، میپرسد: چه کسی پیروز شد؟ و ایشان علیهالسلام به این مضمون میفرماید که: اذان را که بشنوی، خواهی فهمید چه کسی پیروز شد. ندای اشهد ان لا اله الاالله و اشهد ان محمد رسولالله اذان را که بشنوی، خواهی فهمید پیروز چه کسی است. امروز نیز وقتی نام محمد پیامبر خدا را روزی ۵ بار در پهنه زمین از منبرها، منارهها، شبکههای ماهوارهای و رادیوها میشنویم میفهمیم چه کسی پیروز شد. میفهمیم در کربلا خون بود که بر شمشیر پیروز شد و پروژه حسین، نوه محمد و اسیران، زینالعابدین، سرهای به نیزه رفته و زنان زنجیرشده که این مسافت طولانی را تا بعلبک و سپس دمشق شام آورده شدند، بود که در سال 61 هجری پیروز شد، غالب آمد و باقی ماند. امروز در اربعین حسین علیهالسلام موضع روز عاشورا را تکرار میکنیم و به همه این افراد که فکر میکنند و دل بستهاند که میشود به ما ضربه زد، میگوییم: مگر مقاومت در 85 چقدر سلاح، تجهیزات و نفرات داشت؟ ولی اسرائیل را که قدرتمندترین ارتش منطقه بود شکست داد. مگر مقاومت در 2000 چقدر سلاح، تجهیزات و نفرات داشت؟ ولی در 2000 نیز اسرائیل را شکست داد و حتی در 2006 درست است که امکانات بیشتری وجود داشت ولی با امکانات و توان اسرائیل قابل مقایسه نبود. شما اشتباه میکنید وقتی معادله قدرت ما را بر اساس نفرات، سلاح و موشک میخوانید. قدرت حقیقی ما در ایمان، اراده، عزم، عشقمان به خدا، رسولالله و سیدالشهدا و اراده و طلب زندگی کریمانه است. قدرت حقیقی ما در فرهنگ ما است که میگوید: «الحیاه فی موتکم قاهرین والموت فی حیاتکم مقهورین- زندگی در مرگ پیروزمندانه و مرگ در زندگی ذلیلانه است». شما در خوانش حقیقت قدرت موضعگیریهای ما اشتباه میکنید. قدرتی که از کربلا کسب و هر روز و هر لحظه آن را در مواضع و اقداماتمان تکرار میکنیم: «ألا إن الدعی بن الدعی قد رکز بین اثنتین [و علی طوال التاریخ] بین السله و الذله و هیهات منا الذله.- بدانید حرامزادهای فرزند حرامزاده، مرا [برای همیشه تاریخ] میان تیزی شمشیر و خواری مخیر گذاشت و خواری هرگز شایسته ما نیست». امروز در میدان دشت رأس العین در نزدیکی مشهد رأس الحسین و منزلگاه اسیران، از میدانی که امام مقاومت، امام موسی صدر در آن بیدارگرانه و برانگیزاننده دردها سخنرانی کرد، از میدان سیدالشهدای مقاومت اسلامی، سیدعباس موسوی، از میدانی که نخستین جرقههای مقاومت اسلامی لبنان در آن زده شد میگوییم و بار دیگر با پیامبرمان، تمام انبیای الهی، امامانمان، سید شهیدان و همه شهیدانمان، تمامی آزادگان، شرفا، مقدسات و ظلم، ذلت و اشغالستیزان عهد میبندیم که: ما همینجا و در میدان کربلای حسین علیهالسلام خواهیم ماند و سرمای کشنده، گرمای سوزان، مرگ، کشتار، تهدید، فداکاریها و جانفشانیها - هرقدر بزرگ باشند - میان ما و او فاصله نخواهند انداخت و شعارمان «لبیک یا حسین» خواهد بود. ارزش معنوی آنچه در 33 روز در عیتا رخ داد فراتر از تکلیف، واجب میهنی، نژادی یا دینی و قانون بود و از ارزش اخلاقی و بشری این مقاومت و ملت و سرزمین آن حکایت میکرد. پس میگویم زمینه این ایستادگی و نبرد، معرفت و عشق بوده است. بنده فراموش نمیکنم آن روزها وقتی اکثر خانههای این روستا ویران شده بود، به طور وحشیانه توسط نیروی هوایی و توپخانههای اسرائیل بمباران میشد و تانکهای اسرائیلی به طور مکرر حمله میکردند و رزمندگان و برخی اهالی شهر بشدت در معرض این خطر قرار داشتند که همگی کشته شوند بنده از طریق برادرانی که مسؤول مستقیم بودند به آنها پیام دادم: شما مجبور نیستید در عیتا، یک روستای مرزی، بمانید. کسی شما را ملامت نخواهد کرد. چه اینکه این مساله با استراتژی ما - که مبتنی بر جغرافیا نبود بلکه نبردی چریکی با هدف وارد آوردن بیشترین خسارتها به دشمن بود - تناقض ندارد ولی خود آن مقاومان شجاع قهرمان بودند که تصمیم گرفتند در یک روستای مرزی بمانند و تا آخرین فشنگ، گلوله، قطره خون و نفس بجنگند تا پیام هویت معنوی و ارزشی واقعی این مقاومت و ملت را به لبنانیان و همه جهان برسانند. بنده وقتی این ایستادگی را به یاد میآورم به یاد اصحاب حسین علیهالسلام در شب عاشورا میافتم که به آنان گفته شد: «شب بر شما سایه افکنده پس جان خود را نجات دهید. هرکدام از شما دست یکی از