14 سال پیش در چنین روزی رضا خندان بازیگر «مختارنامه» و «امام علی» بر اثر بیماری کلیوی درگذشت
محمد محمدی: سنان بنانس نخعی را باید یکی از تاثیرگذارترین شخصیتها در واقعه عاشورا دانست؛ کارآکتری که حضورش در سریال «مختارنامه» نیز با بازی زیبا و ماندگار رضا خندان بیش از پیش در اذهان مردم به تصویر کشیده شد.
شاید شاهبیت بازی در نقش سنان را باید سکانس ظهر عاشورا در این سریال دانست؛ در جایی که با صدای رسایش معروفترین دیالوگ این سریال را به حرفهایترین و ماندگارترین حالت ممکن ادا کرد: «رکابم را از طلا و نقره سنگین کنید که من شاه پرهدار را کشتم...
من کسی را کشتم که پدر و مادرش از همه بهترند...
خورجینم از لعل و یاقوت و زمرد پر کنید...
که من حسین پسر اسدالله را کشتم...»
سنان را نهتنها میبایست بهترین نقش رضا خندان دانست بلکه عمر این هنرمند نیز با ایفای این نقش به پایان رسید و این شخصیت را باید آخرین نقش خندان در کارنامهاش دانست؛ بازیگری که سال 1366 نخستین تجربه حرفهای خود را با بازی در فیلم «گمشدگان» به کارگردانی محمدعلی سجادی آغاز کرد و پس از آن با حضور در آثاری چون «دندان مار» به کارگردانی مسعود کیمیایی، «مجنون» و «سفر به چزابه» به کارگردانی رسول ملاقلیپور، «دو زن» به کارگردانی تهمینه میلانی در سینما و مجموعههای نمایشی چون «امام علی» به کارگردانی سیدداوود میرباقری، «داستان یک شهر» اصغر فرهادی، «نرگس» شاپور قریب، «رستوران خانوادگی» حسین سهیلیزاده و «لبه تاریکی» سعید سلطانی به اوج خود رسید. البته که قرار بود خندان در مجموعه «مسافر ری» نیز به ایفای نقش بپردازد تا سهگانه همکاریاش با سیدداوود میرباقری تکمیل شود که این مهم رخ نداد. صد البته که او نیز از نقشی که برایش میرباقری برای حضور در «مسافر ری» پیشنهاد داده بود گلهمند بود و این را در معدود مصاحبههایش در سال 87 بیان کرده بود اما همواره نیز اعلام کرده بود از همکاری با میرباقری لذت برده و تمایل دارد در آثار این هنرمند به ایفای نقش بپردازد. مسعود کرامتی جزو معدود دوستان نزدیک رضا خندان بود. وی درباره شخصیت این بازیگر گفته بود: من خاطرات بسیاری از رفاقت با رضا دارم که وقتی یادش میافتم، برایم زنده میشود. چون ما رفت و آمد خانوادگی با هم داشتیم. تنها چیزی که میتوانم درباره رضا بگویم این است که به ظاهر خلق و خوی عصبانی داشت و به قول خودمان زود جوش میآورد و تکیهکلامی داشت که به کار میبرد. رضا بشدت آدم صادق، صمیمی و دوستداشتنیای بود. به نظرم رضا خندان از آدمهای نیک روزگار بود. تا جایی که یادم میآید هیچ وقت با هم چالش خاصی نداشتیم که به قطع ارتباطمان منجر شود اما واقعیت این است که در سالهای آخر کمتر فرصت میشد همدیگر را ببینیم.
رضا استادی از همکاران قدیمی رضا خندان نیز در وصف این بازیگر چنین مینویسد: سابقه همکاری رضا خندان و داوود میرباقری به سریال امام علی (ع) باز میگردد. او قرار بود در «مسافر ری» هم حضور داشته باشد اما قسمت نشد. همیشه علاقهمند بود یکی از نقشهای ضد قهرمان میرباقری را ایفا کند، چون معتقد بود نقشهای منفی را بهتر از نقشهای مثبت مینویسد و این نقشها در آثار او دوستداشتنیتر هستند. دیروز که با برادرش «جمشید خندان» صحبت میکردم، درد دل جالبی را مطرح کرد که بسیار تکاندهنده بود. جمشید میگفت «این روزها بازیگرانی مثل محمد فیلی، مهدی فخیمزاده، مظفر مقدم و... که در نقش اشقیا در این سریال حضور پیدا کردهاند، زندهاند و در مصاحبههای مختلف از خودشان دفاع میکنند که چطور و چرا نقشهایی مانند: شمر، عمر سعد، شبث و... را ایفا کردند اما رضا زنده نیست و با وجود بازی فوقالعادهای که در این نقش داشت، میترسم بینندگان او را لعن و نفرین کنند و جایی هم برای دفاع از خودش نداشته باشد!»
بد نیست بدانید مرحوم خندان در طول حضور در «مختارنامه» یک بار هم سکته مغزی کرد و بخشی از بدن و دست راستش بیحس شد. در آن زمان کمی هم تمرکزش را از دست داده بود اما با این وجود برای ایفای این نقش سخت و مشکل حسابی مایه گذاشت تا سنان خوب از آب دربیاید. درباره عشق و ارادت او به امام حسین(ع) بد نیست بدانید که هر سال روزهای تاسوعا و عاشورا به شهرستان شوشتر میرفت و با تهیه عکس و تصویر از مراسم شبیهخوانی تلاش میکرد این هنر را ثبت و ضبط کند. این هنرمند خوب اهوازی کشورمان که اکنون در اهواز مدفون است، موقع تماشای بازیاش در نقش سنان به همان اندازه که قاتل امام حسین(ع) را لعن و نفرین میکنید، برای بازیگر نقش سنان فاتحه بفرستید و برای شادی روحش دعا کنید.
رضا خندان متولد 1332 در شوشتر بود که 10 مهر 1389 در 57 سالگی به دلیل بیماری کلیوی درگذشت.