زهرا محسنیفر: ای سیدالشهدای مظلوم مقاومت و ای عالیجناب بیهمتای مجاهدت! اینک که مقام شهود را به احلی منالعسلِ شهادت مزمزه کردهای و از زندان مخفیگاه خاکی به فراخنای ملکوت افلاکی پر و بال گشودهای، لختی درنگ کن و دل به ما مصیبتزدگان و سوگوارانت بسپار. بشنو که با تو قصهها داریم، پرغصه.
سیدنا! میبینی که ما قیمت مقاومت و هزینه سازش را با عقل معاش میسنجیم و مذبذب و سرگشته بین ۲ صندلی جنگ و صلح مینشینیم؟ در نزاع تمدنی و تاریخی حق و باطل، هویتمان را تابع امنیتمان کردهایم. میدان را مزاحم دیپلماسی و دیپلماسی را قربانی میدان میپنداریم؟ اما تو چه؟ تو با عقل معاد، چرتکه عافیتطلبی و مصلحتاندیشی را شکستی و به موهبت عینالیقین و مرحمت صبر آهنین بر براق جهاد و شهادت نشستی.
کیست که نداند در حسابگری ختم روزگار بودی و در درایت، همه را آموزگار. عقل کل بودی و پیشستون خیمه مقاومت، چون سربازی فرمانبردار مطیع محض میشدی؛ سمعا و طاعتا. فقیها! عالما! حکیما! تو نیک گفتی و ما درست نشنفتیم: جایی که آب هست، چه حاجت به تیمم است؟! ما دست و رو نشستهها پیش ولی خدا استراتژیست شدیم و به «تله جنگ» او را انذار دادیم.
ترس از نان، آفت ایمانمان شد و پرهیز از تنش، لقلقله زبانمان. تو برای حسین زمان بسط ید بودی و ما دغدغه خاطر. ما به وقت یاری حق تاس میانداختیم و تو با حضرت حق نرد عشق میباختی. تو برای آزادی قدس، نبرد حیثیتی میکردی و عدهای آن را جنگ نیابتی میدیدند.
تو مرد رزم بودی و ما استخاره میزدیم
در فتح قدس، حاجت هیچ استخاره نیست...
چگونه 30 سال رنگ آفتاب به خود ندیدی اما روشنی چشم مقاومت بودی؟ بگو ای شجاعدل که چگونه در کوران حوادث و جنگها، از مزارع شبعا و حرب تموز تا توفان الاقصی و وعده صادق، گرانیگاه و قوت قلب رجالالله فیالمیدان بودی؟ در غرب آسیا، آنجا که کوتولههای شیخنشین قربه الیالطاغوت، گاو شیرده کدخدا شدند و با سگ هار آن عادیسازی روابط را پیشه کرده و غیرت را قورت داده و مسلمانی را قی کردهاند، تو ای بلندمرتبه! چه باشکوه بر کرسی رهبری آزادیخواهان و مردصفتان تکیه زدی و شرافت عربی را با ملاحت نبوی و فصاحت علوی به هم آمیختی و یگانه روزگار شدی.
نه! من هرگز اجازه نمیدهم که طنین رجزهای پرصلابت «هیهات من الذله» تو در من گم شود. پژواک برآمده از جان «ما ترکناک یابن الحسین» تو تا قیامت کبری در مغز من شور و در دلم آتش بهپا میکند. بزرگا! محبوبا! شهیدا! آتش انتقام خون سرخت از هرم نفسهای مجاهدان راه قدس، زبانه میکشد. به تکهتکه پیکر پارهپارهات سوگند که نصرالله، با شهادت تکثیر میشود و حزبالله با صلابت ترمیم. و این حماقت تاریخی دشمنان خداست که با حذف فیزیکی دوستان خدا، آنها و راه و رسم نامیرای آنها را جاودانه میکنند. یزید در زبالهدان تاریخ است و حسین(ع) ایستاده بر زِبَر ماسوی. و یاران حسین (ع) را هیچ فرجامی جز شهادت نیست. هنیئاً مریئا!