افراد خانواده مرا بگیرد و مرا با این قوم تنها بگذارید». با اینکه این مقاومت به رزمندگان عیتا نگفت شب بر شما سایه افکنده و بروید، بلکه از آنان خواست به پایگاه جنگی دیگری بروند ولی برای ماندن در پایگاهی مرزی پافشاری کردند. گویی شب و روز، در همه ساعات آن 33 روز در عیتا با جان، قلب، تن و سلولهایشان و خونی که در رگهایشان جریان داشت فریاد میزدند: «لبیک یا حسین». فردا روز فداکاری، ایثار، بخشندگی بیحد و مرز، اخلاص، وفاداری، ثبات، عزم، عشق و شوق است. فردا روز غم، خون به نا حق ریخته شده، اشک جاری، غصه همیشگی و البته روز حماسهآفرینی، الهامبخشی و ارائه اسوه و الگوست. فردا بار دیگر اباعبدالله الحسین(ع) بر جهان جلوه میکند؛ در حالی که به قلب نبرد دفاع از اسلام جدش محمد(ص)، امت و وجود، کرامت و مقدسات امت فرو میرود. فردا اباعبدالله الحسین(ع) ندای ابدیاش را سر خواهد داد؛ ندایی که تنها شهیدان دشت کربلا و ارتش مردگان ابن سعد مخاطب آن نبودند، بلکه مردان و زنانی در پشت مردان و رحم زنان در طول نسلها و تا روز قیامت مخاطب آن بودند: «آیا کسی هست مرا یاری کند؟» این فریاد شما مانند همه سالهای گذشته نشان پایبندی شما به ارزشها، معانی، اخلاق، معنویت و اخلاص کربلاست. بنده امشب برای دنیا و آخرت و در دنیا و آخرت شهادت میدهم ما در همه چالشها، خطرات و رویارویی با تجاوزهای اسرائیلی یا غیراسرائیلی، در شما و چهرههایتان جز وفا، ثبات و اخلاص حسینی مشاهده نکردیم. این را هر روز و هر لحظه در چهره خانوادههای شهید، مجروحان، مجاهدان صبور و مقاوم و همیشه در صحنه و خانوادههایمان که فرزند، جان، پول و عزیزانشان را تقدیم میکنند و ثابت کردهاند که فریاد لبیک یا حسینشان صادقانه است مشاهده کردیم. فردا در همه میادین محل تجمع، فریاد حسین(ع) در روز عاشورای سال ۶۱ هجری را خواهیم شنید و عهد، میثاق و پایبندیمان را با حسین تجدید خواهیم کرد که: ما با اوییم، دست از او بر نخواهیم داشت و او را ترک نخواهیم حتی اگر تکهتکه و سوزانده شویم یا هر اتفاق دیگری رخ دهد. فردا ابتدا به حسین(ع) و سپس جهان، دوست و دشمن و دوستدار و در انتظار ثابت خواهیم کرد ما برتر از تهدیدات، خطرات و چالشها هستیم و مردان و زنان میدان نبرد هستیم که همچنان فریادشان یا حسین خواهد بود. فردا انشاءالله همه این احیائات را که خداوند توفیق برگزاریاش را داد به پایان خواهیم برد. از خداوند سبحانه و تعالی میخواهم از همه شما قبول کند، توفیقتان دهد، حافظتان باشد و یاریتان کند. برادران و خواهران، حسین علیهالسلام در سخنان تعیینکنندهاش میگوید: «آیا نمیبینید که به حق عمل نمیشود». خطابش با نخبگان و از رهگذر آنها همه امت و همه نسلهای امت در طول تاریخ است: «آیا نمیبینید که به حق عمل نمیشود و از باطل دست برداشته نمیشود؟» خب، اگر شرایط اینگونه بود حسین میگوید: «آیا نمیبینید که به حق عمل نمیشود و از باطل دست برداشته نمیشود؟ پس مؤمن باید حقدارانه به دیدار الله اشتیاق یابد و چنین است که من مرگ را جز سعادت و زندگی با ستمکاران را جز بیزاری نمیبینم». مکتب حسین علیهالسلام این است؛ مکتبی که پیش از گوش، به آن دل میسپاریم و از خلال آن ذلتناپذیری، وفاداری، ایستادگی، جانفشانی، خالص شدن برای حق و مخالفت با باطل را میآموزیم. امروز چقدر به دیروز شباهت دارد. برادران و خواهران، به ما چه میگویند؟ به ما گفته میشود یا در مقابل آمریکا و پروژهاش کمر خم میکنید و اسرائیل و دستنشاندهها و سلطهاش را میپذیرید و غلامش میشوید یا علیه شما جنگ، محاصره و تحریم راه میاندازیم، وارد لیست سازمانهای تروریستیتان میکنیم و نیروهای انتحاری را به مساجد، حسینیهها، کلیساها، مدارس و بازارهایتان روانه میسازیم. بسیاری افراد آماده عملیات انتحاری هستند. آیا امروز این را به ما نمیگویند؟ - بگذارید مطلب را کامل کنم - میگویند یا زانو بزنید یا باید پیامدهای زانو نزدن، آزادگی، استقلال و تمامیت را بپذیرید. آیا این همان چیزی نیست که در کربلا به حسین علیهالسلام گفته شد؟ آیا به حسین، یاران و زنانشان گفته نشد یا بیعت با یزید و ابن زیاد را حتی اگر وجود و استبداد، استکبار، سرکشی و فساد یزید خطراتی برای دین، اسلام و امتتان را در پی داشته باشد میپذیرید و میپذیرید بنده یزید بن معاویه شوید و یا اینکه میکشیمتان، سرتان را میبریم، پیکرهایتان را پاره پاره میکنیم، اموالتان را به غارت میبریم و زنانتان را به اسارت میگیریم. آیا این رخ نداد؟ چیزی که رخ داد همین بود. این همان کاری بود که بعد هم به انجام رساندند وقتی یک یا ۲ سال بعد مدینه علیه یزید انقلاب کرد، یزید ارتشش را به مدینه النبی و صحابه رسولالله و مهاجران و انصار فرستاد، آن را محاصره کرد، در هم کوبید، بخشی از آن را سوزاند، چهارپایان ارتش را وارد مسجدالنبی صلیالله علیه و آله و سلم کرد، نوامیس مدینه را هتک کرد، زنان و دختران مهاجران و انصار را غصب کرد، پسرانشان را کشت و از هر کس زنده ماند بیعت گرفتند. بیعت با چه کسی؟ بیعت با امیرالمومنین؟ نه. بیعت با خلیفه؟ نه. بیعت با امام؟ نه! بیعت با حاکم؟ نه. بلکه بیعت با مالک! از آنها بیعت گرفتند که آنها بردگان یزید بن معاویه هستند. حوادث امروز این است. حسین علیهالسلام میدانست کجا میایستد و باید چه گزینهای را انتخاب کند. موضعگیریهایش هم قطعی بود. اگر اینگونه است و هیچ گزینه دیگری غیر از مرگ وجود ندارد، اگر یا بیعت است و یا مرگ، اگر یا ذلت است یا مرگ، اگر یا زانو زدن در برابر اراده مستکبران است و یا مرگ، حسین به ما یاد داد که بگوییم: «به خدا من مرگ را جز رستگاری و زندگی با ستمگران را جز بیزاری نمیدانم». امشب تاریخ، نبرد و جوهره آن را به یاد میآوریم و موضع میگیریم. او را و امروز ما را در چنین وضعیتی قرار دادهاند. همچنان که اسرائیل پیش از این با ما چنین کرده بود. حسین علیهالسلام میان این 2 گزینه گفت: «آگاه باشید که بیریشهای فرزند بیریشه، مرا میان ۲ چیز مخیر گذاشت، میان تیزی شمشیر و ذلت و چه بینسبت است با ما ذلت». اسرائیل خاک ما را اشغال میکرد و میخواهد بکند و در خاک ما بماند و شرطهای خوارکنندهاش را بر لبنان تحمیل کند وقتی اسرائیل ما را میان جنگ و ذلت، مرگ و ذلت و گزینههای سخت قرار میدهد در لبنان ما اهالی، جنبشها و هواداران مقاومت از سال ۱۹۸۲ و پیش از آن در کنار امام موسی صدر و تا امروز همه ایستادیم و همچنان با اسرائیل مقابله میکنیم و در مقابل تهدیدها، خط و نشانها و جنگهایش همان فرمایش حسین علیهالسلام در کربلا را میگوییم: بین جنگ و ذلت «هیهات منا الذله». امروز نیز این پروژه آمریکایی - تکفیری ما را میان ۲ گزینه خضوع و ذلت یا جنگ قرار میدهد و ما را در همه کشورهای مسلمان به جنگ تهدید میکند؛ آن هم نه فقط ما، حزبالله یا شیعه را بلکه همه ملتهای مسلمان و مسیحی و اهل سنت و شیعه و... منطقه را به جنگ، عملیات انتحاری، خودروهای بمبگذاریشده، کشتار، اسارت و غارت تهدید میکند و میگوید یا این را میپذیرید و در برابر اراده ما و خودمان خضوع میکنید و یا با جنگ و خودروهای بمبگذاریشده طرفید. به آنها همان چیزی را میگوییم که سالهاست با زبان ایستادگی و نه فقط موضعگیری گفتهایم. امروز ما اینجا صحبت میکنیم و جمع شدهایم اما برادران عزیز، بزرگ و مجاهد شما هماکنون در سوریه و میدانهای مختلف حضور دارند، میجنگند، پیش میروند، ایستادگی میکنند و در کنار همه مدافعان این جبهه و خط شهید میدهند. ما شهید و مجروح دادهایم اما با وجود شفافیت موضعمان امشب با حسین علیهالسلام تکرار میکنیم و به همه کسانی که ما را تهدید میکنند خواه اسرائیلی باشند و خواه تکفیری میگوییم: «هیهات منا الذله». امشب خطاب به حسین علیهالسلام همان فرمایش اصحاب را تکرار میکنیم. آن شب حسین یارانش یعنی این گروه اندک غریب، محاصرهشده، تحت تعقیب، متهم و محکوم را جمع کرد و آزادشان گذاشت و به آنها گفت: «شب بر شما پرده افکنده است. بر مرکب شب سوار شوید [و بگریزید].» بنده به شما بگویم حسین علیهالسلام همیشه به مردم میگفت شب بر شما پرده افکنده است و بر مرکب شب سوار شوید، هر کس میخواهد ما را ترک کند بکند، هر کس میخواهد بگریزد، بگریزد و هر کس میخواهد به دشمن بپیوندد، بپیوندد. حسین اینجا باقی خواهد ماند، نخواهد لغزید، نخواهد لرزید و حتی اگر در برابر این هزاران، تنها بماند باز نخواهد گشت. شب عاشورا یعنی این. یاران حسین به او چه گفتند؟ نپذیرفتند که او را تنها بگذارند، پشتش را خالی کنند، تسلیمش کنند و همان سخنانی را گفتند که هر روز عاشورا تکرار میکنیم: آیا تو کشته شوی و ما پس از تو بمانیم؟ خداوند زندگی پس از تو را گوارا نساخته است. بنده و شما نیز امشب همین را به حسین علیهالسلام میگوییم: یا اباعبدالله اگر ما بدانیم کشته میشویم سپس سوزانده میشویم سپس خاکسترمان به باد داده میشود سپس زنده میشویم سپس کشته میشویم سپس سوزانده میشویم سپس خاکسترمان به باد داده میشود سپس زنده میشویم سپس کشته میشویم سپس سوزانده میشویم سپس خاکسترمان به باد داده میشود و این هزار بار بر سر ما خواهد آمد، ای حسین ما تو را ترک نخواهیم کرد. ما نیز در این نبرد چه با دشمن اسرائیلی و چه با این پروژه آمریکایی - تکفیری که برایتان بسیار توضیح دادم که نبرد دفاع از اسلام و ارزشها و آوازه اسلام و مقدسات و نوامیس مسلمانان و مظلومان این منطقه است عقبگرد نخواهیم کرد. اگر کسی دل بسته است که ما خسته یا آرام شویم یا شهیدانمان را برایمان میشمارد بداند در کربلا همه شهید شدند. یک یا دو نفر باقی ماندند. هر کس شهیدانمان را میشمارد و یا به خستگی یا عقبگرد ما دل بسته است، بشنود این نبردی است که به آن ایمان داریم، با بصیرت وارد آن شدهایم، در آن مشارکت خواهیم کرد و انشاءالله پیروز خواهیم شد. به شما میگویم: انشاءالله پیروز خواهیم شد اما با این برداشت، واقعیت و بصیرت امکان ندارد از این نبرد عقبنشینی کنیم، شانه خالی کنیم یا عقبگرد کنیم. بنده صراحتا به شما میگویم: هر کس عقبگرد کند - در میان ما چنین کسی نیست ولی به فرض - فکر عقبگرد کند مثل کسی است که حسین را در شب عاشورا در نیمهشب رها میکند. ای سرور و مولای ما، ما از وقتی در کودکی نامت را شنیدیم و تو را شناختیم و به تو علاقه پیدا کردیم از تو پیروی کردیم و همچون تو گام در مسیر جهاد، مقاومت و تقوا گذاشتیم. در کودکی و بزرگسالی به تو گفتیم: ای اباعبدالله، کاش با تو بودیم و به رستگاری عظیم میرسیدیم. ای سرور و مولای ما، ما همان کسانی هستیم که در طول همه دهههای گذشته تو را تنها نگذاشتیم، در هیچکدام از نبردهای شرافت پشت تو را خالی نکردیم و در هیچ چالش و خطری تو را رها نکردیم. فردا نیز در دل نبرد بزرگ و در هر عرصه و میدانی ندای ما را خواهی شنید که خونمان در قلبمان تو را میخواند و میگوید: لبیک یا حسین. خداوند متعال در قرآن مجید میفرماید:«مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُواالله عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا؛ از مؤمنان مردانى هستند که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند، پس برخى از آنها نذر خود را ادا کرده و برخى از آنها در انتظارند و هرگز پیمان خود را تغییر ندادند. (احزاب/۲۳)» و روایت شده: «هنگامی که حسینبنعلی علیهماالسلام کودک بود، پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم او را دید که میآمد، پس او را در دامان خود نشاند و فرمود: «از برای کشته شدن حسین داغی در سینه مؤمنان است که هیچگاه سرد نخواهد شد». یا رسولالله، حق گفتید. این مردان و زنان مؤمن با اینکه با حادثه عظیم کربلا که سال ۶۱ هجری به وقوع پیوست ۱۳۶۶ سال فاصله داشتند، امروز و همه شبها و روزهای گذشته با سوز و گداز برای حسین تو گریستند. ما همچون سال ۶۱ هجری بر حسین میگرییم و همچنان بر او خون خواهیم گریست. یا رسولالله، این همان چیزی است که صدها و هزاران سال پیش از آن خبر دادی. این داغی که مؤمنان با یاد حسین در دلهای خود مییابند، دلیلی بر نبوت و شاهدی تازه بر عظمت صدق و رابطهات باالله و غیبالله (عزوجل) است. برادران و خواهران! به رسولالله میگوییم مؤمنان بر او در مجالس خود اشک ریختند و در میادین شرافت خون دادند و هر صبح و عصر و در روز عاشورا با حسین تجدید پیمان میکنند و ندای کمکخواهی او در عاشورا را لبیک میگویند. ای سید و مولای ما، هرگز بییار و یاور و دستگیر نخواهی ماند. اسلام و خون تو تا روز قیامت یارانی وفادار خواهند داشت که شعارشان لبیک یا حسین است. ای حسینیها و زینبیها، ای پاکان، اما ما و شما، همینجا میمانیم و عرصهها و میادین را پر میکنیم و جنگهای اسرائیل و تهدیدهای نتانیاهو و جنگهای تکفیریها و تهدیدهای سردمداران آنها ما را نمیلرزانند. شبانهروز به تلاش خود برای کرامت، صلح، سعادت، امنیت و رهایی یافتن همه ملتمان از هر فرقه و منطقهای و امتمان در دنیا و آخرت ادامه خواهیم داد. مسؤولیت انسانی، اخلاقی، دینی، اسلامی، محمدی و حسینی ما این است. هر قدر هم که سختی، چالش و خطر وجود داشته باشد، ما مردان و زنانمان زنان چنین موقعیتی هستیم. مگر نه این است که ما یاوران حسین علیهالسلام هستیم که در چنین ساعاتی پیش از آغاز نبرد وقتی از او خواستند تسلیم شود، در خطبهای تعیینکننده فرمود: «به خدا از سر ذلت با شما دست بیعت نخواهم داد، خود را به بندگی شما درنخواهم آورد و مانند بردگان نخواهم گریخت». ما فرزندان حسین علیهالسلام، امروز به آمریکا، اسرائیل، آلسعود و تکفیریها میگوییم: به خدا از سر ذلت با شما دست بیعت نخواهیم داد و خود را به بندگی شما درنخواهیم آورد. ما اهل جهاد و مقاومتیم. مگر نه این مکتب حسین علیهالسلام است که قطعیکردن انتخابها را از آن آموختیم؟ همچنان که در همه مناسبتها و شب گذشته گفتیم، امروز نیز بار دیگر کسانی که در طغیان، استکبار، استبداد، تجاوز به اسلام و ارزشهای اسلامی نمود یزید هستند، ما را میان 2 گزینه مخیر میگذارند. انتخاب ما روشن است. در هر زمان و مکانی، یزید و ابنزیاد و آنها که امروز نمود حقیقت یزید و ابنزیاد هستند «بیریشهای فرزند بیریشه مرا میان 2 گزینه مخیر گذاشت؛ میان تیزی شمشیر و ذلت و چه بینسبت است با ما ذلت». چه کسی ذلت ما را برنمیتابد؟ «الله ذلت ما را برنمیتابد». هوس و دلیری شخصی نیست. اینطور نیست که مردم به خاطر عقدههای روانی شهادت را دوست داشته باشند. «الله و رسولش و مؤمنان و جانهای بزرگمنش و غیرتمند برنمیتابند که ما اطاعت از فرومایگان را بر مرگ همچون گرامیان ترجیح دهیم». ما و شما در این مسیر حسینی و زینبی جز عزت، شرف، کرامت، پیروزی و سربلندی ندیدیم. به واسطه نام، معنویت، فرهنگ و خون همواره پیروز حسین بر شمشیر یزید و به واسطه نام، حکمتدانی، صبر و شجاعت زینب، هر کس در این راه گام بردارد نصیبی جز پیروزی، کرامت، احترام و عزت نخواهد دید. در روز عاشورا بیعتمان با حسین علیهالسلام را تازه و به ایشان تأکید میکنیم با خون، اشکها، نفسها، جانها و جگرگوشههایمان هدفهای تو را بر عهده خواهیم گرفت، راهت را ادامه خواهیم داد، بار اسلام و خون تو را خواهیم پذیرفت و با آنها بر شمشیر هر طاغوت، ظالم، متجاوز و اشغالگر پیروز خواهیم شد و در این روز و هر روز و هر سال و هر دورانی بیعت، محبت و بیقراریمان را برای یاریات تکرار میکنیم و میگوییم: «لبیک یا حسین». برخی مردم میخواهند ما را به جایی برسانند که بگوییم برادر، مردم این کشور نه نعمت را میشناسند و نه از آن قدردانی میکنند. ول کنید اسرائیل بیاید اشغال کند، داعش و النصره و تکفیریان بیایند از ریشه دربیاورند و... . هر کس گلیم خودش را از آب بکشد. برخی میخواهند ما را به اینجا برسانند. ما در آمادگیمان برای جانفشانی از ۱۳۸۰ سال قبل به کوهی بسیار عظیم به نام کربلا، حسین و زینب متکی هستیم، که ریشه در زمین و سر در آسمان دارد؛ به سخنان، موضعگیریها و شجاعت حسین و مردان همراهش همچون ابوالفضل العباس و پیرمردان همراهش همچون حبیببن مظاهر و جوانان همراهش همچون قاسم بنالحسن و زنان همراهش همچون زینب و سکینه و اموهب. از اینها موضعگیری سرسختانه را میآموزیم. مصیبتها ما را به لرزه درنمیآورند. بله! میگرییم و غمگین میشویم، چون انسان هستیم اما اراده ما پولادین است و عزممان برگرفته از صلابت عزم حسین علیهالسلام در کربلاست. هر کس میخواهد ما را به جایی برساند که ضعیف شویم، فرو بریزیم و پاره پاره شویم تا گزینههای خفتبارش را بر ما تحمیل کند، ما پیروان و عاشقان اباعبدالله الحسین علیهالسلام با شعار «ما با خواری بیگانهایم» زیستهایم و جنگیدهایم. در پایان سخن به این افراد میگویم: شکست خواهید خورد. چرا؟ چون ما در هر شب و روز عاشورا، همان شعار و منطق و ادبیات را تکرار میکنیم. آیا خیال میکنید اگر فرزندان، عزیزان یا رهبران ما را کشتید، میتوانید مسیر ما را تغییر دهید؟ آیا خیال میکنید اگر ما را محاصره و تحریمها را بر ما تحمیل کردید، میتوانید عقاید و مسیر ما را تغییر دهید؟ آیا پس از راه انداختن جنگ علیه ما، ما مسیرمان را جایگزین میکنیم و تغییر میدهیم و اصلاح میکنیم؟ آیا خیال میکنید با تحریم یا محاصره مالی یا گرسنه نگه داشتن ما، ما مسیرمان را جایگزین میکنیم و تغییر میدهیم؟ بگذارید بالاترش را به شما بگویم. حرف ما همانی است که اصحاب حسین علیهالسلام شب عاشورا به وی گفتند؛ زمانی که حسین راه بیابان را برای آنها باز گذاشت و گفت: «شب بر شما سایه افکنده، پس به دل شب بزنید و هر کدامتان دست یکی از مردان اهل بیت مرا بگیرد و ببرید و مرا با این مردمان تنها بگذارید». آنها ایستادند و جملهای را گفتند که من دوست دارم هر شب عاشورا تکرارش کنم. هر کس حرفی زد تا نوبت به این جملات معروف رسید: «یا اباعبدالله، تو را واگذاریم و پس از تو بمانیم؟» ایشان میگفت آنها من را میخواهند و با شما کاری ندارند. شما به بیابان بزنید و بگذارید بیایند من را بکشند. «آیا پس از تو زنده بمانیم؟ خداوند زندگی پس از تو را تلخ گردانیده. یا اباعبدالله، به خدا قسم اگر بدانیم...» این دیگر فقط سخنان اصحاب حسین در شب عاشورای ۶۱ هجری نیست. سخنانی است که تاریخ را درنوردیده، چون صدای حسین فرازمان است. این پاسخ ما در لبنان و عرصههای مختلف جهان نیز هست. بنده و شما مردان و زنان در این شب به حسین علیهالسلام میگوییم: «یا اباعبدالله، اگر بدانیم کشته میشویم، سوزانده میشویم و خاکسترمان به باد داده میشود، سپس زنده میشویم، میجنگیم، کشته میشویم، سوزانده شویم و خاکسترمان به باد داده میشود و این هزار بار بر سر ما میآید تو را وا نخواهیم گذاشت...». میخواهم همه یک شعار بدهید. هر دو شعار خوب است. میخواهیم شب عاشورا و فردا در روز عاشورا به حسین بگوییم. اول: لبیک یا حسین. همه با هم این مسیر را طی میکنیم. پیام شب عاشورا این است. اشکالی ندارد چند دقیقه دیگر هم بمانیم. شب درازی است. امشب شب شبزندهداری، عبادت، تجدید پیمان، ایستادگی در موضع، ترک نکردن کربلا حتی با وجود باز بودن درهای عقبگرد و ماندن تا آخرین نفس است. ای اباعبدالله، امشب بار دیگر از این محل و از همه محلها و عرصههایی که در آن حضور داریم، میگوییم: «یا اباعبدالله، اگر بدانیم کشته میشویم، سوزانده میشویم و خاکسترمان به باد داده میشود، سپس زنده میشویم، میجنگیم، کشته میشویم، سوزانده شویم و خاکسترمان به باد داده میشود و این هزار بار بر سر ما میآید تو را وا نخواهیم گذاشت...». ما در حال بزرگ شدن، جمعیت ما در حال افزایش، ایمان ما در حال ریشه دواندن، اراده ما در حال قدرت گرفتن و توان ما هر روز در این مسیر حسینی در حال مستحکمتر شدن است. من و شما امروز گواه آن هستیم و میدانیم که ما در مسیر حرکتمان پشت سر اباعبدالله حسین علیهالسلام در لبنان شاهد چیزی جز پیروزی، عزت، کرامت، آزادی، استقلال، حضور، پیشرفت و تحول در مسیر و زندگیمان نبودهایم. علت اصلی اینها تعهد ما به این راه و روش و کلمات و شعار و اصول حسینی بوده است. بله! در همه این دههها، شما ثابت کردید که با خون، پول، زخم و همه قالبهای حضور، وفاداری میورزید. هیچ جبهه و میدان و لحظهای که نیازمند موضعگیری بود از شما خالی نماند. اینها نتیجه این تعهد یکسره و قطعی به مکتب اباعبداللهالحسین علیهالسلام است که آن را از عاشورا آموختیم. امروز نیز بار دیگر تعهدمان را طبق آموزه اباعبدالله الحسین علیهالسلام به این مکتب تازه میکنیم. ایشان با این آموزه مسیر ما را در طول تاریخ روشن میسازد. وقتی یزید، عبیدالله بن زیاد، عمر بن سعد و شمر بن ذیالجوشن ایشان را میان 2 گزینه مخیر کردند: «تیزی شمشیر یا ذلت»، ایشان گفت: «بیریشهای فرزند بیریشه مرا میان دو گزینه مخیر گذاشت. میان تیزی شمشیر و ذلت و چه بینسبت است با ما ذلت». «الله و رسولش و مؤمنان و جانهای سازشناپذیر و غیرتمند برنمیتابند که ما اطاعت از فرومایگان را بر مرگ همچون گرامیان ترجیح دهیم». از زمانی که ما در لبنان چشم به این جهان گشودیم و حسین را شناختیم، پا به این مسیر گذاشتیم. همیشه به اباعبدالله میگوییم: «اطاعت از فرومایگان را بر مرگ همچون گرامیان ترجیح نمیدهیم». به خون غلتیدن گرامیان ما و سران ما و شهیدان ما، نشانهای است بر این وفاداری و تعهد ما. برادران و خواهران! این جمعیت امروز و در همه شبها و روزهای گذشته در ضاحیه جنوبی، بعلبک، هرمل، صور، نبطیه، مجدل سلم، بنت جبیل، بقاع غربی و بسیاری از بخشهای لبنان و همه روستاها و شهرهای ما و سرتاسر جهان، نشانه واضحی از پیروزی حسین علیهالسلام در چنین روزی است. در شبهای عزاداری گاهی جنبه غم و مصیبت و همدردی غلبه مییابد و برخی مردم دچار اشتباه میشوند. اما امروز روز صلابت، شجاعت، شهامت، ایثار و عشق به آخرت و لقاءالله سبحانه و تعالی است. امروز روز صلابت حسینی، عباسی، زینبی و صلابت بزرگسالان، خردسالان و مردان و زنان است. امروز روز یقین، ایمان، چشمداشت پاداش الهی، توکل، طلب رضایت خداوند سبحانه و تعالی و پذیرش قربانی است. امروز روز پیروزی خون بر شمشیر است؛ خونی که در رگهای شما جریان دارد و نسلهاست در حال پیروزی بر شمشیر است. خون حسین جاری در رگهای نسل شما، بزرگترین پیروزیها را بر شمشیر آمریکا، صهیونیست و تکفیریانی رقم زد که میخواستند این امت را ذلیل کنند، به آن خنجر بزنند و بر آن تسلط یابند. ما در روز حسین علیهالسلام یکی از اوجب واجبات را بر ملتهای عربی و اسلامی و تکتک عربها و مسلمانان و هر انسان شریف و آزادهای در این جهان، خروج از این سکوت در قبال این جنایت پلید هرروزه میدانیم که به دست نیروهای متجاوز آمریکایی سعودی علیه ملت یمن انجام میگیرد. این سکوت باید شکسته شود و پایان یابد. همه جهان باید به جنبش دربیاید. این یک مسؤولیت انسانی، اخلاقی و دینی است. والله همه روز قیامت از این موضوع سؤال میشوند چون این سکوت، آن جنایتکاران قاتل را به ادامه جنایتها و وحشیگریشان در حق زنان، کودکان، شهروندان و در و دیوار یمن مظلوم و عزیز و غریب تشویق میکند. این حق ما است که در موضع قدرت و پیروزی و بازدارندگی باشیم. و همه این روحیه، عزم، اراده، نشاط و سلحشوری را از حوادث ۱۳۸۰ سال قبل این روز گرفتهایم. امروز ما از جایگاه جهاد، ایثار و همچنین پیروزی، بار دیگر پیوندمان را با خط پیروزی خون بر شمشیر و اباعبدالله الحسین علیهالسلام تازه میکنیم و به ایشان میگوییم در آینده هر خطری که پیش بیاید با همان روحیه با آن رویارو خواهیم شد. بنده به شما میگویم بزرگترین، سختترین و خطرناکترین مصیبت، آن چیزی بود که از سر گذراندیم. خطرات پیش رو به سیاهی و بزرگی حوادث سالها و دهههای گذشته نخواهند بود. برادران و خواهران! ما در سالهای گذشته وارد یک امتحان تازه شدیم؛ امتحانی زینبی و امتحان ایستادگی با زینب علیهاالسلام. از روز اول گفتیم «ای زینب، همه ما عباس تو هستیم» و در همه سالهای گذشته با خون شهیدان و زخمیها و جانفشانی ایثارگرانمان ثابت کردیم که «عباس تو هستیم». بله! «ای زینب، ما عباس تو بودیم». امروز بار دیگر موضع و تعهدمان را به حسین، زینب، اسلام، مظلومان، اماکن مقدس و غریبان و مقابله با همه سرکشان زمین، تازه میکنیم. امروز به حسین علیهالسلام رو میکنیم که پس از شهادت همه اصحاب و اهل بیتش تنها و غریب در کربلا و در برابر پیکرهای پارهپاره عزیزان و اصحابش ایستاد و بار دیگر فریاد زد؛ فریادی که همچنان پژواک آن طنینانداز است و تا روز قیامت طنینانداز خواهد بود که:«آیا کسی هست که مرا یاری کند؟ آیا کسی هست که از حرم پیغمبر پاسداری کند؟». بله، ما امروز مثل همه روزهای عاشورا و هر روزمان که عاشوراست و همه ساکنان کربلا و همه میادین جهاد ما که کربلاست، با خون و شهادت و اشک مادران و همسران و دختران و صبر اسیران و ناله مجروحان به ایشان میگوییم: لبیک یا حسین. امروز همچنین به ایشان میگوییم: یا اباعبدالله، این میدانها و جانفشانیهایی را که هیچ چیز جز عزت و پیروزی برای ما به ارمغان نیاوردهاند، ترک نمیکنیم، حتی اگر همه جهان علیه ما متحد شوند. «والله یا اباعبدالله اگر ما بدانیم کشته میشویم، سپس سوزانده میشویم، سپس خاکسترمان به باد داده میشود، سپس زنده میشویم سپس کشته میشویم، سپس سوزانده میشویم، سپس خاکسترمان به باد داده میشود، ای حسین ما تو را ترک نخواهیم کرد». حسین علیهالسلام در ملکوت خویش، لبیک و فریاد شما را میشنود و مشتهای گره کرده شما را میبیند و شاد میشود و حس میکند که خونش حفظ شده و صدایش رسیده و شعار و موضعگیریاش طنینانداز باقی مانده است و سالها و دههها و سدهها آن را به ورطه فراموشی درنینداخته است. او شما را در حال تکرار این موضعگیری میبیند. ما همه موضعگیریهایمان را بر همین مبنا میسازیم. ما همه مسیر جهادی و سیاسیمان را بر اساس این موضعگیری روز عاشورا ساختهایم. وقتی آنها اراده کردند حسین تسلیم شود و کمر خم کند، اباعبدالله الحسین علیهالسلام به آنها گفت:«به خدا قسم که با خواری، دست دوستی به سوی شما دراز نخواهم کرد و همچون بردگان، شما را به رسمیت نخواهم شناخت». پس به او گفتند پاسخت جنگ و کشتار و بریده شدن دست و سر و پا خواهد بود. او نیز سخنی را گفت که ما همه زندگی و جهاد و ایمان و کرامتمان را بر پایه آن بنا کردهایم:«آگاه باشید که حرامزادهای فرزند حرامزاده، مرا میان دو چیز مخیر گذاشت: یا تیغ یا ذلت...» «آگاه باشید که این حرامزاده فرزند حرامزاده، مرا میان 2 چیز مخیر گذاشت: یا تیغ یا ذلت و چه دور است از ما ذلت. الله، فرستادهاش، مؤمنان، دامنهای پاک، جانهای غیور و سازشناپذیر برای ما نمیپسندند که اطاعت از فرومایگان را بر کشته شدن همچون بزرگواران ترجیح دهیم». ما هیچ پروژه جنگی را علیه جمهوری اسلامی ایران نمیپذیریم چون این جنگ، منطقه را به آتش خواهد کشید و کشورها و ملتهای زیادی را نابود خواهد کرد و جنگی علیه همه خط مقاومت خواهد بود و آخرین امیدها را برای بازگرداندن فلسطین و اماکن مقدس آماج حمله قرار خواهد داد و به خیال آنها باب سلطه مطلق آمریکا و اسرائیل را بر کشورها و منطقه ما خواهد گشود. در روز حسین، در روز عاشورا، موضعگیریمان را به عنوان بخشی از خط مقاومت تکرار میکنیم: ما در نبرد حق و باطل و جنگ حسین و یزید بیطرف نیستیم و نخواهیم بود. به کسانی که خیال میکنند این جنگ تحمیلی در صورتی که رخ دهد پایان خط مقاومت را رقم خواهد زد با تکیه بر قدرت، ایستادگی، صداقت، اخلاص، عزم و جانفشانیهای میگویم: این جنگ تحمیلی پایان اسرائیل و سلطه و حضور آمریکا در منطقه ما خواهد بود. حضرت رهبری، امام خامنهای (دام ظله الشریف) در رأس این خط، خیمهگاه و پادگان قرار دارند و ما اینجا از لبنان به همه جهان میگوییم: امام، رهبر، سید، عزیز و حسین دوران ما حضرت آیتالله العظمی امام سیدعلی حسینی خامنهای دام ظله است و جمهوری اسلامی ایران قلب، مرکز، قویترین ستون، تیتر، اوج، قدرت، حقیقت و جوهره این خط است. به همین علت امروز، در روز عاشوری حسین علیهالسلام به همه کسانی که دل بستهاند ما از طریق وسوسه یا تهدید و ارعاب به جنگ، تحریم و فقر، از این خط و معادله خارج شویم، میگوییم: ما پسران و دختران آن امامی هستیم که روز دهم محرم ایستاد و موضعش را به وضوح اعلام کرد و پای هزینهاش ایستاد و روی حرامزادگان فریاد زد: «آگاه باشید که این حرامزاده فرزند حرامزاده، مرا میان 2 چیز مخیر گذاشت: یا تیغ و یا ذلت...» به سید و اماممان، امام خامنهای همچون اصحاب حسین در شب عاشورا میگوییم: ای سید و امام و رهبر و حسین ما! اگر بدانیم کشته میشویم، سپس سوزانده میشویم، سپس خاکسترمان به باد داده میشود، سپس زنده میشویم، سپس کشته میشویم، سپس سوزانده میشویم، سپس خاکسترمان به باد داده میشود و این حادثه هزار بار برای ما اتفاق میافتد و آمریکاییها و صهیونیستها هزار بار این کار را با ما میکنند، ای فرزند حسین تو را ترک نمیگوییم. همان چیزی را به تو میگوییم که اصحاب حسین به حسین علیهالسلام گفتند:«آیا پس از تو زنده بمانیم؟ خداوند زندگی پس از تو را تلخ گردانیده». ما در این خط جز پیروی، کرامت و حفظ وجود و اماکن مقدس و حق حاکمیت ندیدیم. این خط تنها امید ملتهای مظلوم و ستمدیدهای است که داشتههایشان غصب شده است. اما دل بستن به یاری و نجات از سوی آمریکا و غربی که مطلقا حامی اسرائیل هستند و جز وقتی که قدرتمند باشیم و روی پای خود ایستاده باشیم و دشمنمان را تهدید کنیم و با دست و سلاح از خاکمان دفاع کنیم ما را نمیبینند، غلط است. ما به دروغها و نفاق آنها دل نمیبندیم. ما به خط، توان، ملتها، مردمها، جنبشهای مقاومت، جهاد و روحیه حسینیمان دل میبندیم. ما هر سال آخرین لحظات روز عاشورا را با این روحیه حسینی به پایان میبریم تا فریادش را پاسخ گفته باشیم و تا سال آینده این پاسخ را نزد او به امانت بگذاریم تا در عقل، قلب، فرهنگ، ادبیات، رفتار، روش و برنامههایمان زنده بماند. امروز، فردا و تا ابد میگوییم: لبیک یا حسین.